بهار ابراهیمی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overwork: بیش از اندازه کار سخت کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

overturn: چپه کردن. واژگونی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

subsequent: پس از. . . . . بعد از یک واقعه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

smoothly: راحت و آسان بی دردسر

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

TAR: قیر ( ماده ای که از سوختن تنباکو بد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

concentrate: Focus

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

congested: Extremly bloked with traffic

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

congestion: تراکم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

emphysema: یک نوع بیماری ریوی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

evil: مضر ، چیزی که بدی و بدبختی میاره

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

license plate: پلاک وسایل نقلیه مانند ماشین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on: به همراه داشتن چیزی با خود

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overturn: چپه کردن. واژگونی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pamper: لوس کردن کسی به عبارتی بیش از انداز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

passage: مجرای تنفس یا عبور غذا مجرا قسمتی د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

penetrate: نفوذکردن . داخل چیزی رفتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

penetration: نفوذ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pose: ایجاد یک موقعیت خطرناک یا دشوار برا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rock: تخته سنگ بزرگ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sinus: حفره های بدن مانند ( حفره های بینی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سینوزیت: Sinus

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

smoothly: راحت و آسان بی دردسر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

TAR: قیر ( ماده ای که از سوختن تنباکو بد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ambitious: بلند پرواز بلند همت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

device: دستگاه اسباب وسیله یک قطعه که یک ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diagnosis: عیب و ایراد کسی را شناسایی کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

endure: Last for along time

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ensure: ✅ متقاعد کردن کسی ✅ تضمین کردن چیزی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flow: ✅ جریان ✅ جاری بود مانند: آب ، رودخ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

generate: به وجود اوردن تولید کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hand held: چیزی که در دست جا بگیرد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

glide: نرم حرکت کردن سبک حرکت کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

identify: شناختن کسی و تشخیص این که او کیست😅 ...

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های بهار ابراهیمی