دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
١١,٨٣٢
رتبه در دیکشنری
٣٤٢
لایک
١,٢٢٢
دیسلایک
١٩٤
جدیدترین پیشنهادها
٥ سال پیش
٠
فک زدن، مغز خوردن Congresswoman Weintrob jawboned local officials about their responsibilities toward the immigrant community.
٦ سال پیش
٦٠
لاپوشانی کردن They glossed over the problem, hoping that the customers wouldn't notice. ماست مالی کردن پرده پوشی کردن
٦ سال پیش
٣٨
نمونه بارز، آیینه تمام نما، الگوی کامل، مثال روشن، مثال:1 - It was a textbook example of how to deal with the problem. 2 - The advertising campaig ...
٦ سال پیش
٧
فامیل های نسبی، فامیل هم خون، فک و فامیل، خویشان و خوایشاوندان، اهل و عیال
٦ سال پیش
-٢
مرسوم آداب لاجرم ( شعر سید علی صالحی: دیگر از این همه سلام ضبط شده بر اداب لاجرم خسته ام بیا برویم ) ، به رسم ادب ( مثلاً سلام و علیکی که بین شما و ...
جدیدترین ترجمهها
ترجمهای موجود نیست.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.