دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
٢,٨٦٠
رتبه در دیکشنری
١,١٧١
لایک
٢٨٩
دیسلایک
١٥
جدیدترین پیشنهادها
٢ سال پیش
١٥
Sit about = Sit around . یللی تللی کردن ، وقت را بطالت گذراندن / سپری کردن .
٢ سال پیش
٢
Sit about = Sit around . یللی تللی کردن ، وقت را بطالت گذراندن / سپری کردن .
٢ سال پیش
٩
بیکار نشتن ، دست روی دست گذاشتن ، کاری انجام ندادن . to spend time sitting down and doing very little: We sat around most of the evening, waiting fo ...
٢ سال پیش
٢٠
با مسئولیت محدود ( نوعی شرکت که در صورت ورشکستگی ، سهام داران آن مسئولیتی در قبال پرداخت بدهی های آن شرکت ندارند و فقط مبلغی که سرمایه گذاری نموده ان ...
٢ سال پیش
٠
( شخصیت یا فرد ) پرطرفدار /خبرساز /پر آوازه . high - profile adjective attracting a lot of attention and interest from the public: He has many high ...
جدیدترین ترجمهها
ترجمهای موجود نیست.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.