مصطفی اعتبارزاده - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leads and lags: تقدم و تأخر

جدید ١٢ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

revert back: بازگشت

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shower with affection: قربون صدقه رفتن - She showered ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hypothetical thing: موضوعی که فقط در حد فرضیه است. Th ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

upon which: که بر اساس آن همون on which اما رسم ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tip away: به این معناست که چیزی به آرامی کج ش ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he didn't show: او پیداش نشد.

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

upper limb length: طول کل دست از شانه تا نوک انگشتان

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

maximum functional grip span: این اصطلاح معمولاً در ارگونومی یا ف ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

standing vertical grip reach: این اصطلاح معمولاً تو ارزیابی های ف ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

is due: 1. موعد یا زمان مشخص شده: - "The ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

corporate world: دنیای کسب و کار

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

howsoever: به هر شکلی The contract explicitly ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

problem structuring: به معنای تعریف و شناسایی دقیق مسئله ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're all good: یعنی اکیه، مشکلی نیست.

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

authentic: 1. واقعی و اصیل: - مثال: "This pa ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hand laborer: کارگری که کارهای فیزیکی و دستی انجا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

occupational exposures: به شرایطی اشاره دارد که افراد در مح ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turnover: 1. گردش مالی ( Revenue ) : "The c ...

١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this is a twist: این عبارت معمولاً وقتی به کار می رو ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spear: اسم: نیزه فعل: گرفتن چیزی با چنگال ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

though: وقتی "though" در آخر جمله به کار می ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

draw inspiration: الهام گرفتن She managed to draw in ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grumbly grumbly: غرغرو

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i shall attempt: سعی خواهم کرد. I shall attempt to ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go snag it: برو سریع گیرش بیار The last ticket ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

implying that: با این معنا که. . . / به این اشاره ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

filter away: فیلتر کردن و حذف کردن The software ...

٣ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mind if i: به معنی "اشکالی داره اگر من. . . " ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't jerk me off: منو دست ننداز /سر کارم نذار

٣ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

low ground: به معنای نقطه ای در ارتفاع کمتر ه و ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

erector spinae muscle: همون فیله کمر میشه. عضله ای که ستون ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

combination safe: به نوعی از گاوصندوق ها combination ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dart up: با سرعت بالا رفتن The cat darted up ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

is found: واقع شده است/ قرار دارد mount Wash ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tucked between: قرار گرفتن بین دو چیز The cozy cab ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am good to go: من آماده ام!!

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

last mile companies: شرکت های حمل و نقل تخصصی هستند که ب ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

so yesterday: دیگه قدیمی شده، از مد افتاده That s ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beeline: سریع و مستقیما به سمت چیزی رفتن He ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cyclomethicone: Cyclomethicone نوعی سیلیکون مایع اس ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

distearate: Distearate به فارسی "دی استئارات" گ ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

peeking through: سرک کشیدن، سر در آوردن Her nosy ne ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

substantial appreciation: به معنی "افزایش قابل توجه" است. این ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stretching into: کش پیدا کردن، ادامه پیدا کردن، طول ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lagging behind: "عقب ماندن" یا "پشت سر دیگران ماندن ...

٤ ماه پیش

ثبت حداقل ٦٠٠ رای

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

once lush: "Once - lush" به معنی "سابقاً سرسبز ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unshaken: استوار Despite the difficulties an ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

over the humb: عبور از سختی ها Once we finish thi ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lies not: "Lies not" به معنی "قرار ندارد" یا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i messed you up: زحمت دادم. اسباب زحمت شدم.

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stir worry: ایجاد نگرانی کردن

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

messy bessy: یک اصطلاح غیررسمی است که به فردی اط ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

extreme sample point: نقاط کرانگین ( آمار )

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in virtually: تقریباً Investigators perform expe ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i suspect not: احتمالاً نه گمان نمی کنم

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

is so: به این دلیل است. چنین است The proj ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're fine: مشکلی نیست اکیه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wander into: عبارت "wander into" به معنای "به طو ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

data guy: به فردی اشاره دارد که تخصص یا کار ا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sole remaining course: تنها راه باقی مانده After consider ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

with the current: همراه با جریان، در جهت جریان Whil ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pull out: 1 - در مورد وسیله نقلیه لاین عوض کر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

well enough long enough: به اندازه کافی خوب

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

setting the stage: به معنای "آماده سازی" یا "فراهم کرد ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smooth finish: به بافت سطحی اشاره دارد که یکنواخت ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

already strained: تحت فشار already strained healthcar ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

expressing preference: ترجیح دادن When booking the trip, h ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

honors code statement: اعلامیه ای است که استانداردهای اخلا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

indulge: غرق لذت شدن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

critical thought: تفکر انتقادی

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠٠ رای

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i set myself: تصمیم گرفتم، مصمم شدم i set myself ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

try not to jinx it: نفوس بد نزن لفظشو نیا به معنای اجت ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

feels as if: انگار انگاری که

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

add two cents: اصطلاح "add two cents" به معنای اضا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rumble stripe: ویژگی های ایمنی هستند که بر روی جاد ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

roll to a stop: "Roll to a stop" به معنای توقف تدری ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crest of a hill: "Crest of a hill" به قله یا بالاتری ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

highway hypnosis: "هیپنوتیزم بزرگراه" یا "Highway Hyp ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

steep downgrade: سراشیبی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stuffy: ۱ - کمبود هواز تازه برای تنفس، مسدو ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the stop and starer: آدم چِت کسی که قفلی میزنه رو همه چی ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the easily startled: حساس و ترسو، البته به این معنی که ت ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self entitled: خودخواه، خودپسند

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

afterfact: پس از واقعه این اصطلاح برای اشاره ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

did i miss something here: به معنای "آیا چیزی را اینجا از قلم ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on my end: از طرف من، از سمت من I'll check the ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

save the expenses: صرفه جویی ( در )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

solid understanding: اشراف کامل ( بر ) ( موضوع یا یک حوز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

raffle off: از بین رفتن شانس سوختن شانس ( در قر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

either: 1 - یا 2 - همچنین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lay: به آرامی و با احتیات چیزی را در جای ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

different points of view: دیدگاه متفاوت

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

end up: ختم شدن به

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ask away: وقتی می گیم: ask away! یعنی به شنون ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on doing: ادامه دادن به انجام کاری، یا انجام ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

order of business: دستور کار یک وظیفه محول شده یا موضو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

years are going to have gone by: سالها می گذرد.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spot: اسم: 1 - لکه 2 - مکان فعل: 1 - تشخی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anything like: یک عبارت منفی برای بیان اینکه چیزی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

run shit: مدیریت نظارت ( عامیانه )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

badonka: کلمه آمریکایی - آفریقایی باسن هوس ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

donk: از donkey میاد به معنی دیوانه، عجیب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

turkey shoot: مثل آب خوردن بسیار آسان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

goodness of heart: سخاوتمندانه مرامی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swear in: سوگند خوردن رسمی برای دریافت یک موق ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

true to: وفاداری Loyal to faithful to

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stand before: ایستادن در مقابل حالت رسمی i stand ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

west wing: بخشی از کاخ سفید که شامل دفتر رئیس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

would you: درخواست مودبانه برای انجام کاری ( ل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'll still be there: کمکت خواهم کرد.

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

beeline: سریع و مستقیما به سمت چیزی رفتن He ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there was a time: in the past زمانی بود که ( در گذشته ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

making bawl: گریه کردن ( بچه )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

something on: جعلی نادرست

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pass a word: یا pass the word خبر کردن اطلاع داد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get off my chest: گفتن چیزی به کسی که درباره ش احساس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's bugging you: What is bothering you? چی اذیتت میک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sortable: suitable appropriate مناسب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rake over the past: - برای بازنگری، مطرح کردن یا برانگی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have round: دعوت کسی به منزل معمولا برای صرف غذ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in their thousands: هزاران

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm confident: i'm sure

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

candour: صداقت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

egypt hittite: معاهده باستانی صلح ابدی خاورمیانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

already processing: از پیش already processing a rich از ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can't bear not knowing: I'm so curious

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drop off: رساندن ( شخصی یا چیزی )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all apart from: except other than بجز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all and all: on the whole درکل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be on someone's tail: قدم به قدم پشت سر کسی راه رفتن. کس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dummkopf: احمق ( کلمه آلمانی که وارد انگلیسی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unembellished: ساده و بی آلایش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm open: مایل هستم اکی هستم Willing to

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

version of events: اتفاقات اخیر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spot imminently: به زودی فورا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get on with your work: به کارت برس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

outward bearing: How to behave رفتار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

seeing it through: seeing it through ( to ) ادامه ( م ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

awarding: اعطاکردن ( معمولا جایزه )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

break barrier: سد یه چیزی رو شکستن عبور کردن از مو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what are you planning on doing: to intend to do something برنامت چی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stick through: ماندن و ادامه دادن در موقعیت سخت یا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

overall though: نتیجه گیری یا ارزیابی کلی از یک موق ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

low achievers: ناموفق

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

long stretches: 1 - مدت طولانی 2 - وسعت نسبتا زیاد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

counter narrative: ضدروایت ها داستان هایی هستند که تجر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stay authentic: با اصالت باشید.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bloah: احساس ناراحتی و ناخوشی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

counter feeling: واکنش یا پاسخ آگاهانه نسبت به چیزی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how's your day shaping up: تا حالا روزت چطور بوده؟ که معمولا د ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grinning ear to ear: بسیار خوشحال

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

yet that: با این حال

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sense impression: برداشت حسی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cortices: لایه خارجی مغز که نقش مهمی در هوشیا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mother moon: ماه کامل که نماد عشق، رشد ومراقبت ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

running tap: شیر آب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

muck obout: انگولک کردن ور رفتن با چیزی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

developed world: کشور های توسعه یافته

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

of any: در میان از میان of any people

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

with no end in sight: انگار تمومی نداره ( با to میاد )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we have reached the point of no return: هیچ راه برگشتی وجود نداره

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

throw hands up: دست رو دست گذاشتن ( تسلیم شدن )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

out on the move: در حال فعالیت مشغول انجام کاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

running economy: مجموع ویژگی های متابولیکی، قلبی تنف ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get pass through: منتقل شدن منتقل کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that’s the million dollar question: سوال بسیار خوبیه. یا that’s the s ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that’s the sixty four thousand dollar question: سوال بسیار خوبیه. یا that’s the m ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ward of the state: شخصی که به دلیل بیماری خاص تحت حمای ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

first generation college student: یا first - gen student یعنی کسی که ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

black pudding: یک غذای انگلیسی که با خون خوک درست ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i what i mean is: منظورم اینه که

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kosher meat: گوشت حلال ( غیر خوک ) با ذبح اسلامی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

crept: خزیدن، ریشه دواندن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on top of everything else: با همه ی اینها. .

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sandwiched: قرار گرفتن بین دو چیز It is sandwic ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

judging by: با توجه به، بر اساس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

infectious groove: به ریتم یا ضرب آهنگی اطلاق می شود ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

strike lucky: خوش شانس بودن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

marking the beginning: نشان از آغاز. . . The opening cer ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

better suit: بهتر، مناسب تر، سازگارتر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

long past: خیلی قدیمی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

solo backpacking adventure: سفر ماجراجویانه انفرادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

public firm: شرکت سهامی عام

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

weighing heavily: سنگینی کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

loft kit: تختخواب های دانشجویی که راحت تر قاب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

choices abound: انتخاب های زیادی وجود دارد.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grinch like: عقده ای، کسی که از لذت دیگران خوشحا ...

١ سال پیش

مدال‌های مصطفی اعتبارزاده