دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
١,١٩٥
رتبه در دیکشنری
٢,٧٢٠
لایک
١٣٠
دیسلایک
٤٦
جدیدترین پیشنهادها
٩ ماه پیش
٠
زِمندzemendدرکویش بهدینان یزدی وکرمانی ( پهلوی ) بمعنی سرمای سخت وزنش بمعنیسوزوسوزش سرما است ( فرهنگ بهدینان ، جمشیدسروش سروشیان ص 93 ) . بنظرمی رسد ...
٩ ماه پیش
١
درکتاب تاریخ ایران درقرون نخستین اسلامی تالیف برتولداشپولر ، ترجمه مریم میر احمد ج2ص 324گُزه guzaیا جُذعه را بمعنی گوساله 1ساله یا دوساله جوانتر آورد ...
٩ ماه پیش
٠
بمعنی له له زدن . این واژه دربین مردم برای بیان احساس سوزش وحالت ناراحتی که دراثرگرمای زیاد وتشنگی ایجاد می شودبکارمی رود .
١٠ ماه پیش
٠
درلغت نامه دهخدا "طفد"مترادف گوروفبرآمده است .
١٠ ماه پیش
٠
درلغت نامه دهخدا"گورکنده "یکی ازمعانی گوریا فبرآمده است
جدیدترین ترجمهها
ترجمهای موجود نیست.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.