غزل عراقی - جزئیات مدال‌ها

تکمیل درباره من

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come down with something: I’ve come down with the flue من به ...

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put up: Put up with the noise تحمل کردن صدا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

longman: Longman dictionary دیکشنری تک زبان ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in many respect: از خیلی لحاظ ها

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

run small: This style does run small این لباس ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take my word for it: Trust me

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crack: معنی باز کردن هم میده : Crack the b ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ample: فراوان مترادف : Plenty

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

run small run bug: کوچک / بزرگ بودن سایز لباس مثال : ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

monolingual: تک زبانه Bilingual : دو زبانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

corps: Army Corps سپاه ارتش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turn away: Turn away someone who is talking to ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i was wondering if: I was wondering if you could turn d ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

box up: بسته بندی کردن To put leftover food ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

im afraid not: نه متاسفانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hang on: صبرکن Wait Give me some time

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gift of the gab: چرب زبونی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cheapskate: A cheap person خسیس

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mattresse: تشک Air mattress : تشک بادی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

for starters: For example For instance

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

circulate: به جریان انداختن دهان به دهان گشتن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the rocks: همراه با یخ I want a vodka on the r ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

virgin drink: نوشیدنی بدون الکل

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

virgin drink: نوشیدنی بدون الکل

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hit it off: باهم مچ شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

outdid himself: سنگ تموم گذاشتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outdid himself: سنگ تموم گذاشتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bubbly: بشاش خوش رفتار Cheerful

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

run in family: موروثی بودن فراگیر بودن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pull up a reservation: چک کردن با سیستم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slacking off: وقت هدر دادن شونه خالی کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beggars can't be choosers: به معنی اینکه : همیشه شانس باهات یا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pass on: ۱ ) منتقل کردن - انتقال دادن ۲ ) رد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disillusioned: Disappointed ناامید

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unprecedented: بی نظیر بی همتا بی سابقه مترادف : ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scratch: از ابتدا خاراندن استفاده از مواد تا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reporting to: سر و کله زدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

give to understand: چیزی رو به کسی فهماندن / حالی کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

credulity: ساده لوحی زودباوری

٤ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

مدال‌های غزل عراقی