مدال‌های فائزه
١٠٠
١,١٩٦
١٧
٠
٤
١٣
پیشنهاد با حداقل ٥ رای
-
دیکشنری
-
drastically: Drastically به شدت. بطور موثری Hav ...
١ ماه پیش
انتخاب عکس پروفایل
-
همه
٢ ماه پیش
پیشنهاد با حداقل ٥ رای
-
دیکشنری
-
hassle: ذله کردن _آسی کردن
١٠ ماه پیش
اولین لایک کردن
-
همه
١٠ ماه پیش
کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز
-
همه
١٠ ماه پیش
پیشنهاد با حداقل ٥ رای
-
دیکشنری
-
subtext: معنی دوم _معنی پنهان _منظور اصلی
١٠ ماه پیش
پیشنهاد با حداقل ٥ رای
-
دیکشنری
-
bring up: پیش کشیدن موضوعی _طرح کردن
١٠ ماه پیش
ثبت واژه جدید
-
دیکشنری
-
sore spot: a sore spot a subject which someone ...
١٠ ماه پیش
پیشنهاد با حداقل ٥ رای
-
دیکشنری
-
sore spot: a sore spot a subject which someone ...
١٠ ماه پیش
پیشنهاد با حداقل ٥ رای
-
دیکشنری
-
grumpy: Stop doing your grumpy face عصبی ن ...
١٠ ماه پیش
پیشنهاد با حداقل ٥ رای
-
دیکشنری
-
agreed: قبوله
١٠ ماه پیش
پیشنهاد با حداقل ٥ رای
-
دیکشنری
-
dismiss: Class dismissed کلاس تموم شده
١٠ ماه پیش
پیشنهاد با حداقل ٥ رای
-
دیکشنری
-
duly: همانطور که انتظار می رفت
١٠ ماه پیش
پیشنهاد با حداقل ٥ رای
-
دیکشنری
-
end up with: منجر به چیزی شدن . A dysfunctiona ...
١٠ ماه پیش
ثبت واژه جدید
-
دیکشنری
-
with collar: کارمند بخش اداری
١٠ ماه پیش
ثبت واژه جدید
-
دیکشنری
-
ready made food: عذای اماده بیرون یا غذای اماده
١٠ ماه پیش
ثبت اولین پیشنهاد
-
دیکشنری
-
١٠ ماه پیش