QS - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tricky: مرموز و پیچیده دشوار و مستلزم دقت ز ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

misapprehension: سوء تفاهم عدم درک درست قوه ادراک ضع ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

water: "Were this world worth a wing of a ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disdainful: مُدَمَّغ

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

roundabout: فلکه میدان

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

roughneck: قلدر. بزن بهادر

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blueprint: طرح ریزی عملیات عمرانی و صنعتی و غی ...

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

roundabout: فلکه میدان

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flat warming: منزل مبارکی. مراسم یا مهمانی مربوط ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

catch in the voice: وقفه و گرفتگی کوتاه در صدا حین صحبت ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ارشین: آرشین با "مد" پسرونه ست. اَرشین با ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ایلیا: هرکی اومده واسه خودش یه داستان سرهم ...

٧ ماه پیش

ثبت حداقل ٦٠٠ رای

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

perceptive: دارای قوه ادراک بالا دارای گیرائی و ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disdainful: مُدَمَّغ

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

settlement: سکنی گزینی یکجانشینی استقرار

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

arrogant: مُدَمَّغ

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

swan off shotgun: تفنگ دولول یا تک لول که جهت استفاده ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anti riot: ضد شورش

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rifle bolt: گلنگدن تفنگ

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take up station: مستقر شدن جای گرفتن استقرار یافتن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

roundabout: فلکه میدان

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get under way: آغاز کردن آغاز شدن دست بکار شدن شرو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

believe: you don't necessarily believe in wh ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

comfortable: you don't necessarily believe in wh ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

controversial: مشاجره انگیز بحث برانگیز جدل آمیز

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

genuis: ۱. نبوغ ۲. نابغه در مطلب زیر genius ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

let alone: Even the most foolish ones have a s ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

necessarily: you don't necessarily believe in wh ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pigeon: کفتر

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fertile: حاصل خیز پرثمر بارور دارای پتانسیل ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outreach: امداد کمک رسانی یاری رساندن دستگیری ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

well being: احساسی که توأم با آسودگی خیال و سلا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hardliner: سرسخت. تندرو. سازش ناپذیر. افراطی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

blind: "It's not the eyes that are blind, ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

all skin and bones: نحیف و استخونی نی قلیون

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the joker in the pack: a person or factor likely to have a ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

manila: کاغذ پاکتی قهوه ای رنگ برای نگه دار ...

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cave in: وا دادن.

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

division: به بخشهای جداگانه تقسیم کردن افتراق ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

corrupt: فاسد دارای شخصیت خراب و معیوب کسی ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

agony: تجربه های خیلی ناخوشایند و جانکاه و ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

acquire: to get something کسب کردن حاصل کردن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kick off: ۱. شروع و آغاز یک همایش یا گفتگو یا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

even: Even the most foolish ones have a s ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mull: تفکروتعمق و سبک سنگین کردن و برآورد ...

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

itch: بیشتر به معنی خارش توام با گزگز و س ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

compromise: کنار آمدن با شرایط و سازش کردن. سا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

would rather: you don't necessarily believe in wh ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

so called: Even the most foolish ones have a s ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

muffle: صدائی را بوسیله پوشش یا مانع یا ایج ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self deception: Even the most foolish ones have a s ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

foolish: ۱. احمقانه. ابلهانه. حماقت آمیز ۲. ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intellectual: Even the most foolish ones have a s ...

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

indifferent: The worst sin toward our fellow cre ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

musty: تک واژه ی "نمور" کاملترین معنی برای ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

quintessence: نمونه ای برابر اصل.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ill concealed: فرهنگ معاصر هزاره: بد پنهان شده. در ...

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

manila paper: کاغذ پاکتی قهوه ای رنگ برای نگه دار ...

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gaze into space: به نقطه ی نامعلومی خیره ماندن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to put it mildly: به عبارت بهتر. . .

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

have a field day: روز بره کشون.

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

airily: سبک بالانه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

functionaries: گروه تشریفات

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

horde: فوج. خَیل. سیل مردمی درحال حرکت

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mystical: پررمز و راز وهمی

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gay: " you don't necessarily believe in ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

query: سین جیم کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

were: در مثال زیر were معنی "اگر" می دهد: ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eerie: وهم آلود ترساننده دارای حواشی پنهان ...

٨ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

skyrocket: سر به آسمان سائیدن قیمتها و همچنین ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mutate: دگردیسی تغییر شکل جهش یافتن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

staggering: حیرت انگیز. بهت آور. Even the most ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quiz: ۱. در بریتانیا: یک رقابت یا بازی یا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

alter: ۱. تغییر کردن یا شخص دیگری را وادار ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enhance: ارتقا دادن. بهبود بخشیدن. تغییر د ...

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

creep: در انگلیسی روزمره ( بیشتر ) بریتانی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tricky: مرموز و پیچیده دشوار و مستلزم دقت ز ...

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bearable: شرایط یا موقعیت یا چیزی که علی رغم ...

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

accommodate: ۱. جا دادن. گنجاندن ۲. تحمل نظرات و ...

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

buy out: خرید تمام یا بخش عمده ی سهام یک شرک ...

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

breeding: سابقه و زمینه خانوادگی

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grapple: همآوردی

٨ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shrewd: رند

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gay: " you don't necessarily believe in ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

backslider: از راه برگشته. کسی که در میانه راه ...

٨ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

functionary: گروه تشریفات

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

run afoul of: درگیر ستیز و ناسازگاری شدن با. . .

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unaware: غافل. بی خبر

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

at length: ۱_ بالاخره. سرانجام. دست آخر ۲_ مدت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ارام: Pacific

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

briefing: خلاصه وضعیت. پیش آگاهی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

latent: در حال کمون. بالقوه ای که هنوز با ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bring to bear: بسیج کردن ( در مفاهیم انتزاعی )

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sexting: هرزه نگاری در چت و ارسال و دریافت م ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arrogant: مُدَمَّغ

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

self disgust: خود اشمئزازی

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inert: تکان نتوانستن خوردن.

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

treaty: معاهده و پیمان نامه ای که میان سران ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

touch on: حین یک گفتگو یا سخنرانی یا در یک نو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ایلیا: هرکی اومده واسه خودش یه داستان سرهم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drag queen: برگرفته از دیکشنری Longman : a homo ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strut: عصا قورت داده. حالتی که در آن شخصی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beat off: مغلوب و دفع کردن کسی یا جریانی که د ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stamina: نیروی جسمی و روحی که به شما کمک میک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stow: انبار کردن و ذخیره چیزی برای روز مب ...

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

regulation: شیوه نامه دستورالعمل مقررات آئین نا ...

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

intuitive: چشم دل باز کن که جان بینی آن چه ناد ...

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sight: "Were this world worth a wing of a ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wing: "Were this world worth a wing of a ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heart: "It's not the eyes that are blind, ...

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rumpled: شپرز

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disbeliever: "Were this world worth a wing of a ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blind: "It's not the eyes that are blind, ...

٨ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

worth: "Were this world worth a wing of a ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thereof: متعلق به آن. وابسته به آن. از آن "W ...

٩ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

were: در مثال زیر were معنی "اگر" می دهد: ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

breeding: سابقه و زمینه خانوادگی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

backslider: از راه برگشته. کسی که در میانه راه ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shrewd: رند

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bring to bear: بسیج کردن ( در مفاهیم انتزاعی )

٩ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mosquito: "Were this world worth a wing of a ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

latent: در حال کمون. بالقوه ای که هنوز با ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sexting: هرزه نگاری در چت و ارسال و دریافت م ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drag queen: برگرفته از دیکشنری Longman : a homo ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self disgust: خود اشمئزازی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inert: تکان نتوانستن خوردن.

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ایلیا: هرکی اومده واسه خودش یه داستان سرهم ...

٩ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wearing: حوصله سربر و حالگیر

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stack up: بسیج کردن

٩ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intuitive: چشم دل باز کن که جان بینی آن چه ناد ...

٩ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٩ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٩ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠٠ رای

-

همه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hardliner: سرسخت. تندرو. سازش ناپذیر. افراطی

٩ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٩ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

backslider: از راه برگشته. کسی که در میانه راه ...

٩ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٩ ماه پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cord carpet: موکت کبریتی. موکت راه راه.

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

manila paper: کاغذ پاکتی قهوه ای رنگ برای نگه دار ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ایلیا: کلنگ از آسمان افتاد و نشکست، که از ...

١٠ ماه پیش

تایید موبایل و ایمیل

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

buy out: خرید تمام یا بخش عمده ی سهام یک شرک ...

١٠ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mull: تفکروتعمق و سبک سنگین کردن و برآورد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stack up: بسیج کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

itch: بیشتر به معنی خارش توام با گزگز و س ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in principle: فی نفسه. علی القاعده. اصولآ. به طور ...

١٠ ماه پیش

مدال‌های QS