آزاده - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chondric: غضروفی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cholesterolosis: رسوب مرضی کلسترل

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chondrification: غضروفی شدن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cholesteroluria: وجود کلسترل در ادرار

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cholelithotrity: خرد کردن سنگ صفراوی در محل خود

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chondrin: کندرین ، پروتید غضروفی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chondrio: کلمه ای بمعنای �غضروف � و �دانه دان ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

choletherapy: کاربری صفرا بعنوان دارو ، صفرا درما ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

choleuria: وجود صفرا در ادرار

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chondriocont: کندریوزوم میله ای یا نخی شکل

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bilicyanin choline: کولین ، شولین ، بازی است بی رنگ به ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chondrolipoma: توموری که شامل بافتهای غضروفی و چرب ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

choluria choleverdin: کولین ، شولین ، بازی است بی رنگ به ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chondro osseuos: غضروفی ‎ - استخوانی ، متشکل از غضرو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

choleverdin: بیلیسیانین ، رنگدانه آبی رنگی که در ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chondro osseous: غضروفی ‎ - استخوانی ، متشکل از غضرو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

choline acetylase: آنزیمی که در سنتزاستیل کولیندخالت د ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chondro osteodystrophy: - 1 حالتی که در آن استخوانی شدن از ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chondro adenoma: آدنومی که دارای عناصر غضروفی است

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cholinolytic: 1 - بلوکه یا توقف عمل استیل کولین ی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cholinomimetic: مقلد کولین ، دارای عملی شبیه عمل کو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chondroangioma: تومور رگی محتوی عناصر غضروفی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cholochrome: رنگدانه صفراوی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chondro angioma: تومور رگی محتوی عناصر غضروفی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cholografin: کولوگرافین نام تجارتی فرآورده های ی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cholohemothorax: وجود خون و صفرا در قفسه صدری

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cholo hemothorax: وجود خون و صفرا در قفسه صدری

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chololithiasis: وجود سنگ در کیسه صفرا

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cholelithiasis cholorrhea: ترشح فراوان صفرا

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cholorrhea: ترشح فراوان صفرا

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

choloscopy: معاینه و امتحان مجاری صفراوی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cholothorax: ذات الجنب ترشحی که محتوی صفرا باشد ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cholrraic: مربوط به وبا ، وبائی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chondralgia: درد غضروف ، غضروف درد

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chondrechondrosternon: فرو رفتگی مادرزادی جناغ سینه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cholepyrrhin: بیلی روبین ، رنگدانه ایست که از انح ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cholecystojejunostomy: تولید کردن راهی بین کیسه صفرا و رود ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bilirubin cholera: وبا ، کلرا ، بیماری که تظاهرات آن ع ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cholecystokinetic: انقباضات تحریکی کیسه صفرا ، کوله سی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cholelithoropsy cholemesis: استفراغ صفرا

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cholemesis: استفراغ صفرا

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cholecystopathy: هر نوع بیماری کیسه صفرا

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cholera v: ویبریون وبا ، عامل مسببه بیماری وبا

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cholecystorrhaphy: بخیه زدن کیسه صفرا

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cholerose: آنزیمی است که در ویبریون وبا وجود د ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

choleraic: مربوط به وبا ، وبایی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cholemimetry: سنجش و اندازه گیری رنگدانه های صفرا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

choleriform: شبیه وبا ، وبائی شکل

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cholerase: آنزیمی است که در ویبریون وبا وجود د ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

choledochal cysts: اتساع مادرزادی ( بزرگ شدن ) و نادر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cholepathia: بیماری مجاری صفراوی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

choledochectomy: بریدن و برداشن قسمتی از مجرای اصلی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

choleperitoneum: پیدایش صفرا در صفاق

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cholerine: نوع ملایمی از وبا

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

choledochitis: التهاب مجرای کوله دوک ، التهاب مجرا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cholerophobia: ترس بیمار گونه از وبا

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cholerrhagia: افزایش جریان صفرا ، کلراژی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

choledochoduodenostomy: آناستوموزو مرتبط کردن مجرای اصلی صف ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

choledochoenterostomy: آناستوموز وارتباط دادن بین مجرای اص ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

choledochogastrostomy: آناستوموز و مرتبط کردن مجرای اصلی ص ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cholerythrin: بیلی روبین ، رنگدانه ایست که از انح ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

choledochojejunostomy: آناستوموز و مرتبط کردن مجرای اصلی ص ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bilirubin cholestasis: کلستاز ، احتباس و جمع شدن صفرا در ک ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

choledocholithotripsy: خرد کردن سنگ مجرای اصلی صفراوی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

choledochoplasty: جراحی پلاستیک روی مجرای اصلی صفرا

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cholesterase: آنزیمی که کلسترول را تجزیه می کند ، ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

choledochorrhaphy: بخیه زدن مجرای اصلی صفرا ، بخیه زدن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cholesteremia: وجود کلسترول در خون

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cholesterolemia cholesterinum: وجود کلسترول در ادرار

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cholan: کلان ، نام تجارتی فرآورده های اسید ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cholangeitis: التهاب مجاری صفراوی ، کولانژایت

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cholangiogastrostomy: آناستوموزیا اتصال مجرای صفراوی به م ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cholangiogram: فیلمی که از طریق کولانژیوگرافی بدست ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cholangiohepatoma: توموری است که از مخلوطی از توده های ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cholangiolar: مربوط به مجاری کوچک صفراوی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cholangiole: مجاری کوچک صفراوی که بسیار باریک بو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cholangioles: مجاری کوچک صفراوی که بسیار باریک بو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cholangiostomy: برش مجاری صفراوی و زهکشی صفرا

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cholangiotomy: برش یک مجرای صفراوی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cholate: نمک یااسید استرکولیک ، کولات

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cholecyanin: بیلیسیانین ، رنگدانه آبی رنگی که در ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bilicyanin cholecyst: کیسه صفرا

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cholecyastitis: کوله سیستیت ، التهاب کیسه صفرا

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cholecyst: کیسه صفرا ، CHOLE به معنی صفرا و CY ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chlorotrianisene: ترکیبی است استروژنیک ‎ estrogenic ب ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chlorotrionisene: ترکیبی است استروژنیک ( estrogenic ) ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chlorpheniramine: کلرفنیرامین ، مشتقی از پیریدین که ب ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chlorphenoxamine: کلرفنوگزامین ، داروئی که بعنوان ضد ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chlorpromazin: کلرپرومازین ، ( لارگاکتیل ) مشتقی ا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chlorpromazine: کلرپرومازین ، ( لارگاکتیل ) مشتقی ا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chlorpropamide: کلرپرپامید ، دارویی است موثر بر ضد ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chlorprophenpyridamine: کلرفنیرامین ، مشتقی از پیریدین که ب ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chlorpheniramine chlorquinaldol: کلرکینالدول ، دارویی است ضد میکرب و ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chlorquinaldol: کلرکینالدول ، داروئی است ضد میکرب و ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chlortetracycline: کلرتتراسیکلین ، آنتی بیوتیکی است که ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

choanotaenia: کوآنوتنیا ، نوعی کرم پهن و نواری ، ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chodrophyte: غضروف رویان ، رویشغضروفی در روی یک ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chokes: احساس سوزش در ناحیه زیر جناغی همراه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cholagogic: منقبض کننده کیسه صفرا

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cholagogue: عاملی که باعث تحریک انقباضات کیسه ص ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cholaligenic: ایجاد اسید کولالیک از کلسترول

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chlorthalidone: کلرتالیدون ، مشتقی از فتالیمیدین که ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chlor trimetan: نام تجارتی فر آورده های کلرفنیرامین

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chloruria: کلراوری ، فراوانی کلرورها در ادرار

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chlorzoxazone: کلرزوکسازون ، دارویی است که بعنوان ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

master of surgery: رئیس بخش جراحی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chloroprocaine: کلروپروکائین ، مشتقی از آمینوبنزات ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chloroquine: ترکیبی است ضد مالاریا که آبسه های آ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chlorosarcoma: بیماری مخصوصی است که با افزایش لنفو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chloro sarcoma: بیماری مخصوصی است که با افزایش لنفو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chloroma chlorosis: اختلالی است که اغلب در دختران بالغ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chlorothen: کلروتن ، مشتقی از پپریدین که بعنوان ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chlorothymol: ترکیبی است سفید رنگ و متبلور به فرم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chlorotic: tropical c ancylostomiasis یا ‎ Egy ...

٨ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chlorite: کلریست ، ملح اسید کلرو که ماده ای ا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chlormerodrin: نوعی دیورتیک یا مدر جیوه ایست به فر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chlormezanone: دارویی که به عنوان منبسط کننده عضلا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chloro anemia: اختلالی است که اغلب در دختران بالغ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chlorobacteriaceae: کلروباکتریاسه ، خانواده ای از شیزوم ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chlorobacterium: کلروباکتریوم ، جنسی از شیزومیستها

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chromobacterium: کلروباکتریوم ، جنسی از شیزومیستها

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chloroblast: اریتروبلاست ، گویچه سرخ هسته دار که ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

erythroblast chlorobutanol: کلروبوتانول ، ماده ای است بی رنگ یا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chlorochromatium: کلروکروماتیوم ، تیره ای از شیزومیست ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chloroformism: بیماری ناشی از مصرف زیاد کلروفرم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chloroformas: بیماری ناشی از مصرف زیاد کلروفرم

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chloramphenicol: کلرامفنیکل ، آنتی بیوتیک وسیع الطیف ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chloranemia: سندرمی است که اصولا در زنان 30 تا 5 ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chlorosis chlorobacteriaceae: کلروباکتریاسه ، خانواده از شیزومیست ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chlorate: کلرات ، ملح اسید کلریک

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chlorogenaceae: کلروژناسه ، خانواده ای از ویروسهای ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chlorbutol: کلروبوتانول ، ماده ای است بی رنگ یا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chlorogenic acid: کلروژنیک اسید

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chlorobutanol: کلروبوتانول ، ماده ای است بی رنگ یا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chloroguanide hydrochloride: هیدروکلرور کلروگوانید ، گرد متبلوری ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chlorobutanol chlorcyclizine: گردیست سفید و بی بو یا اغلب بی بو ب ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chloroleukemia: لوسمی میلوژن که در اتوپسی آن هیچ نو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chlorcyclizine: گردیست سفید و بی بو یا اغلب بی بو ب ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chlor leukemia: لوسمی میلوژن که در اتوپسی آن هیچ نو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chlordiazepoxide: دارویی است آرامش بخش

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chlorolymphosarcoma: بیماری مخصوصی است که با افزایش لنفو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chloremia: کلرمی ، افزایش کلرورهای خون

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chloromycetin: کلرومیستین ، نام تجارتی کلرامفنیکل

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chloretone: نام تجارتی فرآورده ای از کلروبوتانو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chloromyeloma: کلرومیلوم ، نوعی کلروم ( تومورهای م ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chlorguanide: ترکیبی است ضد مالاریا

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chloro myeloma: کلرومیلوم ، نوعی کلروم ( تومورهای م ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

proguanil: ترکیبی است ضد مالاریا

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

proguanil chlorhydria: کلرئیدری ، زیاد شدن اسید کلرئیدریک ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chloropenia: کاهش کلر خون ، کلروپنی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chlorhydria: کلرئیدری ، زیاد شدن اسید کلرئیدریک ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chloropenic: مربوط به کاهش کلر خون

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chlamydobacteriales: کلامیدوباکتریالها ، راسته ای از شیز ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chloridemia: وجود کلرورها در خون

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chloropexia: تثبیت کلر در بدن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chlamydospore: کلامیدوسپور ، 1 - عضو تولید مثل قار ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chlorophane: رنگدانه زرد مایل به سبزی که در شبیک ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chloridimeter: اسبابی است که برای اندازه گیری کلرو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chloropheniramine: کلرفنیرامین ، مشتقی از پپریدین که ب ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chloridometer: اسبابی است که برای اندازه گیری کلرو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chlorophenol: ترکیبی است از کلر و فنول ، کلروفنول

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chloridimetry: سنجش محتوی کلرور مایعات

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chloriduria: زیاد شددن کلرورهای ادرار

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chlorinated: اشباع شده با کلر

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chlorophenothane: ترکیبی است از D D T که به شکل تعلیق ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chlorinum: ‎ chlorine کلر ، عنصر شیمیائی با عد ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chlorophenoxamine: کلرفنوگزامین ، دارویی است که بعنوان ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chlorine chlorisondamine: مشتقی است از �ایزوایندولین� که برای ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chloroprivic: بی کلروری ، مربوط به فقدان کلرور

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chlorisondamine: مشتقی است از ایزوایندولین که برای ب ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chlophedianol: نوعی کلروبنزیدرول که به عنوان ضد سر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chloral: کلرال ، مایعی است روغنی به فرمول Cl ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chloralism: مسمومیت از مصرف عادتی کلرال

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chloramide: کلرامید ، ماده ای است تلخ ، بی رنگ ...

٨ ماه پیش

مدال‌های آزاده