عَجَمَندِه - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

طور: شبیه و مانند چیزی. پسوند. م. ث Hi ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تبدیل: دگریدن و دگراندن برای تغییر پیدا کر ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سرعت: جالب است که نامِ گیاهی به نامِ "SPE ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lap: رویِ ران = روران.

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

buzzword: مُدواژه. بابواژه. روزواژه.

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سانسور: پالایگری آلایگیری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

امایش: در پاسخِ به دوستِ گرامی، مهدی رستاد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بکس: بَکس = Group. Equipe. گروه. دسته. ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

boo: هوییدن = هُو کردن.

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

انجام: اَنجام به چمِ "to do" بسیار امروزه ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تماس: پرماسیدن.

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مغلطه: کَژه = مغلطه کردن کژهیدن/کژستن/کژه ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گیمر: بازیکار = کسی که بازی های رایانه ای ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شارژر: شارگَر = از "شار = شاریدن" و "گر" پ ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چوقیدن: چوقیدَن. کارواژه ای عامیانه که به چ ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ازدواج: دُویوژ = ازدواج دُویوژیدن/دیوژش ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فلسفیدن: To philosophize.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

decay: واپاشیدن ( در فیزیک )

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ادب: اَدبیدن = ادب شدن. آموختن. اَدَبان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

SEX: تَنامیزی. تنامیزِش. تنامیزیدن.

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مفهوم: بزرگمهر لقمان واژه "پرمانه" را پیشن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fuck: فاکیدن. م. ن = فاکیدی ما رو. دست ا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سلبریتی: دَرِپیتی = شوخی با واژه سلبریتی.

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مرتیکه: مرتیکه و زنیکه را می شود گفت تلفظ د ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تثلیث: سه گانگی. سه گانه باوری.

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سرعت: در پارسیگ، تیزی، سرعت بوده. دیسه د ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جمله: گُروژه = گروهِ واژه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ابادیسیدن: جستُجوییدن در آبادیس. جست و جو کردن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اسپویل: تابلوییدَن. تابلو کردن فیلم.

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boo: هوییدن = هُو کردن.

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

روزمرگینگی: روزمرگیِ شدید که به مرگ تشبیه شده. ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فست فود: فرزپُخت.

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فست فود: فِرزپزاک = فرز پز اک ( چیزی که زود ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

multiverse: Universe گیتی Multiverse چَنداگیتی/ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فرجاد: فرجاد، به نظر می آید که دیسه ایِ آو ...

١١ ماه پیش

مدال‌های عَجَمَندِه