فواد بهشتی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

radiator: پرتو افکن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

radiator: پرتو افکن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

multiethnic: چند ملیتی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

multiethnic: چند ملیتی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

intellectualization: تفکر، خردورزی، اندیشیدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unthinking: ناخودآگاه - غیر منطقی - غیر قابل تص ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unthinking: ناخودآگاه - غیر منطقی - غیر قابل تص ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

motivational: برانگیزنده، محرک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

aggravating: وخیم تر کننده، تشدید کننده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

conceivably: بصورت قابل تصور

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

underestimated: کمتر از حد برآورده شده، ناچیز در نظ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

miscalculated: غلط پیش بینی شده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

miscalculated: غلط پیش بینی شده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

predominate: بارز، برجسته، چشمگیر - قاطع، غالب، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

predominate: بارز، برجسته، چشمگیر - قاطع، غالب، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

overgeneralize: تعمیم مفرط دادن، بیش از حد فراگیر ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

defender: حامی، پشتیبان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

defender: حامی، پشتیبان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

legality: مشروعیت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cherished: عزیز - ارزنده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

caliber: کیفیت، چگونگی - قابلیت، توانایی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tuck away: در جای غیرمشخص قرار دادن، در محل مخ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tuck away: در جای غیرمشخص قرار دادن، در محل مخ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

charismatic: گیرا، تاثیرگذار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

forfeit: دست کشیدن، منصرف شدن، رها کردن، ول ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

forfeit: دست کشیدن، منصرف شدن، رها کردن، ول ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

grossly: به شدت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

woo: مجاب کردن، ( به انجام کاری ) واداشت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

broadcasting: رسانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

surveillance: کنترل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

backwoodsman: از پشت کوه آمده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

backwoodsman: از پشت کوه آمده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

irrigate: ( بهداشت و پزشکی ) شستشو دادن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

irrigate: ( بهداشت و پزشکی ) شستشو دادن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

photosynthesize: فتوسنتز کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

photosynthesize: فتوسنتز کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

overflowing: طغیان - سر ریز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

overflowing: طغیان - سر ریز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

undermine: از بیخ درآوردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hiker: کوهپیما، فرد اهل پیاده روی - فرد پی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hiker: کوهپیما، فرد اهل پیاده روی - فرد پی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sequentially: بطور مرتب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sequentially: بطور مرتب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

grading: ا ( آزمون و امتحان و غیره ) نمره ده ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

overlap: همپوشانی داشتن، همپوشانی کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

overlap: همپوشانی داشتن، همپوشانی کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

function: مورد یا محل استفاده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mechanized: مکانیزه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mechanized: مکانیزه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cut into: ( پول و زمان و غیره ) کاهش دادن، کم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

agnosticism: تردید در وجود خدا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

animistic: روح گرا، روح باور، مربوط به روح گرا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

animistic: روح گرا، روح باور، مربوط به روح گرا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ecclesiastic: کلیسایی، کشیشی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ecclesiastic: کلیسایی، کشیشی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tenacity: مصری، یکدندگی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tenacity: مصری، یکدندگی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

governance: زمامداری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

decrepit: کهنه، مخروبه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

shut down: از کار انداختن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

heal: ( زخم و جراحت و غیره ) ترمیم شدن، ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scar: اثر روحی بد باقی گذاشتن، آسیب روحی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bandage: بانداژ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

believer: معتقد، پیرو

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

believer: معتقد، پیرو

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

self perpetuating: جاودان، ابدی، همیشگی، ادامه دار، خو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

oppressed: مظلوم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

oppressor: سرکوب گر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

oppressor: سرکوب گر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

attacker: متهاجم، حمله کننده، مهاجم، یورش برن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

attacker: متهاجم، حمله کننده، مهاجم، یورش برن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

strategically: به لحاظ استراتژیک، از نظر راهبردی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

strategically: به لحاظ استراتژیک، از نظر راهبردی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

invasive: تهاجمی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

coincidentally: بصورت همزمان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

coincidentally: بصورت همزمان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

eagerness: علاقه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

eagerness: علاقه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

incursion: ورود، دخول

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

incursion: ورود، دخول

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

elite: نور چشمی، آقا زاده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

elite: نور چشمی، آقا زاده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

liability: ( شخص ) دردسرساز، مشکل آفرین، مایه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

audio tape: ضبط کردن ( صدا ) بر روی نوار صوتی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

audio tape: ضبط کردن ( صدا ) بر روی نوار صوتی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

imprint: نقش ( که شی با قرار گرفتن بر یک سطح ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disgust: منزجر کردن/شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disgust: منزجر کردن/شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

piracy: دزدی آثار ادبی/هنری/علمی، استفاده غ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

piracy: دزدی آثار ادبی/هنری/علمی، استفاده غ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

uninhabited: خالی از سکنه، متروکه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

misconception: باور نادرست

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

misconception: باور نادرست

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

subtle: جلب توجه نکننده، غیر محسوس، ناپیدا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

affection: خون گرمی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

by no means: به هیچ عنوان، به هیچ نحوی، اصلا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

telemarketer: بازاریاب تلفنی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

berate: انتقاد توهین آمیز کردن، با بی احترا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

self righteous: حق به جانب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

self righteous: حق به جانب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

space capsule: محفظه فضایی، یک نوع فضاپیما است که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

space capsule: محفظه فضایی، یک نوع فضاپیما است که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dreamlike: رویا مانند

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dreamlike: رویا مانند

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

beau: دوست پسر

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

initiative: طرح یا پیشنهاد ( که مردم در سوییس ی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

initiative: طرح یا پیشنهاد ( که مردم در سوییس ی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

take out: ( آگهی روزنامه و . . . ) گرفتن، رزر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

overused: کهنه، قدیمی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

overused: کهنه، قدیمی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vindicate: تبرئه کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vindicate: تبرئه کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

motorist: موتورسوار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

creep: ( مجازی ) رخنه کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sting: فریب، گول، کلاهبرداری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

amuse: بهت زده کردن، شگفت زده کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

amuse: بهت زده کردن، شگفت زده کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

incriminating: دال بر اتهام، متهم کننده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

incriminating: دال بر اتهام، متهم کننده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

militant: عصبانی، خشن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

militant: عصبانی، خشن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

quandary: تنگنا، دو راهی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

quandary: تنگنا، دو راهی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

associated: مرتبط، متصل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disapproving: مخالف

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disapproving: مخالف

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

haphazard: بی دقت، بی نظم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

haphazard: بی دقت، بی نظم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

in part: تا حدی، تا اندازه ای، تا درجه ای

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

placement: جایگذاری، چینش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

standard: اصولی، طبق معیار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

integrated: تجمیع شده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

high end: [تکنولوژی] پیشرفته ترین ( محصول )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

span: در بر گرفتن، شامل شدن - وسعت داشتن، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blur: ( چیز ) مبهم، ( چیز ) گنگ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

blur: ( چیز ) مبهم، ( چیز ) گنگ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

enhance: تقویت کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

give out: دور انداختن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

shed: ( نتیجه و خلاصه و غیره ) بیرون دادن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

distinguish: متمایز کردن، جدا کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

branched: منشعب شده، شاخه شاخه شده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

branched: منشعب شده، شاخه شاخه شده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

approach: دست به کار شدن ( در مورد چیزی ) ، ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

surfacing: رویه، سطح

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

surfacing: رویه، سطح

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

core: اصل، اصول

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

prosper: رشد کردن، نمو کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prosper: رشد کردن، نمو کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

dramatic: قابل توجه، قابل ملاحظه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

flawed: دارای نقص، کاستی دار - ناقص، معیوب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mammoth: غول، خدا ( کسی که در یک زمینه یا رش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mammoth: غول، خدا ( کسی که در یک زمینه یا رش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mirror: نشان دادن، نمایش دادن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mirror: نشان دادن، نمایش دادن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

obtainable: دست یافتنی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

structure: پیکربندی کردن، تشکیل دادن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

concern: نگران بودن، دلواپس بودن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

currency: وجه رایج

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gigantic: هنگفت، کلان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gigantic: هنگفت، کلان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

imposing: شگفت انگیز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

imposing: شگفت انگیز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

uncomplicated: ساده، سهل - سرراست

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

uncomplicated: ساده، سهل - سرراست

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

thrilling: مهیج

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

classical: سنتی، قدیمی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

classical: سنتی، قدیمی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

researcher: محقق

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

intuitive: ادراکی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drabness: خسته کنندگی - رنگ و رو رفتگی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

dramatic: هیجانی ( در گیر کننده احساسات ) ، ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

eclectic: تنوع طلب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

eclectic: تنوع طلب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

elaboration: شرح و تفصیل، توضیح با جزئیات

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

truthfulness: حقانیت، راستی، درستی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unconvinced: مردد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unconvinced: مردد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

stoic: بی اعتنا، خونسرد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flight: فرار، گریز، در رفتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

give way to: جای خود را دادن به، به نفع ( کسی یا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

facet: ( شخصیت و موضوع و غیره ) وجهه، زمین ...

١٠ ماه پیش

مدال‌های فواد بهشتی