بهروز ملکی - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

regional colleges: کالج منطقه ای educational in ...

جدید ٣ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

alumni giving: کمک های مالی دانش آموختگان به دانشگ ...

جدید ٣ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

at least for a while: حداقل برای مدتی، دستکم تا مدتی.

جدید ٣ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tie into knots: به بن بست کشاندن، با چالش مواجه کرد ...

جدید ١٥ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fare badly: موفق نبودن یا وضعیت خوبی نداشتن ...

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acceptance rate: نرخ پذیرش دانشجویان یا درصد دانشجوی ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

technical vocational college: این کالج ها که به مدارس کسب و کار م ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no no sectors: بخش های ممنوعه یا بخش های غیر مجاز ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

remain that way: به همین منوال باقی ماندن. It can b ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

outrageous fortune: extreme and unexpected misfortune o ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

data trail: رد پای دیجیتالی

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sit apart: . It means to sit separated or at a ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ad views: بازدیدهای تبلیغاتی در اینترنت یا فض ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sharpe ratio: "نسبت آگاهی یا توانمندی" : معیاری ب ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

riskmetrics: روشی برای محاسبه ارزش در معرض ریسک ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blizzard of something: مقادیر یا حجم خیلی زیادی از چیزی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

and as if that is not enough: گویی همین بس نبود و انگار همین هم ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

overheated market: بازاری است که با قیمت ها یا تقاضاها ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

synthetic collateralized debt obligations: تعهدات بدهی تضمین شده مصنوعی، گونه ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

at a scale unequaled in history: در مقیاسی که در تاریخ همتا ندارد

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as old as history: قدمتی به پیشینه تاریخ دارند

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

back scratching and pocket filling: پشت هم را خاراندن و جیب هم را پر کر ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rock solid credit: اعتبار مالی بسیار خوب

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

settle the suit: حل و فصل کردن دعوی حقوقی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flip the house: فروش سریع خانه با قیمتی بالاتر.

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

subject to foreclosure: مشمول توقیف اموال

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

throwing everything together: همه چیز را با هم مخلوط کردن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as one would expect: همان طور که انتظار می رود ناگفته پی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

securitized products: اوراق بهادار شده دارایی های غیرنقدش ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bail out at taxpayer expense: با پول مالیات دهندگان نجات یافتن.

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

big fly: در بیسبال به معنای home run است.

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as a tool: به عنوان ابزاری . . .

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bottom of the ninth inning: آخرین شانس یا فرصت باقی مانده برای ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as it would: همانطور که انتظار می رود.

١ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

but still: معادل in spite of that

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

filching: دزدین مقادیری کمی از چیزی ( دله دزد ...

١ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blindingly obvious: خیلی واضح و روشن.

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ironing out: رفع و رجوع کردن ، مرتفع ساختن ، صاف ...

١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ویچارشن: سه هزاره چهارمین است. روزگار جدایی ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boils down: در یک چیز خلاصه شدن . The problem ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

serve as: قلمداد شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

profile: شرح کوتاهی از زندگی، کار، شخصیت و . ...

١ سال پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

loads of loads of something: مقدار یا تعداد زیادی از چیزی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

currency forwards: قرارداد آتی ارز یک قرارداد الزام آو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be on call: آماده باش، آماده کار بودن

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slew of things: تعداد یا مقدار زیادی . . . . .

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a slew of things: تعداد یا مقدار زیادی . . . . . .

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

countervailing evidence: مدارک یا شواهد متضاد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ill conceived: نسنجیده برنامه ریزی شده - با بی دقت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

micromanage: ریزبینانه مدیریت کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

payday loan: وام فوری: مقدار کمی پول است که برای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

serve as: قلمداد شدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sight of: تعداد یا مقدار زیادی. . . .

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a certain percentage of the time: در اکثر مواقع

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deny a chance: محروم کردن از یک فرصت یا شانس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

feats on this scale: شاهکارهایی در این اندازه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shower with more money: غرق در پول بیشتری ساختن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

recommendation engine: موتور پیشنهاد کننده - موتور توصیه گ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

doubleheader: به دو مسابقه پشت سر هم که بین دو تی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

throughout his career: در طول دو ران حرفه ای خود ( به ویژه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

data nerd: When a person is into data to the p ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

moneyball: بازی پول: هنر پیروز شدن در یک بازی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pop tart: کلوچه مربایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pop tart: کلوچه مربایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hunting down: یافتن . It may take me a while to h ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

faulty generalization: مغالطه تعمیم ناروا : در این مغالطه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

capital case: پرونده ای قضایی که به مرگ متهم ختم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

race blind: عاری از تعصبات نژادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

administrative justice court: دیوان عدالت اداری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

but: مع الوصف

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nudging down: کاهش دادن - پایین نگاه داشتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

which is not to say: بدین معنا نیست که. . . .

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

subject interest: موضوع غالب یک کتاب یا مقاله، سوژه م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this would translate into: این به معنای . . .

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's not cricket: این ناجوانمردانه است.

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

key component: مولفه مهم یا اِلِمان حیاتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

profile: شرح کوتاهی از زندگی، کار، شخصیت و . ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

filmsy: نه چندان قوی و قابل توجه - سبک و نا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

routine library: یک روال اشکال زدایی که در کتابخانه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

market inefficiency: وضعیتی است که در آن یک بازار مالی آ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the efficient market hypothesis: این فرضیه بر این پایه استوار است که ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scavenger's daughter: یکی از ابزارهای شکنجه در قرون وسطی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

morally neutral act: کاری که از لحاظ اخلاقی نه مکلف به ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bark out order: با صدای بلند دستور دادن . Mili ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

execution trader: Execution traders are responsible f ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quantitative mathematics: ریاضیات مالی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

represent a risk: خطر یا تهدیدی داشتن Therefore at p ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

supervoting: به سهام دارانی اطلاق می شود که قدرت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

office mate: کسی که با دیگری در یک دفتر از شرکتی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

loads of cash: مقدار زیادی پول نقد.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

coming due: موعد یک قرارداد یا سررسید یک قراردا ...

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های بهروز ملکی