احمد درفشدار

فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده
categorical variable١٣:٠٤ - ١٤٠٠/٠٦/٠١( در آمار ) متفیر رسته ای Categorical data داده های رسته ایگزارش
2 | 0
error١٢:٠٥ - ١٤٠٠/٠٥/٢٧( معنای این واژه به لحاظ علمی ) خطا، در اندازه گیری علمی به معنای عدم قطعیت اجتناب ناپذیر است که در همه اندازه گیری ها انجام می شودگزارش
7 | 1
precision١٣:٣٧ - ١٤٠٠/٠٥/٢٦در زمینه های علم و مهندسی ، درستی ( accuracy ) یک سیستم اندازه گیری میزان نزدیکی اندازه گیری یک مقدار به مقدار واقعی آن کمیت است. دقت ( precision ) ی ... گزارش
18 | 1
accuracy١٣:١٩ - ١٤٠٠/٠٥/٢٦دو واژهaccuracy و precision در اصول اندازه گیری مفاهیمی کاملاً متفاوت هستند. لذا استفاده از صحت یا درستی برای اولی و دقت برای دومی در اندازه گیری منا ... گزارش
32 | 1
opening salvo١٨:٠٩ - ١٤٠٠/٠٥/٠٢sudden laughter, applause etc from many people at the same timeگزارش
0 | 0
stake out a claim١١:٤٥ - ١٤٠٠/٠٥/٠٢to say publicly that you think you have a right to have or own somethingگزارش
0 | 0
break out١٧:٣٥ - ١٤٠٠/٠٤/٢٩In legal terms, it refers to when an aspiring nuclear weapons state could break out of its commitments under the widely recognized Nuclear Nonprolife ... گزارش
2 | 0
toy١٠:٥٨ - ١٤٠٠/٠٤/٢٠به فکر چیزی یا کسی بودن toy with somebody/something به فکر ایده یا امکان انجام کاری بودن toy with the idea of doing something گزارش
9 | 1
dispensation١٣:٤٩ - ١٤٠٠/٠٤/١٤یک نظام مذهبی یا سیاسی که در برهه خاصی روی زندگی مردم کنترل داردگزارش
5 | 0
learned١٤:١٠ - ١٤٠٠/٠٤/١٠learned books/works etc کتاب یا مطالب دیگری که توسط افراد با دانش بالا نوشته شدهگزارش
2 | 0
take off١٣:٥٥ - ١٤٠٠/٠٤/٠٩رها شدن از ( چیزی دست و پاگیر، مانع آزادی ) a spiritual & Divine treasure which attainable most by taking off an affection to this world یک گنج معن ... گزارش
0 | 0
apologist١٧:٣٨ - ١٤٠٠/٠٣/٢٢متکلم ( کسی که رسما از عقیده یا مذهب یا رفتار بخصوصی دفاع می کند )گزارش
5 | 0
touch١٢:١٨ - ١٤٠٠/٠٣/٢١- in touch در تماس ( از راه مکالمه یا مکاتبه ) - get in touch with something درک و فهم چیزی نظیر احساسات و نگرش های خود - ( اسم ) شیوه انجام کاری ... گزارش
5 | 0
commensurability١٨:٢٧ - ١٤٠٠/٠٣/٠٧( در نجوم ) commensurability خاصیت دو جسم در مدار مانند سیارات ، ماهواره ها یا سیارک ها است که دوره های مداری آنها با یکدیگر نسبت منطقی ( اعداد گویا ... گزارش
0 | 0
deferent٢١:٥٧ - ١٤٠٠/٠٣/٠٦( در نجوم، نظام بطلمیوسی ) به دایره ای در اطراف زمین گفته می شود که تصور می شد یک جرم آسمانی یا مرکز فلک تدویر مدار آن در آن دایره حرکت می کند.گزارش
2 | 0
through١٦:٢١ - ١٤٠٠/٠٣/٠٥all the way down/across/through etc ( something ) فاصله یا طول کامل چیزیگزارش
9 | 0
electrician٢٢:٢٦ - ١٤٠٠/٠٣/٠١در قرن 17 و 18 در اروپا این واژه اصلاً به معنای امروزی آن نبود و به کسی گفته می شد که دانش آنروز در حوزه الکتریک ( به معنای گیلبرتی آن ) را داشت.گزارش
2 | 0
electricity٢٠:٣٧ - ١٤٠٠/٠٢/٢٨واژه "برق" معادل مناسبی برای electricity نیست زیرا: واژه الکتریسیته از لاتین نوین و در نهایت یونانی مشتق شده است. در نوشته های فرانسیس بیکن نخستین با ... گزارش
14 | 1
divine٢٠:٠٣ - ١٤٠٠/٠٢/٢٨گمانه زنی، یافتن منابع زیر زمینی مانند آب و مواد معدنی ( با میل یافت زنی )گزارش
5 | 1
فهرست جمله های ترجمه شده
connotation١٦:٥٦ - ١٣٩٩/٠٤/٢٠
• A good dictionary will give us the connotation of a word as well as its denotation.
یک فرهنگ لغت خوب مفهوم یک کلمه و همچنین دلالت آن را به ما عرضه میدارد9 | 1
account١٤:٠٩ - ١٣٩٩/٠٤/٠٤
• I can account for every dollar I spent.
برای هر دلاری که خرج کردم می توانم توضیح دهم7 | 1
account١٤:٠٦ - ١٣٩٩/٠٤/٠٤
• Her illness accounts for the paleness of her skin.
بیماری او توجیهی برای رنگ پریدگی او است9 | 1
account١٤:٠٣ - ١٣٩٩/٠٤/٠٤
• I can't account for her feelings toward this horrible man.
نمی توانم احساسات او ( مؤنث ) را نسبت به این مرد گستاخ و نامهربان توجیه کنم5 | 1
bear on١٩:٢٨ - ١٣٩٩/٠٢/٢٩
• The king tried to bring his influence to bear on the parliament.
پادشاه تلاش کرد تا با نفوذ خود پارلمان را بدست آورد0 | 1
walker٢٢:١٧ - ١٣٩٩/٠٢/٢٧
• I am a slow walker, but I never walk backwards.
من رهروی آهسته هستم، لیکن هرگز به عقب باز نمیگردم.12 | 1