نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was bored to death: در حد مرگ حوصلم سر رفته بود.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you had me worried for a moment: یه لحظه من رو ترسوندی.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was bored to tears: خیلی حوصلم سر رفته بود.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it does nothing for me: هیچ جذابیتی برام نداره.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was so into it i lost track of time: خیلی بهش علاقه مند شدم و متوجه گذر ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she got bent out of shape: به شدت عصبانی شد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you’re a fantastic cook: تو آشپز فوق العاده ای هستی.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that’s a pack of lies: اول تا آخرش دروغه.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he was born to: او به دنیا آمده تا یک … باشد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he’s pinching pennies: داره قرون قرون پول جمع می کنه.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he has a chip on his shoulder: خیلی زود بهش برمی خوره.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the lasagna is delicious: این لازانیا لذیذه.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that’s an outright lie: خیلی واضحه که دروغه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the crime rate plummeted: آمار جرم به شدت کاهش پیدا کرده.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he makes minimum wage: درآمد خیلی کمی داره.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she took offense at his comment: نظر او برای آن دختر توهین آمیز بود.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his story is fishy: این داستان رو از خودش درآورده.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i like your: …ات رو دوست دارم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he’s just scraping by: به زور زنده مونده.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the crime rate dropped: آمار جرم کاهش پیدا کرده.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he got on the teacher’s bad side: اون روی معلم رو بالا آورد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what a beautiful: چه … قشنگی.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she’s being economical with the truth: دروغ میگه یا تمام حقیقت رو نمیگه.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his bank account is overdrawn: حساب بانکیش خالی شده.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there was a slight decrease in crime: آمار جرم کاهش ناچیزی داشته.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they got off on the wrong foot: از همون اول آب شون با هم تو یه جوب ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you look amazing: فوق العاده به نظر می رسی.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he’s not telling the whole truth: تمام حقیقت رو نمیگه.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he’s broke: هیچ پولی نداره
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’ll get right on it: همین حالا این کار رو انجام می دم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
her expression was unreadable: نمی شد از روی صورتش احساسش رو فهمید ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he’s stretching the truth: دروغ نمیگه ولی واقعیت رو هم خیلی غل ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his eyes were glazed over: چشمانش برق زد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he’s short on cash: هیچ پولی نداره
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’ll do it right away: همین حالا این کار رو انجام می دم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that’s a bit of an exaggeration: خیلی مبالغه آمیزه.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she blushed: از خجالت سرخ شد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’ll get around to it: در آینده این کار رو انجام می دم ولی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
why do you want to know: چرا دوست داری سر دربیاری؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she gave me a dirty look: چپ چپ به من نگاه کرد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it didn’t live up to my expectations: انتظاراتم رو برآورده نکرد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sooner or later…: دیر یا زود…
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my flight was overbooked: پروازم طوری بود که مسافران زیادی بل ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he yelled: او فریاد زد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
your kids are a lot of fun: بچه هاتون خیلی بانمک هستن.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she inherited a fortune: کلی بهش ارث رسیده.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he knows it inside out: … از درونش نشات می گیره.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he got his nose out of joint: برزخ شد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he’s a creep: آدم آزاردهنده ای هست.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she’s filthy rich: پولش از پاور بالا میره.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she could do it in her sleep: با چشم بسته هم میتونه این کار رو ان ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she’s so cute: او خیلی بامزه س.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he’s a sicko: اون یه مریض روانیه.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she dissed my mother: او به مادرم بی احترامی کرد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he’s so cute: او خیلی بامزه س.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he could do it in her sleep: با چشم بسته هم میتونه این کار رو ان ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she’s loaded: حسابی پولداره.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he’s a scumbag: اون یه شروره.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he has a short fuse: زود از کوره درمیره.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he’s a natural: او یک اعجوبه است.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she’s quite well off: وضعش توپه.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you have a beautiful home: خونه خوشگلی داری.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he’s an asshole: اون یه عوضیه.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she got her panties in a wad: خیلی بهش بر خورد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what a nice apartment: چه آپارتمان قشنگی.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she’s a natural: او یک اعجوبه است.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he’s a bastard: اون یه حرومزاده س.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she’s very wealthy: خیلی پولداره.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he left in a huff: با ناراحتی و عصبانیت رفت.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my compliments to the chef: دم آشپز گرم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she’s a psycho: اون یه روانیه.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he’s scrimping and saving: داره قرون قرون پول جمع می کنه.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she was born to: او به دنیا آمده تا یک … باشد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he’s a whiz: اون عقل کل شیمیه.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s as clear as mud: خیلی گنگ و مبهمه.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the crime rate went up: آمار جرم بالا رفته.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the weather was miserable: هوا افتضاح بود.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i wouldn’t be surprised if: هیچ بعید نیست اگر …
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
chances are that: احتمالا … ( چیزی اتفاق میفته. )
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my kids whined: بچه های من غر زدند.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she’s very gifted: خیلی استعداد داره.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s as good as new: مثل روز اولش خوبه.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the crime rate rose: آمار جرم بالا رفته.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s around: حول و حوش ( مثلا It’s around three ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he mumbled: او زمزمه کرد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m a hundred percent certain: صد در صد مطمئنم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my hotel was in a seedy area: هتل من توو منطقه ناامنی بود.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he’s the best in the business: توو کارش عالیه.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s about: تقریبا … ( مثلا It’s about10 miles ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i have no doubt that: شکی ندارم که…
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she’s rolling in dough: داره توو پول شیرجه می زنه.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we chatted: او غیررسمی و محاوره ای حرف زد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was jet lagged: به خاطر اختلاف ساعت بین مبدا و مقصد ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he’s in a class of his own: خودش چیزی رو یاد گرفته.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she’s as sick as a dog: او شدیدا بیماره.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my luggage was lost: چمدان هایم گم شد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m positive that: مطمئنم که…
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
off the top of my head i’d say: بر اساس چیزی که می دونم باید بگم که ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she’s raking in the cash: داره توو پول دست و پا می زنه.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i whispered: زمزمه کردم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she’s a walking encyclopedia of: او دایره المعارف متحرک … است. ( خیل ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m absolutely sure: کاملا مطمئنم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my flight was delayed or canceled: پروازم تاخیر داشت/ لغو شد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s difficult to say but i think: گفتنش سخته ولی من فکر می کنم که …
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she screamed: او جیغ زد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she’s making a killing: کلی درآمد داره. حسابی پول درمیاره
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she knows like the back of her hand: . . . رو مثل کف دستش می شناسه.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the crime rate reached its peak: آمار جرم به نقطه اوج خودش رسیده.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he’s down on his luck: افتاده رو دور بدشانسی
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
lustfulness: quality of being filled with greed ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i changed my mind: نظرم رو عوض کردم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hang on a sec: یه ثانیه صبر کن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i couldn’t wait to get back home: بی صبرانه منتظر برگشت به خونه بودم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she stammered: او با لکنت حرف زد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
probably not: احتمالا نه.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m debating between: بین … و … دو دلم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m having second thoughts: دارم دوباره بهش فکر می کنم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there was a spike in crime: متوجه رشد ناگهانی جرم شدیم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
some people have all the luck: شانسه مردمه دیگه!
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
just a sec: یه ثانیه فقط
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the place was a tourist trap: اونجا تله ی توریسته.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i have a feeling: حس ششمم بهم میگه که…
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he went on and on: او پرچونگی کرد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there was a gradual rise in crime: شاهد رشد تدریجی جرم بودیم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i seriously doubt it: جدا به این شک دارم.
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
upbear: support in a raised position
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that was a stroke of luck: انگار یه دستی از غیب رسید. ( برای ت ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
could you give me a minute: میشه یک دقیقه بهم زمان بدی؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i got the runs: اسهال گرفتم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there was a sharp increase in crime: آمار جرم با شیب تندی بالا رفته.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
odds are that: احتمالا … ( چیزی اتفاق میفته. )
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there’s a good chance: احتمالش زیاده که…
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he rambled: او پرچونگی کرد.
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
my inter locvtor: طرف صحبت من
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he looked puzzled: سردرگم به نظر می رسید.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s as old as the hills: فسیله! ( کنایه از این که چیزی خیلی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the kids were smiling from ear to ear: نیش بچه ها تا بنا گوش شان باز بود.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i wouldn’t bet on it: احتمال خیلی کمی وجود داره ولی احتما ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s been keeping me up at night: این ( فکر و خیال ها ) تا صبح بیدارم ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
my initials are s h: امضای مختصر من
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he’s as mad as a hornet: او دیوانه وار عصبانیه.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’d be very surprised if that happened: اگه این اتفاق بیفته خیلی شگفت زده م ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she was beaming: لبخند بزرگی بر لب داشت.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if i had to take a guess i’d say: اگه بخوام حدس بزنم، میگم اون…
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’ll take that into consideration: بهش فکر می کنم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s as flat as a pancake: مثل کف دست صافه.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i can’t help thinking that: نمی تونم از فکر کردن به این که … دس ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
looking back i know it was the right decision: اگه به قبل برمی گشتم می تونستم درست ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there’s not much chance of that: خیلی شانس این موضوع وجود نداره
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s as dry as a bone: مثل استخوان خشکه.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m on the fence: سر دور راهی هستم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that’ll have to wait: باید صبر کنی
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he muttered: زیر لب شکایت کرد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the crime rate plateaued: آمار جرم ثابت مونده.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m scared that: می ترسم که…
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i can’t make up my mind: نمی تونم تصمیم بگیرم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s as light as a feather: مثل پر سبکه.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he persuaded me to: او من را متقاعد کرد که …
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i snapped at my husband: سر همسرم داد زدم. به شوهرم پرخاش ک ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’ll be right with you: الان میام.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s not very likely: خیلی احتمالش وجود نداره.
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pointer variable: [ریاضیات] متغیر اشاره گر
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
performance withholding: [حسابداری] کسور وجه الضمان ( سپرده ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pilot fish: ( جانورشناسی ) ماهی پیشگام معمولا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
trombone tuner: [برق و الکترونیک] تنظیم کننده شیپور ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pilothouse: اطاق دیدبانی کشتی
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pilot burner: پیلوت، چراغ کوچک اجاق گاز
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
yellowhammer: ( جانورشناسی ) سهره ی اروپایی
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pilot engine: ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
yellow book: ( in france ) official government p ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pilot balloon: بالون هواشناسی ( بالون کوچکی که بر ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
yellow ocher: ( رنگیزه ای که از آن رنگ می سازند ) ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pilot model: نمونه ازمایشی
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
yellow warbler: ( جانورشناسی ) چکاوک زرد
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pilot lamp: لامپ راهنما ( که هنگام کار دستگاه ر ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
yellowcake: اورانیم متمرکز
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pilot film: ( تلویزیون ) برنامه ی آزمایشی
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
yellow light: traffic light that is yellow in col ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pilot ballon: در هوا شناسی بالون اکتشافی
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pilot channel: [برق و الکترونیک] کانال ازمایشی کان ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pilot regulator: [برق و الکترونیک] رگوله کننده راهنم ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pilot lamp pilot light: [برق و الکترونیک] لامپ راهنما لامپ ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pilot tunnel: [عمران و معماری] تونل راهنما
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
piloted: he piloted the plane safely to his ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pilot application: [زمین شناسی] کاربرد آزمایشی کاربردى ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pilot area: [زمین شناسی] ناحیه آزمایشی ( راهنما ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pilot circuit: [برق و الکترونیک] مدار راهنما قسمتی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pilot data: [زمین شناسی] داده آزمایشی
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pilot method: [کامپیوتر] عمل آزمایش سیستم کامپیوت ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pilot pin: [سینما] خار راهنما - سنجاق هدایت
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pilot spark: [برق و الکترونیک] جرقه پیلوت جرقه ض ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pilot bit: [نفت] مته ی جهت دار
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
railway or railroad or railroad: [زمین شناسی] راه آهن
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pilot carrier: [برق و الکترونیک] حامل راهنما
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
railway engine: [عمران و معماری] لوکوموتیو
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pilot hole: [نفت] پیش چاه
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
railway sleeper: beam used as the base for a railroa ...
١ هفته پیش