نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she has a big mouth: او دهن لق است
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his memory lives on: �یاد و خاطره …. باقی ماندن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was pleased to see the back of her: آخیش رفت / از شرش خلاص شدیم
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m all ear: سراپا گوشم
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s beyond my wit: عقلم قد نمی دهد
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i don’t blame you: سرزنشت نمی کنم
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i just happened to be there: بر حسب اتفاق منم اونجا بودم
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stick some things in your mind: بعضی چیز ها را به خاطر بسپار
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she is a time server: اون نون رو به نرخ روز می خوره
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his name lives on: �یاد و خاطره …. باقی ماندن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was under the impression that: �چنین تصور میکردم که
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m at his throat: می خواهم سر به تنش نباشد
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is beyond my wit: عقلم قد نمی دهد
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i know it from a to z: من از تمام ماجرا باخبر هستم
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i don’t give a rat’s ass about it: من به ان اهمیتی نمی دهم
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if you keep dragging your feet you’ll miss the train: اگه لفتش بدی، قطارو از دست میدی
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is a time server: اون نون رو به نرخ روز می خوره
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his cake is dough: دستش نمک نداره
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i get into hot water: �تو مخمصه افتادم گرفتار شدم
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i wish the best for you: بهترینها رو برای شما آرزو می کنم
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m done with you: �مرا با تو کاری نیست دگر
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i laughed my guts out: �از خنده روده بر شدم
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s beyond your dignity: دور از شان شماست
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is cold fish: ادم بد عنقیه
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m fed up with you: �سیر شدم ازت�
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i wish you many years of happiness: سالهای شاد بسیاری را برای شما آرزو ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i give you full marks for that: نمرت بیسته / مرحبا / آفرین
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i love you don’t ever doubt my sincerity: من عاشقتم، به عشق و علاقه من شک نکن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is beyond your dignity: دور از شان شماست
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m feeling puny: انگاری سرما خوردم
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i won’t keep you then: بیشتر از این معطلت نمیکنم
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i got into a rear ender on the way to work: تصادف ماشین :از پشت به ماشین دیگه ز ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don’t ever doubt my sincerity: به عشق و علاقه من شک نکن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
her promises failed to materialize: وعده هایش جامه ی عمل نپوشید
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i have be dead against: i have be dead against
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don’t give a rat ass don’t give a rat ass: اهمیت ندادن حتی اندازه سر سوزن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i can’t place you: شما رو به جا نمیارم
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a knuckle sandwich: با مشت به صورت کسی زدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she’s living in fool’s paradise: الکی خوشه
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i can’t stand it: نمیتونم تحملش کنم
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i have extra mouth to feed: یه شکم دیگه رو هم باید سیر کنم
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
high five or up top: بزن قدش
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i have sympathy for him: دلم براش میسوزه
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i caught your red handed: مُچتو گرفتم
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
up top: بزن قدش
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he was hopping mad: کُفرش در اومده بود
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i think that boy second to the last was mulatto: گمونم پسره یکی مونده به آخری دورگه ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i have sympathy for her: دلم براش میسوزه
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was about to die: داشتم می مُردم نزدیک بود بمیرم
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i couldn’t care less: ابدا اهمیت نمیدهم به من چه
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he will be up and about: سلامت خود را بازیافتن / حال کسی خوب ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i haven’t got a bean: آه در بساط ندارم
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was at my wits’ end: عقلم به جایی نمیرسید
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his latest movie looks set to break new: کار نویی کردن / ابتکار کردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i cross my fingers for you: برات آرزوی موفقیت می کنم
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he won the lottery and he is really sitting pretty: در بهترین شرایط قرار داشتن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was pleased to see the back of him: آخیش رفت / از شرش خلاص شدیم
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he was already living on borrowed time: عمری دوباره از خدا گرفته
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am of a quiet few friend: من بیشتر از اونچه که فکر میکنی دوست ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i saw the police coming and legged it down the road: دررفتن / فرار کردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
boxy acoustic: اکوستیک بسته
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he was always the odd one out at school: با دیگران فرق داشتن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am on my beam ends till friday: در مضیقه / بی پول
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
box out: ( بیس بال ) راه حریف را سد کردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i set you up: گولت زدم
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am out of my depth: عقلم قد نمیدهد سر در نمی اورم
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
box supper: گردهمایی اعضای کلیسا که طی آن خوراک ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i sick of your idea: حالم از نظراتت بهم می خوره
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am what i am whats it got to do with you: همینم که هستم، به تو چه؟
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
box turtle: لاک پشت لولادار
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
help yourselves: از خودتون پذیرائی کنید
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he was apple polishing: داشت چاپلوسی میکرد
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am what i am what's it got to do with you: همینم که هستم، به تو چه؟
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
boxing gloves: دستکش مشت بازی، دستکش بکس
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
never say die never give up hope: هرگز ناامید نشو
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i talked police officer out of getting a ticket: �مخ پلیس رو زدم که جریمم نکنه
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he strains every nerve: او نهایت تلاش و کوشش خودش رو انجام ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how dare you question my decision: چطو جرات میکنی رو حرف من حرف بزنی؟
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how the hell are you: چطور مطوری؟ ( گویش خیابانی )
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she is good company: آدم خوش مشربی است
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he thinks his life is coming apart at the seams: در حال از هم پاشیدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is good company: آدم خوش مشربی است
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
humans are able to mistakes: انسانها جایزالخطا هستند
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i pity you if: وای به حالت اگه
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hung up on someone: به کسی دل بستن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he took a long time to come round: مدت زیادی طول کشید تا به هوش آمد
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i salute you: درود بر شما
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i ain't got no use for it: به درد من نمی خوره مورد استفاده من ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is barely on speaking terms with his father: زیاد با پدرش خوب/جور نیست
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
boxwood: چوب شمشاد
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is giving me a hard time: �روزگار منو سیاه کرده
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is gone up in the world a bit since i knew him at college: پیشرفت/ترقی کردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
box calf: چرم گوساله که روی آن طرح چهارخانه ن ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is loaded: خیلی پولداره
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
boxman: عضو هیئت تعیین کننده محل افتادن توپ
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is not my cup of coffee: اون در حد من نیست
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fine couldn’t be better: بهتر از این نمیشه
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he’s not the man for that: این کاره نیست
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she’s not the man for that: این کاره نیست
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he has a mental block: ذهنش درگیر است فکرش اصلا کار نمی کن ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bird box: جعبه پرنده قفس
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she’s slow on the draw: دوزاریش کج است!
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he’s two timing his girlfriend: به معشوقه اش ( دوست دخترش ) خیانت م ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is as good as gold: مثل یه دسته گل بودن خوب بودن خوب ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
box cut: برش جعبه ای ( معادن رو باز )
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is a glutton for work: خوره کاره
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
box tree: درخت شمشاد
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
box suitmeats: جعبه شیرینی
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she’s two timing her boyfriend: به معشوقه اش ( دوست پسرش ) خیانت می ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is as green as grass: �هنوز بچه است هنوز خام است
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
box of matches: قوطی کبریت
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
box camera: دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که د ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
box step: ( در رقص های دو نفره ) گام های مربع ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
box on the ear: سیلی، سیلی زدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
box score: جدول مشخصات بازیکنان و خلاصه ی مساب ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
box the compass: سی و دو مکان قطب نما را نام بردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
box pleat: ( بیشتر در دامن و پیراهن زنانه ) چی ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she’s a bag egg: آدم بدطینت و بی صداقت
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he’s always flashing his money around: پول و چیزی را به رخ کسی کشیدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
box kite: بادبادک جعبه دار
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she’s always flashing his money around: پول و چیزی را به رخ کسی کشیدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
box coat: پالتو کلفت و سنگین
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he has a chip on his shoulders: �اون آدم عقده ای است
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she’s not all there: سیمهایش قاطی است!
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
boxboard: مقوای سفت که از آن جعبه می سازند
٧ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٧ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
depiction n: تصویرگری، دیسه گری، نگاره گری تصوی ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
depicture: نمایش دادن، مجسم کردن، نقش کردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
depictive: representational
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
depicter: one who represents or delineates
٧ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
engineer in chief: سر مهندس
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
engineers corps: military unit of engineers
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
corpsman: پزشکیار کشتی
٧ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
goddauhgter: دختر تعمیدی
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
family care: مراقبت خانوادگی
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
family channel: television channel which offers pro ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
family company: company owned and operated by a fam ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
family curve: منحنی مشخصه
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
family day: day devoted to entertainment for an ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
family health: بهداشت خانواده
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
family of lines: دسته خطوط
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
family of functions: خانواده ی تابع ها
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
family of equal densities: خانواده ی بیضی های چگالی های یکسان
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
family of ellipses of dispersion: خانواده ی بیضی های چگالی های یکسان
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
family of distributions: خانواده توزیعها
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
family style: خوراک به سبک خانه ( بجای آنکه مستخد ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
family bible: انجیل خانوادگی ( که تاریخ زادها و ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
family court: دادگاه خانواده
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
family circle: محفل خانوادگی
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
family status: پایگاه خانواده
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
family of love: children of love
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
family digest magazine: monthly american magazine for black ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
family expansion incentives: benefits offered to families to enc ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
family fortunes: popular television game show that l ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
family pack: arge - size package of a product
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
family paper: newspaper or magazine which contain ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
familymart co ltd: japanese company that operates a ch ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
family album: album containing photographs of the ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
familymoon: trip taken subsequent to a wedding
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fahrenheit degree: درجه فارنهایت
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fahrenheit scale: مقیاس فارنهایت
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fahrenheit temperature scale: مقیاس دمای فارنهایت
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fahrenheit thermometer: thermometer determining in degrees ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
٧ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٧ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
matched order: جفت کردن دستور فروش سهام یک نفر با ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
stickum: ( امریکا - عامیانه ) هر چیز چسبناک
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
stick to your work: بکار خود مشغول باشید یا بچسبید
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
thumbprint: اثر شست، اثر شست گذاشتن
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
stick about: بانتظار چیزی بودن
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
thumbwheel: چرخ شستی
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
stickweed: انواع گیاهان بومی امریکای شمالی که ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
thumb index: جاشستی، جا انگشتی
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
stickful: یک ورساد حروف، یک چارچوب حروف چینی ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
thumb mark: mark left by the print of a thumb
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
sticking to one's last: به کار خود پرداختن یا ادامه دادن
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
thumbling shaft: محور سگک ( در ماشین فلایر )
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
stickability: پایداری، استقامت، دوام آوری
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
stickseed: انواع گیاهانی که تخم یا میوه ی تیغد ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
stickpin: سنجاق کراوات
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'll be back right now: همین الان برمی گردم
٧ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
matched termination: اتصال پایانی تطبیق یافته اتصال پایا ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
match up to something: طبق انتظار بودن
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
matched diodes: دیودهای منطبق دو دیود که دقیقاً اب ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
matching diaphragm: دیافراگم تطبیق دیافراگمی که از شاف ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
matched dissolve: همگذاری انطباقی
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
matchboarded door: در تخته ای
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
match box problem: مسئله قوطی کبریت
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
match statistics: آماره های جور شدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
match prediction: تخمین مقایسه ای
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
matchable: بهم جور شدنی، سازگار
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
matched shots: نماهای هماهنگ
٧ ماه پیش