آزاده - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fathering: موجد

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fatherliness: پدری

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fathers of mercy: نام انجمنی از کشیشان کاتولیک

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

father divine: african - american social activist, ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

whered: ( informal ) contracted form of "wh ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

where do you think you are: what do you think this place is? w ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

where did we go wrong: ( about something bad that happened ...

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sirocco: بادگرم و گردباد مانند، گرم باد، باد ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sir reverence: ( قدیمی ) با معذرت، اگر جسارت نشود

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sirupy: شهددار

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sirra: مردکه، زنکه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

siret: رود سیرت ( در جنوب خاوری اروپا - به ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sirenian: شبیه حوری دریایی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sirrah or sirra: ( قدیمی ) مردکه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sirach: ( انجیل ) سیرک

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sir arthur sullivan: english operettas composer who work ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sir richard owen: british biologist and anatomist, de ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sir charles spencer charlie chaplin: charlie chaplin ( 1889 - 1977 ) eng ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sir frances drake: english explorer and navigator who ...

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dodgy: این یک کلمه فوق العاده پرکاربرد است ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

motive force: نیروی محرکه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unrestrained member: [عمران و معماری] عضو نامقید در مقاب ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chromat: پیشوندیست بمعنی رنگ و کروماتین که ب ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unrestricted random sample: [زمین شناسی] نمونه تصادفی نامقید

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

motiveless: بیجهت، بیخود

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unrestrictively: permissively, in the manner of not ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unrestfully: unquietly, not tranquilly, not peac ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

psychotically: like a psychotic person, while suff ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unrestrainable: uncontrollable, impossible to hold ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unrestrained hooliganism: uncontrolled rioting, unrestrained ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unrestricted kerb parking: [عمران و معماری] پارکینگ حاشیه ای ن ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

strifeless: صلح جو، بی نزاع

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unrestricted plastic flow: [عمران و معماری] جریان نامحدود خمیر ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

elusive answer: evasive or deceptive response; hard ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unrestricted random sampling: [حسابداری] نمونه گیری تصادفی غیر مق ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

deterioration in his condition: worsening of a particular situation ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unrestricted variable: [ریاضیات] متغیر نامقید

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

deterioration of cement: [عمران و معماری] فاسد شدن سیمان

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

microbending loss: [برق و الکترونیک] افت ریز خمیدگی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

paralysis of the face: لغو یا کجی دهان

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

needy population: population that does not have a suf ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

transformator: الت تبدیل شکل جریان الکتریکی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

transformed scores: [ریاضیات] نمره های تبدیل شده

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marshalsea: ( دادگاه انگلیسی که در سال 1849 منح ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

contradictory messages: messages which are opposed

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

transformed constraint: [عمران و معماری] قید تبدیل شده

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dungy: پشگل مانند، پهنی، کودی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marshalship: پایه مارشالی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

contradictory formal system: [ریاضیات] دستگاه صوری متناقض

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dunggeon: سیاه چال، زندان زیرزمین

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marshal tito: birth name josip broz, yugoslavian ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

compassionateness: mercifulness, state of being compas ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dung of birds: چلغوز

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marshal islands: republic of the marshall islands, r ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

upgradeable: combined form of upgrade.

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marshall hammer: [زمین شناسی] چکش مارشال این دستگاه ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dungannonite: [زمین شناسی] یک دیوریت قلیایی حاوی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marshall mcluhan: canadian educator and professor of ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marshall test machine: [زمین شناسی] دستگاه آزمایش مارشال ا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marshallese: native or resident of the marshall ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dunging: [نساجی] عمل کردن پارچه چاپ شده در م ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dung gate: gate in the old city of jerusalem ( ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unrestrictive: not tending to restrict

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dungworm: earthworm found in dung and is used ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unrestful: combined form of restful.

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unrestrained joint: [عمران و معماری] اتصال گیردار نشده

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cantilever crane: [زمین شناسی] جرثقیل طره ای، جرثقیل ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

transformer coupling: [برق و الکترونیک] تزویج ترانسفورمات ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

enviousness: حسادت

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

erosionist: فرسایش گرا

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cantilever flexibility: [عمران و معماری] نرمی تیر طره ای

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

credible interval: [ریاضیات] فاصله ی قابل باور

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

transformer practical: [برق و الکترونیک] ترانسفورماتور عمل ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

envious person: person who is jealous of another

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

minimize stress: reduce stress to the lowest possibl ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cantus firmus: ( موسیقی ) ملودی موجود که در تصنیف ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hierarchy plus input process output: [کامپیوتر] روش طراحی و مستند سازی ب ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

credible intervals: [آمار] بازه های قابل قبول

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

transformer secondary: [برق و الکترونیک] ثانویه ترانسفورما ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lentille: [زمین شناسی] توده ای از سنگ که دارا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

minimize button: button in a graphical user interfac ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cantus: ( موسیقی ) ملودی اصلی ( به ویژه در ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

credibleness: dependability, reliability, trustwo ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hierarchy of models: [آمار] سلسله مراتب مدلها

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

transformer primary: [برق و الکترونیک] اولیه ترانسفورمات ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marshall plan: american plan for rebuilding europe ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

transformer ideal: [برق و الکترونیک] ترانسفورماتور اید ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

straightforward procedure: simple procedure

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marshall islands: جزایر مارشال ( در باختر اقیانوس آرا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dunghill: توده ی پشگل، توده ی پهن، کود انبار

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

contradictious: اهل محاجه و مخالفت، پادگوی، دعوایی، ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

transformed figure: [ریاضیات] شکل تبدیل شده، شکل مبدل، ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cantilever foundation: [عمران و معماری] فونداسیون طره ای

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cantilever element: [عمران و معماری] عنصر طره - عنصر کن ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cantilever truss: [زمین شناسی] خرپای طره ای

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

erosional unconformity: ناپیوستگی فرسایشی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cantilever retaining wall: [عمران و معماری] دیوار حایل طره ای

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cantilever buttress dam: [عمران و معماری] سد باپشتبند طره ای ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

deceptiveness: فریب

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

erosional breach or erosional or erosional: [زمین شناسی] فضای فرسایشی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cantilever bucket: [زمین شناسی] پیاله معلق، جام قپانی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

diabetes diet: low - sugar diet

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

erosional disconformity: [زمین شناسی] ناپیوستگی فرسایشی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

contradictory formula system: [ریاضیات] دستگاه صوری متناقض

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cantilevered type steel dam: [عمران و معماری] سدفلزی طره ای

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cantilever section: [عمران و معماری] مقطع طره ای

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

surplus expenses: expenses that are not fully recogni ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

erosional surface: [خاک شناسی] سطح فرسایشی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

attirement: attire, dress, clothing, apparel; d ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

devoid of its contents: empty, containing nothing

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cantilever rack storage: [صنعت] انبارش در قفسه پایه دار

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

susceptible of change: مستعد تغییر، تغییر پذیر

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

surplus sludge: [عمران و معماری] لجن اضافی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

erosion groove: شیارهای فرسایشی یک ساختار رسوبی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

susceptible to pain: حساس نسبت بدرد

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cantilever footing: [زمین شناسی] پی طره ای

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

devoid of meaning: lacking significance, lacking under ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

surplus variable: [ریاضیات] متغیر اضافی، متغیر مازاد

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

erosion hazard: [آب و خاک] خطرهای فرسایش

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

conquest of action: [سینما] چیرگی بر حرکت

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

surplusage: اضافی، افزونی، اضافات

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cantilever lip: [زمین شناسی] لبه کنسولی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

surplus water: [عمران و معماری] آب اضافی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

erosion ramp: شیب فرسایشی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

transformer core: [برق و الکترونیک] هسته ترانسفورماتو ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

surplus accounts: [حسابداری] حسابهای مازاد سرمایه ای

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cantilever method: [عمران و معماری] روش طره ای - روش ک ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cantilever wall: [عمران و معماری] دیوار طره ای

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cantilever parapet wall: [عمران و معماری] دیوار جان پناه طره ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cantilevered deep beam: [عمران و معماری] تیر تیغه کنسولی

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nightdress: لباس خواب

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

short man: مرد کوتاه قد

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shorthorn: ادم بی تجربه، نژاد گاو شاخ کوتاه شم ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shortwave: ( فیزیک ) موج کوتاه، رادیو موج کوتا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aftergame: second game; game similar to backga ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aftergrass: چین دوم ( علف )

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aftergrowth: 2nd growth; second crop

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

coppery: مانندمس

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

copper sulfate: ( شیمی ) سولفات مس ( cuso45h2o که م ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

copper oxide: اکسید مس، لاسرخ

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

copperhead: نوعی مار زهردار

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

copperplate: بشقاب مسی، کلیشه مسی، صفحه مسی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

coppersmith: مسگر

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ferrous sulfate: ( شیمی ) سولفات آهن، سولفات فروس

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

copperas: ( شیمی ) سولفات آهن، سولفات فروس

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i say so: من اینطور می گویم

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

yet neither: [ریاضیات] حتی، اگر، هیچ یک

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pop goes the weasel: یکجور رقص روستایی که شیوه ان اینست ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

popgun: تفنگ بادی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

normanize: نورمانی کردن ( از نظر زبان و فرهنگ ...

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

if amplofoer: [برق و الکترونیک] تقویت کننده ی � آ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

if a pig had wings it could fly: اگر را کاشتند سبز نشد

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

if a rings: اگرکسی تلفن کرد

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

if i find an opportunity: اگر دست دهد، اگر فرصتی پیدا کنم، اگ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

if i know what to do: اگر میدانستم چه باید کرد

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

if i had thought of that: هیچ در فکرش نبودم، هیچ در نظرم یا خ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

if i mistake not: اگر غلط یا اشتباه نکنم

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

if i see him: اگر او را ببینم یا دیدم

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

if i knew that: اگر میدانستم که

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

if he wishes to be a: اگر می خواهد کسی بشود

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

if he should prefer: اگر بهتر بداند

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

if he has found it: اگر ان را پیدا کرده باشد

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

if he be: اگر او باشد

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

failure of issue: [حقوق] بدون اولاد فوت کردن

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

just imagine: merely portray it to yourself, conc ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

failure of perform: [حقوق] عدم ایفای تعهد

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

just identified equation: [آمار] معادله درست شناسایی شده

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

i was ruined: پدرم در اومد

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

i was embarrassed to death: از خجالت مردم

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

facsimile signal: [برق و الکترونیک] سیگنال نمابر سیگن ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

facsimile transmission: [برق و الکترونیک] ارسال نمابر ارسال ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

facsimile signature: [حقوق] نمونه امضاء

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

facsimile transceiver: [کامپیوتر] واحدی برای انتقال و دریا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

failure logcing: ثبت وقوع خرابی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

failure free: بدون خرابی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

failure envelope or failure or failure: [زمین شناسی] پوش گسیختگی در رسم دای ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

failure mode and effect analysis: [صنعت] آنالیز حالات بالقوه خرابی - ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

failure of consideration: [حقوق] بی ارزش شدن یا از بین رفتن ت ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

failure of justice: [حقوق] فقدان ضمانت اجرای قانونی، سو ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

failure costs: [ریاضیات] هزینه های نقص

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

failure face concrete: [عمران و معماری] بتن با نمای خوب

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

failure load: [عمران و معماری] بار گسیختگی [زمین ...

٦ ماه پیش

مدال‌های آزاده