فواد بهشتی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

facet: ( شخصیت و موضوع و غیره ) وجهه، زمین ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ability: ظرفیت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make up: ترکیب - نظام

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

talented: دارای استعدا خدادادی - توانمند

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

talented: دارای استعدا خدادادی - توانمند

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

steering: هدایت، کنترل، اداره

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

conserve: محافظت کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

conserve: محافظت کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

springtime: بهاری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

springtime: بهاری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

from: از پس، از پشت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

theatergoer: تئاتر بین، بیننده تئاتر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

theatergoer: تئاتر بین، بیننده تئاتر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

circulatory: گرداننده، چرخنده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

circulatory: گرداننده، چرخنده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

representation: نگاره

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

representation: نگاره

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

burgeoning: در حال رشد - شکوفا - آباد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

articulate: سخنور، فصیح

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

articulate: سخنور، فصیح

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

wear away: فرسایش یافتن، فرساییدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

noteworthiness: ارزش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

noteworthiness: ارزش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unconfirmed: اثبات نشده، تصدیق نشده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unconfirmed: اثبات نشده، تصدیق نشده

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

susceptibleness: قابلیت پذیرش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

susceptibleness: قابلیت پذیرش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

malaria: مالاریا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

malaria: مالاریا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intrusion: نفوذ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

intrusion: نفوذ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

invading: متجاوز، غاصب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

under way: جاری، فعال

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

elusiveness: طفره، دوری، اجتناب، فرار، گریز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

extend: تقدیم کردن، ارائه دادن یا کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

idolatrous: شیفته، دلباخته

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

idolatrous: شیفته، دلباخته

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

obliviousness: بی توجهی، بی اعتنایی، بی خبری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

obliviousness: بی توجهی، بی اعتنایی، بی خبری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

insulting: اهانت آمیز، زننده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

insulting: اهانت آمیز، زننده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

surpasser: جلو زن، پیشی گیرنده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

depleted: خالی شده، به ته رسیده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

comprise: در بر گرفتن، به خود اختصاص دادن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

general purpose: همه منظوره

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

general purpose: همه منظوره

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

interaction: تعامل، ارتباط

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flooding: زیر آب روی، زیر سیل روی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

turn away: مانع شدن، جلوگیری کردن، بازداشتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

performer: ( سیرک ) اجرا کننده، مجری - هنرمند

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

arrangement: چینش، چیدمان، آرایش، ترتیب، تنظیم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

discriminating: تمییز دهنده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

discriminating: تمییز دهنده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

make up: تامین کردن، فراهم کردن، مهیا کردن - ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

glider: گلایدر ( هواپیمای بدون موتور ) ، با ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

glider: گلایدر ( هواپیمای بدون موتور ) ، با ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

re entry: بازگشت، ورود مجدد، دخول مجدد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

re entry: بازگشت، ورود مجدد، دخول مجدد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

structural: ساختاری، بنیانی، ترکیبی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

structural: ساختاری، بنیانی، ترکیبی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adherence: پایبندی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

adherence: پایبندی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

foster: برانگیختن، تهییج کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

harbor: محافظت کردن، نگهداری کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

insignificant: کم ارزش، بی ارزش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mysteriousness: اسرارآمیزی، رمز آلودگی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mysteriousness: اسرارآمیزی، رمز آلودگی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

baffling: سردرگم کننده، متحیر کننده - سری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

threatening: خطرناک، زیان بار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

promoter: ارتقا دهنده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

promoter: ارتقا دهنده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bound: محدود، متناهی، کران دار، دارای حد و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bound: محدود، متناهی، کران دار، دارای حد و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

squeeze: جای کوچک و تنگ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

serious: با اهمیت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

determining: تعیین کننده، مهم، اساسی، نقش پرداز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

fitness: آمادگی جسمانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

overall: کلی - سراسری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

contaminant: آلاینده، عامل آلودگی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

contaminant: آلاینده، عامل آلودگی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nonviolent: غیر خشونت آمیز، غیر خشن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

civil: شهروندی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

manual: دفترچه راهنما، کتابچه راهنما

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

manual: دفترچه راهنما، کتابچه راهنما

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

carelessly: با بی دقتی، با بی توجهی، از روی غفل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inadvertently: از روی غفلت، از روی بی مبالاتی یا ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

include: ( در لیست و غیره ) درج کردن، وارد ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inadvertent: از روی غفلت، نسنجیده، بی دقت، بی تو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inadvertent: از روی غفلت، نسنجیده، بی دقت، بی تو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

up to date: به روز شده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

up to date: به روز شده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

methodically: با متد معین

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

doubtful: غیرمحتمل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

doubtful: غیرمحتمل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unwarranted: بی مورد، ناجور، نا مناسب، غیر مقتضی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unjustified: غیر موجه، بی جا، بی مورد

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be in service: کار کردن، دایر بودن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

be in service: کار کردن، دایر بودن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

treat: ( زباله های جامد ) پالایش کردن، ( ف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

treatment: ( زباله های جامد ) پالایش، ( فاضلاب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disposal: ( پسماند ) مدیریت، رسیدگی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

recycle: مجددا استفاده کردن، مجددا به کار گر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

colorfully: ( توصیف و غیره ) به زیبایی، تماشایی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

colorfully: ( توصیف و غیره ) به زیبایی، تماشایی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

whole: درسته، یک تکه، به تمامی، کلا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

assess: شناسایی کردن - پی بردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

outdoor: در فضای آزاد، در فضای باز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

elated: شاد، خوشحال، شادمان، محظوظ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

elated: شاد، خوشحال، شادمان، محظوظ

١٠ ماه پیش

مدال‌های فواد بهشتی