نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
almond mum: مادری که به تغذیه ی سالم خیلی اهمیت ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the staple food: The staple diet قوت غالب
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
time allowing: اگر فرصتی دست بدهد
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
someone's yellow: To be someone's everything, the rea ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
dance attendance upon someone: برای کسی خوش رقصی کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
depression: در نجوم: انخفاض افق در اقتصاد: کساد ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
yellow person: کسی که بتوانید همه چیز را به او بگو ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
eternal optimist: همیشه نیمه ی پر لیوان ر ودیدن He is ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i can't not: وقتی یه کاری رو بالاجبار باید انجام ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
high ideal: آرمان متعالی A man of high ideals ا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
high in fat: غنی از چربی، دارای چربی بالا
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as is the case for many: همانند بسیاری از دیگران As was the ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
your o'clock: تعیین جهت چیزی یا کسی با تعیین ساعت ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
by a narrow margin: با اختلاف کمی
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there's a reason why: بی خود نیست که بی جهت نیست که الکی ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
weather allowing: اگر آب وهوا اجازه دهد
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
physical problems: مشکلات و ناراحتی های جسمی و اندامی
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
physical relationship: رابطه ی جنسی همان physical love اس ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a frame cabin: کلبه ی سوییسی خانه ای که دارای چا چ ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
collect onself: خود را جمع وجور کردن، بر اعصاب خود ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
upon his return: هنگامی که برگشت، وقتی برگشت، به محض ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on the set of: سر صحنه ی فیلم، در لوکیشن They fir ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the have nots: کلمه ی have را در حالت فعلی می شناس ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
set one's jaw: منقبض کردن فک، He sets his jaw, wh ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
good hit: ضربه ی جانانه
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pulled into a braid: مویی که بافته شده
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
drop spindle: دوک نخ ریسی دستی
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the old bachelor: پیرپسر
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep someone going: دوام آوردن کسی، سرپا نگه داشتن کسی ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go out with the ark: عتیقه شدن، مال عهد بوق بودن، عهد بو ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
distance lends enchantment to the view: آواز دهل شنیدن از دور خوش است
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
the flood: طوفان نوح
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to come out of the ark: مال عهد بوق بودن، مال دوران شاه وزو ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
suck fun out of everything: تو فقط حال کن و خوش باش، خیالی نیست
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i took offense: به م برخورد
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's in your favor: به نفعته
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was left with no choice but: چاره ای نداشتم جز اینکه. . .
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
let's wheel and deal: بیا زدوبند کنیم
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it stands to reason then that: خب بدیهی ست که . . .
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't put the blame on me: کاسه کوزه ها رو سر من نشکن تقصیر رو ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to give it an appearance: کلاه شرعی گذاشتن، جور خاصی جلوه داد ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we shall fall out: کلاهمون تو هم می ره
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a thing about something: کشته مرده ی چیزی بودن
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is good with his hand: دست به آچاره
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
good with people: مردم دار
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is heaven's will: خواست خداست
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
setting fists against hips: دست به کمر شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
arms akimbo: همان hands on hips یا setting fist ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
no god but god: لا اله الله، خدایی جز خدای یگانه نی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
reward of being prompt to pay one's dues: جایزه ی خوش حسابی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his curse entangled me: آهش منو گرفت
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
her curse entangled me: آهش منو گرفت
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this job is right up my alley: این کار راستِ کار خودمه
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
until the dust settles: تا آب ها از آسیاب بیفتد
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you wear the psnts: تو حرف آخر رو می زنی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
practice patience: صبر پیشه کن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is no picnic: ساده نیست، راحت نیست
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
barely have time to do: کاری که فی البداهه انجام شود و برای ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wring oneself dry: خود را سبک کردن ( معمولا با گریه )
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
disillusion with: چیزی را کنار گذاشتن، فاصله گرفتن از ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tear open: باز کردن بسته ی سس ها یا هر فرآورده ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
remind somebody about something: To make someone remember something ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have craving for something: هوس چیزی رو کردن I have a craving f ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
kiss the dust: گور به گور شدن
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
go to heaven: به سرای باقی شتافتن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
normal wear and tear of years: کهولت سن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
writhed in agony: از درد به خود پبچیدن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
speak volumes through simplicity: مفاهیم عمیقی را به زبانی ساده بیان ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sounding board: سنگ صبور
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i let out a silent one: یه بی صدا ول دادم. یا همان چُسیدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sbd: مخفف silent but deadly کنایه از چُس ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ninja fart: کنایه از چُسیدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ghost fart: کنایه از چُسیدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
outspokenly: با بی پروایی با صراحت لهجه
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hot shit: Very good
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tuff shit: Take it or leave it
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pantingly: نفس نفس زنان
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
patchily: جسته گریخته، کشکی کشکی، الابختکی
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on good terms with: آشتی بودن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
too much and never enough: هرچه بگویم کم گفته ام
٧ ماه پیش
نوع مدال

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-
همه
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i make you suffer: کاری می کنم عذاب بکشی
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make someone suffer: باعث رنج و آزار کسی شدن I make you ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
talk about jumping right into it: با لحن تعجب و کنایه: عجب! چه زود دس ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you want: بهتر است You want to be careful بهت ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
flaxmeal: پودر تخم کتاب
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
up and vanished: دود شده رفته هوا
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
AS: در مقام، در جایگاه، در قالبِ
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠٠ رای

-
همه
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you're cooked: فاتحه ت خونده ست
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lift one's spirit: جان بخشیدن به کسی، روحیه را بالا بر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to go to the hospital: به سوی بیمارستان رفتن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to go to the bed: به سوی تختخواب رفتن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to go to prison: به زندان افتادن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to go to the prison: به زندان رفتن ( برای بازدید یا ملاق ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to go to market: به بازار رفتن ( برای خرید و فروش )
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to go to the market: رفتن به بازار ( برای گردش )
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to go to sea: ملوان شدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to go to the sea: رفتن به سوی دریا
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to go to hospital: رفتن به بیمارستان ( بعنوان بیمتر بر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
nextwise: همون otherwise است وگرنه، در غیر ای ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
head bump reading: همان phrenology است یا شناخت شخصیت ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stab at something: An attempt to do something I stabbe ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get a bent out of shape: عصبانی شدن، غضبناک شدن Loose temper
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
institution of slavery: نظام برده داری
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
kick my way: راهم را کشیدم و رفتم
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i kicked my way: راهم را کشیدم و رفتم
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
being sick: She is being sick او بالا می آورد S ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you're good to go: You're ready to leave or start می ت ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stealing someone's thunder: Taking credit for someone else's ac ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
spoken out: علنی شده، فاش شده
١ سال پیش
نوع مدال

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-
همه
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
chasing pavements: متر کردن پیاده روها ( به دنبال چیزی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep the lines open: maintain open communication or keep ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
by a kid: به نفع کودک، مناسب کودک،
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wrong time: بی وقت، زمان نامناسب
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get things on the same page: در باره ی مسائلی به توافق رسیدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-
همه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
critically injured: زخم کاری
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
assassination attempt: اقدام تروریستی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it takes work: کار شاقی است
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you're ahead of yourself: بی گدار به آب می زنی، بی خودی شلوغش ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
stepparent: والدین ناتنی
١ سال پیش
نوع مدال

اولین لایک کردن

-
همه
١ سال پیش
نوع مدال

اولین دیسلایک کردن

-
همه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
overidentify: همذات پنداری بیش از حد
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت اولین پیشنهاد

-
دیکشنری
-
١ سال پیش