بهنوش عافیت‌طلب - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

headfirst: با سر، با کله، شتاب زده، فکرنکرده

٤ هفته پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

form one's own opinion: تصمیم خود را دربارۀ چیزی گرفتن

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

not stop: از پا ننشستن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

caution: گوشزد کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

initiative: اقدام

٤ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

comply: گردن نهادن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

niche: موقعیت مناسب، جای پای محکم

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

by all accounts: از قرار معلوم، این طور که می گویند

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cater to: در خدمت کسی بودن

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

start in: شروع به حرف زدن کردن مثال: she star ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be in on the secret: از رازی خبر داشتن

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

personals ad: آگهی همسریابی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

catch up: به کسی رسیدن مثال: It took six year ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

be informed: خبر شدن

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

crookedly: کج وکوله، کج ومعوج، چپکی، بالاپایین

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

granny cart: سبد خرید چرخ دار

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foot scrubber: سنگ پا

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lewd joke: جوک بی تربیتی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thread through: [کفش و غیره] بند کردن [طناب و غیره] ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give a thrashing: کتک زدن

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get a thrashing: کتک خوردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inconsolably: به طرز تسکین ناپذیری ( از فرهنگ پ ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bamboo blinds: پرده حصیری

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

folding ruler: خط کشِ تاشو

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

for whatever reason: به هر دلیلی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

for no good reason: بیخودوبی جهت

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

listen to reason: به حرف حساب گوش دادن ( از فرهنگ پو ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be in a flap: دستپاچه بودن، هول بودن، گیج بودن، ب ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

film over: [چشم] اشک آلود شدن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

AS: در کسوتِ

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be no different: اوضاع بر همین منوال بودن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tour around: گشت وگذار

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

در جواب این سؤال که « What are you ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shiite: در حالت جمع ( Shiites ) : اهل تشیع

١١ ماه پیش

تایید موبایل و ایمیل

-

همه

١١ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١١ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١١ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ٦٠٠ رای

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gun: ( دربارۀ ماشین ) گازش را گرفتن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

combat gear: لباس ارتشی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

belt sander: سنباده تسمه ای

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

glide: خرامان خرامان رفتن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gorgeous girls: در و داف

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep six: پشت سرت را بپّا

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rolling paper: کاغذ سیگارپیچ

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dube: ماری جوانا

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

investigative team: تیم تجسس

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

correctional complex: مرکز اصلاح و تربیت

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fish: زندانی تازه وارد ( اصطلاح رایج در ز ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trap house: خانۀ موادکش ها

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trap house: خانۀ موادکش ها

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tanked up: سیاه مست، پاتیل، مست و پاتیل

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ply sb with sth: [خوراکی] به کسی خوراندن، به شکم کسی ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hostile to: مخالفِ، ضدِّ

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

debaucher: عیاش

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fuddled: گیج، منگ، مست

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

diplomatically: زیرکانه، مدبّرانه، با سیاست، به طور ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

acquaint oneself with: آشنایی پیدا کردن با کسی یا چیزی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gyration: پیچ وتاب

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

caleche: کالسکه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rigours: مشقات، سختی ها، مصائب ( از فرهنگ ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the intervening period: در این فاصله، در این مدت ( از فرهن ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be incensed: خون کسی به جوش آمدن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heap scorn on: تحقیر کردن، مسخره کردن، به باد تمسخ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cur: سگ ولگرد

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

minister of publication: وزیر انطباعات

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

zakuski: مزه ( خوراک های سردی که روس ها همرا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

beau monde: طبقۀ شیک جامعه ( از فرهنگ پویا )

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ruralization: روستازدگی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

redoubt: پناهگاه، مأمن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

what will be will be: هرچه باداباد

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

triumvirate: گروه سه نفره، تیم سه نفره ( از فر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intercommunal: بین گروهی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

armistice of mudros: متارکۀ مودروس

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spell destruction: خرابی به بار آوردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

overtures: پیشنهاد

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tot: جرعه، پیک

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tinged with: همراه با

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bibulous: شیفتۀ الکل

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swaggering: غُد

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make concessions: ۱. امتیاز دادن، عقب نشینی کردن، کوت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bacchanalian: مستانه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

winks and wispers: اشارات نظر [با] علم و اشاره

١١ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١١ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١١ ماه پیش

مدال‌های بهنوش عافیت‌طلب