غزل عراقی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

patronize: دلسوزی الکی نشان دادن نسبت به کسی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

weave: بافتن کنارهم قرار دادن لایی کشیدن ب ...

٥ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come down with something: I’ve come down with the flue من به ...

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put up: Put up with the noise تحمل کردن صدا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

longman: Longman dictionary دیکشنری تک زبان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in many respect: از خیلی لحاظ ها

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

run small: This style does run small این لباس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take my word for it: Trust me

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crack: معنی باز کردن هم میده : Crack the b ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ample: فراوان مترادف : Plenty

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

run small run bug: کوچک / بزرگ بودن سایز لباس مثال : ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

monolingual: تک زبانه Bilingual : دو زبانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

corps: Army Corps سپاه ارتش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turn away: Turn away someone who is talking to ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i was wondering if: I was wondering if you could turn d ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

box up: بسته بندی کردن To put leftover food ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

im afraid not: نه متاسفانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hang on: صبرکن Wait Give me some time

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gift of the gab: چرب زبونی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cheapskate: A cheap person خسیس

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mattresse: تشک Air mattress : تشک بادی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

for starters: For example For instance

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

circulate: به جریان انداختن دهان به دهان گشتن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the rocks: همراه با یخ I want a vodka on the r ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

virgin drink: نوشیدنی بدون الکل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

virgin drink: نوشیدنی بدون الکل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hit it off: باهم مچ شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

outdid himself: سنگ تموم گذاشتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outdid himself: سنگ تموم گذاشتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bubbly: بشاش خوش رفتار Cheerful

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

run in family: موروثی بودن فراگیر بودن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pull up a reservation: چک کردن با سیستم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slacking off: وقت هدر دادن شونه خالی کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beggars can't be choosers: به معنی اینکه : همیشه شانس باهات یا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pass on: ۱ ) منتقل کردن - انتقال دادن ۲ ) رد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disillusioned: Disappointed ناامید

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unprecedented: بی نظیر بی همتا بی سابقه مترادف : ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scratch: از ابتدا خاراندن استفاده از مواد تا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reporting to: سر و کله زدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

give to understand: چیزی رو به کسی فهماندن / حالی کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

credulity: ساده لوحی زودباوری

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های غزل عراقی