circular٢٣:٢٢ - ١٣٩٩/٠٨/١٣دوری ( در استدلال (
گزارش5 | 0
appraisal١٢:٤٦ - ١٣٩٩/٠٨/١٢سنجش و ارزیابی ( شفاهی یا کتبی )
گزارش14 | 0
reciprocity١١:٤٩ - ١٣٩٩/٠٨/١١ویژگی حرکت رفت و برگشتی ( مانند پیستون موتور احتراقی )
گزارش5 | 0
posit١٨:٤٤ - ١٣٩٩/٠٨/٠٩to suggest that a particular idea should be accepted as a fact
گزارش5 | 0
concentration١٢:٢٠ - ١٣٩٩/٠٧/٢١برهم فشردگی، برهم افزایش، تراکم
گزارش14 | 1
ostracise١٥:٣٤ - ١٣٩٩/٠٧/٢٠طرد کردن
گزارش9 | 0
irrelevance١٣:٢٩ - ١٣٩٩/٠٧/٢٠بی اهمیت بودن در موقعیت خاص
گزارش12 | 0
ring١١:٠٠ - ١٣٩٩/٠٧/١٢مورد آقا/خانم سجاد نادرست است زیرا زنگ ردن در شیمی corrode است
گزارش16 | 1
ring١٠:٥٧ - ١٣٩٩/٠٧/١٢حلقه زدن، گرد آمدن، دور چیزی دایره کشیدن
گزارش9 | 1
truck٢٣:١٠ - ١٣٩٩/٠٧/١٠have/hold/want no truck with somebody/something امتناع از درگیر شدن با کسی یا پذیرفتن ایده ای
گزارش5 | 1
reassert١١:٥٥ - ١٣٩٩/٠٧/٠٩توان دوباره یافتن
گزارش7 | 0
indivisibly١٨:٤٨ - ١٣٩٩/٠٧/٠٥بطور جدایی ناپذیری
گزارش2 | 0
permissiveness١٩:٢١ - ١٣٩٩/٠٧/٠١great or excessive freedom of behaviour ( ولنگاری )
گزارش7 | 0
pronounce٠٠:٥٤ - ١٣٩٩/٠٦/٢٩رسماً درستی چیزی را اعلام کردن، اعلام معتبر بودن چیزی
گزارش18 | 0
arrogance٢١:٢٢ - ١٣٩٩/٠٦/٢٠استکبار
گزارش12 | 0
ancestors١٧:٥٢ - ١٣٩٩/٠٦/١٨واژه اعقاب در اینجا درست نیست، لطفاً حذف شود
گزارش25 | 1
articulate٢٢:٠٢ - ١٣٩٩/٠٦/١٥بیان کردن، مفصل بندی کردن، عینیت بخشیدن، انسجام بخشیدن، پی افکندن
گزارش28 | 0
assimilation٢٣:٢٦ - ١٣٩٩/٠٦/١٤( فرهنگ ) مال خود سازی، بنام خود کردن، مصادره کردن
گزارش9 | 0
nonbinding١٧:٥٨ - ١٣٩٩/٠٦/٠٩بی اعتبار، بدون فشار یا الزام قانونی
گزارش12 | 0
milestone١٧:٤٨ - ١٣٩٩/٠٦/٠٧متاسفانه در حرفه مهندسی معادل متداول همان مایلستون است
گزارش12 | 4
master٢٣:٤١ - ١٣٩٩/٠٦/٠٥بالادست ( صفت )
گزارش9 | 0
skid١٩:٠٥ - ١٣٩٩/٠٦/٠٥تکیه گاهی ( از جنس چوب یا فلز ) برای سوار کردن تجهیزات قابل حمل. به تجهیزات نصب شده روی این گونه تکیه گاه ها skid - mounted گفته می شود
گزارش9 | 1
tag١٩:٢٦ - ١٣٩٩/٠٦/٠٤تگ ( tag ) برچسبی است که چسبانده نمیشودبلکه بصورت منگوله یا اویخته استفاده میشود
گزارش32 | 0
boilerplate٢٣:١٩ - ١٣٩٩/٠٥/٣١Boilerplate is a term used in legal contexts, but it originates in engineering. A rating - plate containing standard text was required to be attached ...
گزارش2 | 0
mentee١٩:٥٢ - ١٣٩٩/٠٥/٣١مرید
گزارش9 | 0
rebrand١٦:٥١ - ١٣٩٩/٠٥/٣١تغییر نام تجاری
گزارش12 | 1
assemblies١٦:٣٠ - ١٣٩٩/٠٥/٣١مجموعه ای از ماشین آلات روی هم سوار شده
گزارش9 | 0
gubbins١٦:٢٨ - ١٣٩٩/٠٥/٣١یک شیئ بی ارزش یا کم ارزش، یک دستگاه کوچک، یک آدم احمق
گزارش2 | 0
operability١٨:٢٤ - ١٣٩٩/٠٥/٣٠قابلیت بهره برداری ( کارخانه )
گزارش2 | 0
trial١٦:٠٥ - ١٣٩٩/٠٥/٢٥راه اندازی آزمایشی ( trail run )
گزارش18 | 1
debottlenecking١٥:٣١ - ١٣٩٩/٠٥/٢٥رافع بن بست، رافع راه بندان ( صفت )
گزارش0 | 0
doggie١٣:٥٦ - ١٣٩٩/٠٥/١٩هاپو
گزارش7 | 0
demonstration٢٣:٤٨ - ١٣٩٩/٠٥/١٧اثبات تجربی و عملی، اثبات از راه نمایش
گزارش60 | 1
fecklessness٢٣:١٥ - ١٣٩٩/٠٥/١٧بی ارزش بودن به دلیل ناتوان بودن و ناکارآمد بودن
گزارش2 | 0
unexciting٢٣:٠٦ - ١٣٩٩/٠٥/١٦عاری از هیجان
گزارش9 | 1
heuristic١٥:٤٦ - ١٣٩٩/٠٥/١٦دریابش ( به روایت مترجم کتابی از دانیل کاهنمن )
گزارش12 | 1
funny٢١:٤١ - ١٣٩٩/٠٥/١٥شوخ طبع
گزارش21 | 1
unfolding١٨:٣٢ - ١٣٩٩/٠٥/١٢در حال وقوع
گزارش69 | 1
mobilise١٨:٢٣ - ١٣٩٩/٠٥/١٢پشتیبانی، مصرف منابع، تدارک دیدن، تسهیل جابجایی
گزارش2 | 1
vicarious٢٣:٥٦ - ١٣٩٩/٠٥/٠٢چو عضوی بدرد آورد روزگاز دگر عضوها را نماند قرار احساس ( خوب یا بد ) فردی که خود را بجای فرد دیگری تصور کند
گزارش9 | 2