پیشنهادهای آزاده (٢٤,٤٩٩)
حالا که/ الان که مادرم بیرون از شهره، من باید مواظب برادر کوچیکم باشم
بیماران مبتلا به یک بیماری ویروسی
در حالی که فعال است
در حالی که غیرفعال است
ما توی تکالیفمون به همدیگه کمک میکنیم
من هیچ شانسی در مورد مردها ( از نظر پیدا کردن همسر ایده آل یا دوست پسر ) ندارم.
کارکنان برخوردار از/صاحب مهارت
خانم سبدبه دست
سوارکاران نیزه دار
آن زوج جوان سال گذشته ازدواج کردند.
والدین من یک زوج بسیار خوشبخت هستند.
دو زوج با هم به شام رفتند.
او دو سه دلیل خوب به من داد.
ما چند ساعت قبل از شروع فیلم وقت داریم.
می توانی چند مثال به من بزنی؟
من چند دقیقه دیگر برمی گردم.
چند هزار تا
چند تا دوست
چند روزی
معمولا اوضاع رو اینطوری میبینم
از چند جهت زیباترین اتفاق بود
هیچ چیز برای پوشیدن ندارم.
من چیزهای شیرین نمیخورم.
همه وسایل آنها در آتش نابود شد.
دیشب یک چیز ( واقعه ) وحشتناک اتفاق افتاد.
یک چیز دیگر هست که دوست دارم از تو بپرسم.
یک چیز دیگر هست که دوست دارم از تو بپرسم.
رفتار مکزیکی طور شخصیت مکزیکی خلق و خوی مکزیکی آدم مکزیکی ای
همه موجودات زنده از سلول ساخته شده اند.
با در نظر گرفتن همه چیز، او بسیار خوب عمل کرده است.
گل ها باب میل/باب طبع من نیست
ایول
چه ماشینِ خفنی!
همه چیز تحت کنترل بود
همه چیز تحت کنترله
( آمریکا - خودمونی ) کسی مخالف با چیزی نبودن / کسی مشکل با قضیه ای نداشتن
ما میتونیم بعدا بریم. من مشکلی ندارم.
( آمریکا - خودمونی ) کسی مخالف با چیزی نبودن / کسی مشکل با قضیه ای نداشتن
من مشکلی ندارم
من مشکلی ندارم
اگه الان میخوای بری، من مشکلی ندارم
بیا، امتحانش کن!
زود باش، بریم!
بازی داره شروع میشه.
واقعا؟ داری شوخی می کنی؟
ای بابا، این منصفانه نیست! بی خیال، این که دیگه انصاف نیست!
بگو دیگه! ( در حالت اصرار )
بیا، بزن منو! / بزن دیگه! ( در حالت مبارزه طلبی )
گرمایش ( بخاری ) باید دوباره شروع به کار کنه.
دست از سرم بردار