آزاده - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

holeable: ورزش : گوى اسان براى به سوراخ انداخ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

holergasia: روانشناسی: روان پریشی تمام عیار

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hole punching: علوم مهندسی : منگنه کارى

٨ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

such a one told me: یک کسی به من گفت

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

such and such a thing: فلان چیز

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

such a graph: [ریاضیات] چنین گرافی، چنین گراف

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

such a matrix: [ریاضیات] این ماتریس، چنین ماتریسی

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

good to his word: fulfills his promises, lives up to ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the lounge: سالن استراحت

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pull up or pullup: ( روی بارفیکس و غیره ) خود را بالا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pullorum disease: ( دامپزشکی ) اسهال ماکیان

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pull bread: مغز نان تازه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pull wires: پارتی بازی کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pull down menu: [کامپیوتر] منوی عمودی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pullicate: یکجور دستمال رنگی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pull someone's chestnuts out of the fire: ( با زور یا حیله ) کسی را وادار به ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pullman kitchen: آشپزخانه ی کوچک و جمع و جور

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pulling out: removal, taking out, tearing out; e ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pullman: ( قطار مسافربری ) کوپه ی درجه یک

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pullman car: واگن سالن دار که جای خواب نیز دارد

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pull a fast one one someone: کلاه کسی را برداشتن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pullery: کارگاه پوست تراشی، پوست تراش خانه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pull the bell: زنگ را بزنید، ریسمان زنگ را بکشید

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

redon: [نساجی] لیف مصنوعی ردون ( پلی آکریل ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

redstart: ( جانور شناسی ) باسترک سرخ، بلبل دم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

red fox: ( جانورشناسی ) ، روباه سرخ

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

such as are happy: انهایی که خوشبخت هستند

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

slippy: دشوار، بی ثبات، لیز، لغزنده، لغزان، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

on the march: در حال پیشرفت

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nobound element: [ریاضیات] عضو غیر کران

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

noodle pie: savory pie made with noodles

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sound laser saser: [برق و الکترونیک] لیزر صوتی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sound bow: کاسه زنگ اخبار

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

soundable: بصدا در اوردنی، قابل ایجاد صوت، سال ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sound motion picture: [سینما] فیلم سینمایی ناطق

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sound frack: محل مخصوص ضبط صوت بر روی حاشیه فیلم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sounding rod: [عمران و معماری] میله ژرفایابی - می ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sound blaster: [کامپیوتر] صدا پخش کن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sounding balloon: [عمران و معماری] بالن گمانه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sound recorder: [برق و الکترونیک] ضبط صوت

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sound film: [برق و الکترونیک] فیلم صدادار

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sound truck: کامیون بلندگو دار ( در تبلیغات انتخ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sound spectrograph: an instrument that produces sound s ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sound camera: دوربین فیلمبرداری مجهز بدستگاه ضبط ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

soundlessly: without a sound, silently, quietly; ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

take a man at his word: take what someone says seriously, t ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

take a suck at: مکیدن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sound gate: [برق و الکترونیک] دریچه صدا

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sound film recorder: [برق و الکترونیک] ضبط فیلم صدادار

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sound effects filter: [برق و الکترونیک] فیلتر اثر صدا

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sound powered telephone: [برق و الکترونیک] تلفن صدا

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sound transmission coeffient acoustic transmission coeffocoent acoustic transmittivity: [برق و الکترونیک] ضریب ارسال صدا

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sound survillence system or underwater sound system: [برق و الکترونیک] سیستم مراقبی صوتی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

i have my own scissors: i have my own worries

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sound reflection coefficient acoustic reflection coefficient acoustic reflectivity: [برق و الکترونیک] ضریب بازتابش صدا

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sound level meter: [برق و الکترونیک] سطح صدا سنج

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sound absorption coefficient acoustic absorption coefficient acoustic absorptivity: [برق و الکترونیک] ضریب جذاب صدا

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sound channel: [برق و الکترونیک] کانال صدا

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sounding sand or singing sand or singing sand: [زمین شناسی] ماسه صوتی، ماسه صدادار

٨ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fibroplasia: ( پزشکی - پیدایش بافت های تاری مثلا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fibrinogenic: وابسته به یا همانند تار لخته زا ( ف ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fibonacci numbers: [کامپیوتر] اعداد فیبونایچی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fibrino: پیشوند: وابسته به فیبرین، فیبرینی، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fibonacci number: عدد فیبوناجی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fibonacci search: جستجو فیبو ناجی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fibriform: لیف مانند، ریشه ای

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fibrilla: روانشناسی : تارچه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fibranne: ( نام تجارتی ) فیبران ( نوعی پارچه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fibonacci series: ( ریاضی ) زنجیره ی فیبو ناچی، دنبال ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fibronectin: ( زیست شناسی ) فیبرونکتین ( پروتئین ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fibrinolysin: ( انواع آنزیم های خون که می توانند ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we're getting: داریم می گیریم

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bankrupt's discharge: termination of bankruptcy status, d ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bankruptcy application: request to file for bankruptcy ( co ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bankruptcy cost: amount it costs to declare bankrupt ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bankruptcy order: [حقوق] حکم ورشکستگی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bankruptcy petition: [حقوق] تقاضا یا اعلام ورشکستگی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bankruptcy proceedings: [حقوق] دعوی ورشکستگی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bankrupts certificate: گواهی نامه اعاده حیثیت

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bankrupt to be adjudged declared: [حقوق] ورشکسته اعلام شدن ( به حکم د ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bankruptcy declaration: declaration that a person or compan ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bankruptcy discharge: termination of bankruptcy status, d ...

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

he's dead meat: he is going to get it, he is going ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fisherman`s knot: type of knot

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fisherman’s knot: گرة دوسر طناب

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

allheal: سنبل الطیب

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

all he needs: as much as he requires, everything ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rest day: day for resting and not doing any w ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

digamma: ششمین حرف الفبای یونان باستان ( به ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

medical profile: physical and mental capability of a ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

medical program: بیمه و خدمات درمانی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

children’s health insurance program: برنامه بیمه سلامت کودکان

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

restauranteur: صاحب رستوران، مهمانخانه دار

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rest position: استراحتگاه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

restrictionism: ( به ویژه بازرگانی یا مهاجرت ) تحدی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

restraint of trade: بازداری بازرگانی آزاد ( از طریق تبا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rest home: آسایشگاه ( به ویژه برای سالمندان )

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

restrictedly: in a confined manner, limitedly

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

restrainable: محدود ساختنی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rest house: مهمان سرا

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pleasured: satisfied, contented; made happy, c ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pleasure cruise: sailing in an entertainment ship

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

digitalisation: ( medicine ) treatment of heart dis ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pleasureless: بی لذت

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

digitation: انشعاب بشکل پنجه، پنجه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pleasurer: ادم خوش گذران

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dight: ( قدیمی ) ، آذین کردن، آراستن، ملبس ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

digitally: in digital form, in the form of num ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

accountableness: quality of being accountable, respo ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

digitise: ( electronics, computers ) convert ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

digital watch: timepiece that shows the time in a ...

٨ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snobbish adj: افاده ای، پرنخوت، متکبر

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snobbism: افاده

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snobol: [کامپیوتر] زبانی برای پردازش داده ه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snobol language: زبان اسنوبول

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snowy owl: ( جانور شناسی ) جغد شمالی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snow plough: برف روب، برف پران، برف پاک کن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snow plod: برف پیمایی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snow plant: ( گیاه شناسی ) سارکد

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snow line: برف مرز، خط برف

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snowcap: قله برفی، برف کلاه، کلاله برفی، کلا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snowberry: گل برف، گل مروارید

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snowslide: بهمن، سرسره برفی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snow tire: لاستیک مخصوص حرکت روی برف

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snow bunting: ( جانور شناسی ) درسه ی برف

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snowshoe hare: ( جانور شناسی ) خرگوش پاپهن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snowblink: ( بخش درخشان و زیرین ابر که در اثر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snow on the mountain: ( گیاه شناسی ) شبرم امریکایی، فرفیو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snow blind: ( کسی که در اثر بودن در برف بینایی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snow goose: ( جانور شناسی ) غاز برفی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snowbush: ( گیاه شناسی ) برف گیاه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snow fence: برف بند، نرده ی برف ( برای جلوگیری ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snowshed: ( تاق روی خط آهن برای جلوگیری از ری ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snowbell: ( گیاه شناسی ) ناقوس گل

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snowbelt: کمربند برف

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snowshoe: کفش برف، کفش برفی، کفش اسکی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gop joint: [پلیمر] اتصال دو نیم لبه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gopak: hopak, ukrainian folk dance

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

goppiper: سخن چین، حرف مفت زن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gopher space: network of textual information on t ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gopher servar: [کامپیوتر] سرویس دهنده برنامه Gophe ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gopher site: [کامپیوتر] سایت برنامه Gopher

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gopher system: network of textual information on t ...

٨ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

clatterer: ادم پر چانه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

clayey: مانند خاک رس

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

clave: ( قدیمی ) زمان گذشته ی فعل: cleave، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tongued: دارای زبان بخصوص

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tone control: ( دستگاه های صوتی ) مهار بسامد، مها ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tonle sap: دریاچه ی تانلی سپ

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tonkin: نام سابق بخشی از شمال ویتنام

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tonally: from a tonal standpoint, with regar ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tone cluster: ( موسیقی - به ویژه با پیانو ) چند آ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tongue of flame: زبانه آتش

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tonsillotomy: ( جراحی ) برش یا برداشت بخشی از لوز ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tongan: اهل کشور تونگا

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tongue and groove joint: ( نجاری ) اتصال کام و زبانه

٨ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wiretapper: جاسوس یا ماشینی که مکالمات را بطور ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

resulting digraph: [ریاضیات] گراف جهت دار حاصل

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chromopexy: تثبیت رنگدانه که معمولا به کار کبد ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wireless telephone: تلفن بی سیم

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

resultant stress: [عمران و معماری] تنش منتجه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chromophage: رنگدانه خور

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wiredrawn: مثل سیم، طویل و ظریف

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pigmentophage: رنگدانه خور

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

resultant of vectors: [ریاضیات] برایند بردار ها

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chromophane: رنگدانه ای از شبکیه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chromophile: رنگ پذیر ، رنگ دوست ، هر ساختمان یا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chromophobia: کروموفوب ، 1 - رنگ پذیری مشکل ، اشک ...

٨ ماه پیش

مدال‌های آزاده