مصطفی اعتبارزاده - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smooth finish: به بافت سطحی اشاره دارد که یکنواخت ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

already strained: تحت فشار already strained healthcar ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

expressing preference: ترجیح دادن When booking the trip, h ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

honors code statement: اعلامیه ای است که استانداردهای اخلا ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

indulge: غرق لذت شدن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

critical thought: تفکر انتقادی

١ ماه پیش

ثبت حداقل حداقل ٣٠٠ رای

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i set myself: تصمیم گرفتم، مصمم شدم i set myself ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

try not to jinx it: نفوس بد نزن لفظشو نیا به معنای اجت ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

feels as if: انگار انگاری که

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

add two cents: اصطلاح "add two cents" به معنای اضا ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rumble stripe: ویژگی های ایمنی هستند که بر روی جاد ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

roll to a stop: "Roll to a stop" به معنای توقف تدری ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crest of a hill: "Crest of a hill" به قله یا بالاتری ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

highway hypnosis: "هیپنوتیزم بزرگراه" یا "Highway Hyp ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

steep downgrade: سراشیبی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stuffy: ۱ - کمبود هواز تازه برای تنفس، مسدو ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the stop and starer: آدم چِت کسی که قفلی میزنه رو همه چی ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the easily startled: حساس و ترسو، البته به این معنی که ت ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self entitled: خودخواه، خودپسند

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

afterfact: پس از واقعه این اصطلاح برای اشاره ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

did i miss something here: به معنای "آیا چیزی را اینجا از قلم ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on my end: از طرف من، از سمت من I'll check the ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

save the expenses: صرفه جویی ( در )

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

solid understanding: اشراف کامل ( بر ) ( موضوع یا یک حوز ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

raffle off: از بین رفتن شانس سوختن شانس ( در قر ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

either: 1 - یا 2 - همچنین

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lay: به آرامی و با احتیات چیزی را در جای ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

different points of view: دیدگاه متفاوت

٤ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

٤ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت حداقل حداقل ١٠٠ رای

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

end up: ختم شدن به

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ask away: وقتی می گیم: ask away! یعنی به شنون ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on doing: ادامه دادن به انجام کاری، یا انجام ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

order of business: دستور کار یک وظیفه محول شده یا موضو ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

years are going to have gone by: سالها می گذرد.

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spot: اسم: 1 - لکه 2 - مکان فعل: 1 - تشخی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anything like: یک عبارت منفی برای بیان اینکه چیزی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

run shit: مدیریت نظارت ( عامیانه )

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

badonka: کلمه آمریکایی - آفریقایی باسن هوس ا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

donk: از donkey میاد به معنی دیوانه، عجیب ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

turkey shoot: مثل آب خوردن بسیار آسان

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

goodness of heart: سخاوتمندانه مرامی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swear in: سوگند خوردن رسمی برای دریافت یک موق ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

true to: وفاداری Loyal to faithful to

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stand before: ایستادن در مقابل حالت رسمی i stand ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

west wing: بخشی از کاخ سفید که شامل دفتر رئیس ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

would you: درخواست مودبانه برای انجام کاری ( ل ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'll still be there: کمکت خواهم کرد.

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

beeline: سریع و مستقیما به سمت چیزی رفتن He ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there was a time: in the past زمانی بود که ( در گذشته ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

making bawl: گریه کردن ( بچه )

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

something on: جعلی نادرست

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pass a word: یا pass the word خبر کردن اطلاع داد ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get off my chest: گفتن چیزی به کسی که درباره ش احساس ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's bugging you: What is bothering you? چی اذیتت میک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sortable: suitable appropriate مناسب

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rake over the past: - برای بازنگری، مطرح کردن یا برانگی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have round: دعوت کسی به منزل معمولا برای صرف غذ ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in their thousands: هزاران

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm confident: i'm sure

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

candour: صداقت

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

egypt hittite: معاهده باستانی صلح ابدی خاورمیانه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

already processing: از پیش already processing a rich از ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can't bear not knowing: I'm so curious

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drop off: رساندن ( شخصی یا چیزی )

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all apart from: except other than بجز

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all and all: on the whole درکل

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be on someone's tail: قدم به قدم پشت سر کسی راه رفتن. کس ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dummkopf: احمق ( کلمه آلمانی که وارد انگلیسی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unembellished: ساده و بی آلایش

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm open: مایل هستم اکی هستم Willing to

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

version of events: اتفاقات اخیر

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spot imminently: به زودی فورا

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get on with your work: به کارت برس

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

outward bearing: How to behave رفتار

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

seeing it through: seeing it through ( to ) ادامه ( م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

awarding: اعطاکردن ( معمولا جایزه )

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

break barrier: سد یه چیزی رو شکستن عبور کردن از مو ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what are you planning on doing: to intend to do something برنامت چی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stick through: ماندن و ادامه دادن در موقعیت سخت یا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

overall though: نتیجه گیری یا ارزیابی کلی از یک موق ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

low achievers: ناموفق

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

long stretches: 1 - مدت طولانی 2 - وسعت نسبتا زیاد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

counter narrative: ضدروایت ها داستان هایی هستند که تجر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stay authentic: با اصالت باشید.

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bloah: احساس ناراحتی و ناخوشی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

counter feeling: واکنش یا پاسخ آگاهانه نسبت به چیزی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how's your day shaping up: تا حالا روزت چطور بوده؟ که معمولا د ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grinning ear to ear: بسیار خوشحال

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

yet that: با این حال

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sense impression: برداشت حسی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cortices: لایه خارجی مغز که نقش مهمی در هوشیا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mother moon: ماه کامل که نماد عشق، رشد ومراقبت ا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

running tap: شیر آب

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

muck obout: انگولک کردن ور رفتن با چیزی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

developed world: کشور های توسعه یافته

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

of any: در میان از میان of any people

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

with no end in sight: انگار تمومی نداره ( با to میاد )

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we have reached the point of no return: هیچ راه برگشتی وجود نداره

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

throw hands up: دست رو دست گذاشتن ( تسلیم شدن )

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

out on the move: در حال فعالیت مشغول انجام کاری

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

running economy: مجموع ویژگی های متابولیکی، قلبی تنف ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get pass through: منتقل شدن منتقل کردن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that’s the million dollar question: سوال بسیار خوبیه. یا that’s the s ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that’s the sixty four thousand dollar question: سوال بسیار خوبیه. یا that’s the m ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ward of the state: شخصی که به دلیل بیماری خاص تحت حمای ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

first generation college student: یا first - gen student یعنی کسی که ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

black pudding: یک غذای انگلیسی که با خون خوک درست ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i what i mean is: منظورم اینه که

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kosher meat: گوشت حلال ( غیر خوک ) با ذبح اسلامی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

crept: خزیدن، ریشه دواندن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on top of everything else: با همه ی اینها. .

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sandwiched: قرار گرفتن بین دو چیز It is sandwic ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

judging by: با توجه به، بر اساس

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

infectious groove: به ریتم یا ضرب آهنگی اطلاق می شود ک ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

strike lucky: خوش شانس بودن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

marking the beginning: نشان از آغاز. . . The opening cer ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

better suit: بهتر، مناسب تر، سازگارتر

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

long past: خیلی قدیمی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

solo backpacking adventure: سفر ماجراجویانه انفرادی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

public firm: شرکت سهامی عام

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

weighing heavily: سنگینی کردن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

loft kit: تختخواب های دانشجویی که راحت تر قاب ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

choices abound: انتخاب های زیادی وجود دارد.

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grinch like: عقده ای، کسی که از لذت دیگران خوشحا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you don't give a shit about me: تو اصلا منو دوست نداری.

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to behold: یعنی ارزش دیدن دارد. The garden w ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blew past: عبور کردن، گذشتن، رد شدن

٤ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

ثبت اولین پرسش

-

بپرس

٤ ماه پیش

تایید پاسخ صحیح

-

بپرس

-

نقش back to در جمله ذکر شده

٤ ماه پیش

مدال‌های مصطفی اعتبارزاده