نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
kate had dark hair and fair skin: کیت موهای تیره و پوست روشنی داشت fa ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the team finally kicked into gear: تیم بالاخره راه افتاد.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he could hear a dog barking: او می توانست صدای پارس سگی را بشنود ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i swore at him for being such a jerk: بخاطر نابکار بودنش بهش ناسزا گفتم.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the child was dragged away kicking and screaming: بچه را بردند در حالی که لگد می زد و ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
can you believe this: میتونی اینو باور کنی ؟
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the coach told them to kick it up a notch: مربی گفت یه درجه بالاتر برن.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you'll have to speak up: باید بلندتر صحبت کنی
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
kick a habit: ترک عادت کردن
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you can kick it up a notch with some spices: با کمی ادویه می تونی بهترش کنی.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
after lunch i kicked into gear: بعد ناهار یه دفعه جون گرفتم.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cancer runs in my family: سرطان ارثیه تو خانواده من
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i believe on you: من بهت ایمان دارم یا باور دارم
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fucking about somebody: با کسی شاخ به شاخ شدن . . .
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stop i'm on the phone: بس کن دارم حرف میزنما
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give me your boarding pass: کارت ورودتان را به من بدهید.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is believed to be the best actor in history: بسیاری بر این باورند /به اعتقاد خیل ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
respect for other people's beliefs is important: احترام به باورهای دیگران اهمیت دارد
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's not fair to talk to him like that: منصفانه/عادلانه نیست که اونطور باها ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you can buy a cheap one day bus pass: شما می توانید یک بلیت اتوبوس ارزان ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
big nose runs in my family: دماغ بزرگ ارثیه تو خانواده من
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
today we're not fucking about: امروز کارمون خیلی جدیه . . .
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
when you kick out for yourself: وقتی که روی پای خودت بند شدی
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i believe in my daughter's abilities: من به توانایی های دخترم باور دارم
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am off: خداحافظ من دیگه دارم میرم من رفتم
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his belief in god gave him hope during difficult times: اعتقاد او به خدا در زمان های سخت به ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that fair is near the hotel: آن نمایشگاه کنار هتل است
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you said it yourself: آخه خودت گفتی ( مگه خودت نگفتی )
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we need funds to run the company: برای گرداندن شرکت پول لازم داریم.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you need a pass to get into the factory: شما برای رفتن به داخل کارخانه به جو ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you're not gonna kick me out: تو که نمیخوای بیرونم کنی؟!
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
john was just the one to kick some ass over there: جان تنها کسی بود که در آنجا جنجال ب ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is not fair to talk to him like that: منصفانه/عادلانه نیست که اونطور باها ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is believed to kill 10 men: گفته میشود / می گویند /. . . او ده ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
camerawork is ass: کار فیلمبرداری افتضاحه
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i can't hear you: صدایت را نمی شنوم.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the football player threw a long pass: آن فوتبالیست یک پاس بلند انداخت
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
haven't you heard: خبردار نشدی؟ مگر نشنیده ای؟
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he played a careless back pass to the goalkeeper: او یک پاس عقب بی دقت به دروازه بان ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
things are going well from what i hear: تا آنجایی که من خبر دارم اوضاع خوب ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the monastery is in a remote mountain pass: آن صومعه در یک مسیر کوهستانی دور اف ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i can hear you: میتونم صدات رو بشنوم
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what a close call: چه خطری از بیخ گوشمون گذشت.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pass the salt please: نمک را بدهید، لطفا.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
t passes belief that she could do such a thing: ین فراتر از باور است که او بتواند چ ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how are we supposed to pass the sentry: چطور می خواهیم از نگهبانی عبور کنیم ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we passed by your house on our way home: در مسیر بازگشت به خانه از کنار خانه ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was fucked over by my best friend: گول خوردم از طرف بهترین دوستم
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the man smiled at the girl and passed a friendly remark: مرد به دختر لبخند زد و اظهار نظری د ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
could you pass me the salt please: میشه لطفا نمک را به من بدهید؟
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a close thing: نجات معجزه آسا خطر از بیخ گوش کسی ر ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
your letter has been passed to: نامه شما به. . . . منتقل شده است.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fucking boy: پسره ی لعنتی
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he passed the ball to: او توپ را به . . . . پاس داد.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his comment hurt her feelings: نظر او به احساسات او صدمه زد.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
why don't we pass a law: چرا قانونی را تصویب نمی کنیم؟
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she is so fucking beautiful: اون خیلی زیباست ( کلمهfucking بعضی ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the proposed amendment passed unanimously: اصلاحیه پیشنهادی به اتفاق آرا تصویب ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
are you fucking with the tv again: بازم داری TV انگولک می کنی؟
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fuck i cut my finger again: آخ باز بریدم انگشتمو
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the court waited in silence for the judge to pass sentence: دادگاه در سکوت منتظر صدور حکم قاضی ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fuck off i want to be alone: گمشو ، میخام باشم تنها
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stop fucking around with my personal affairs: دست بردار، از فضولی کارهای شخصی منو ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she had passed from childhood to early womanhood: او از دوران کودکی به اوایل دوران زن ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the stage is up already: صحنه نمایش آماده و نصب شده.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what the fuck is your problem: چه مرگته!؟ چه دردته!؟ چه غلطی داری ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the pass was blocked by snow: مسیر با برف بسته شده بود.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it didn't hurt: دردت که نیومد؟
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what the fuck is with you: چه مرگته!؟ چه دردته!؟ چه غلطی داری ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on his death the estate passed to his eldest son: با مرگ وی ، املاک به پسر بزرگش ( ار ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what the fuck is wrong with you: چه مرگته!؟ چه دردته!؟ چه غلطی داری ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
your tough: اَی گردن کلفت!
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she passed her hand across her forehead: او دستش را روی پیشانی خود حرکت داد.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what the fuck are you saying: راجع به چی زر می زنی؟ چی چرت وپرت م ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he passed the rope around the post three times to secure it: او طناب را سه بار از اطراف تیر عبور ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a wise man never hurts girls feelings: یک مردعاقل هرگز احساسات دختران را ج ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what the fuck are you talking about: تو دیگه چی میگی این وسط!؟ تو دیگه چ ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there was a truck behind that was trying to pass me: یک کامیون در پشت بود که سعی داشت از ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you are hurting me: داری به من آسیب می زنی.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what the fuck are you: تو دیگه چه خری/احمقی/بی شعوری/بی هم ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his words hurt me more than his actions: حرف هایش بیشتر از کارهایش به من صدم ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm not going to let that car pass me: نمی خواهم اجازه دهم آن ماشین از کنا ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you could hurt yourself: ممکن است به خودت آسیب بزنی.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what a fucking weather: چه هوای داغونی
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
why do they keep passing back to the goalie: چرا آنها مدام به دروازه بان پاس عقب ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my back hurts from standing all day: کمرم از تمام روز ایستادن درد می کند ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what the fuck does that have to do with me: به من چه اصلا!؟ چرا باس تره خورد ک ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
breakfast is up: صبحانه آماده است.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i gained three passes at a level: من سه قبولی سطح الف به دست آوردم.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the signs are up around the town: تابلوها در اطراف شهر نصب هستند.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we sang songs to pass the time: ما ترانه خواندیم تا زمان را بگذرانی ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go fuck yourselves: بزنین به چاک! گورتونو گم کن!
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how did you pass the evening: عصر را چگونه گذراندید؟
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the lights are up for christmas: چراغ ها برای کریسمس نصب شده اند.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the helicopter made several passes over the village before landing: هلیکوپتر قبل از فرود آمدن، چندین با ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what the fuck happened to you: چه کوفتی به سرت اومد/اومده!؟ تو چه ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the fence is up now: حصار الان نصب شده.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
these homes have passed from public to private ownership: این خانه ها از مالکیت عمومی به مالک ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he made repeated passes with the swipe card: او به دفعات مکرر با کارت مغناطیسی ع ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
why the fuck should i care: به من چه اصلا!؟ چرا باس تره خورد ک ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she made a pass at: او به . . . پیشنهاد جنسی داد.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we need to clean up the whole house: ما باید کل خانه را تمیز کنیم.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they passed all the candidates: آن ها تمام داوطلبان [نامزدها] را قب ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what the fuck does it have to do with me: به من چه اصلا!؟ چرا باس تره خورد کن ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
your report is up on the website: گزارش شما روی سایت قرار گرفته.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
are you going to pass me or not: من را قبول می کنید یا نه؟
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she is not up to it: او قادر به ( انجام ) آن نیست
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they'll never be friends again after all that has passed between them: آنها پس از آنچه که بین آنها گذشته ا ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how the fuck did you do that: واقعا چطور از پسش بر اومدی!؟ جون م ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my first pass at a career of writing proved unsuccessful: تلاش اولم در حرفه نوشتن، ناموفق از ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you need to up your game: شما باید بازی خود را ارتقا دهید.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that has passed between them: پس از آنچه که بین آنها گذشته است ( ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
who wrote 'catch 22' pass: چه کسی کتاب تبصره 22 را نوشته است؟ب ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that was fucking good: چه حالی داد! چه چسبید! واقعا حال دا ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you're passing blood: داری خون بیرون می دهی [خون ریزی دار ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
were you up all night: تموم شب بیدار بودی ؟
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that is fucking good: چه حالی داد! چه چسبید! واقعا حال دا ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his departure passed unnoticed: رفتن او بدون جلب توجه روی داد.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
her joke really made me beat with laughter: شوخی او واقعاً من را از خنده به قهق ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you fuckhead: ای کودن! احمق! کله کیری! بی مخ!
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i passed my driving test: من در آزمون رانندگی ام قبول شدم!
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to pass sentence: حکم دادن
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
something must be up: حتماً یه مشکلی هست
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you motherfucker: ای مادر فلان فلان شده! ای مادر جنده
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was with him the night he passed: من با او بودم شبی که او درگذشت.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i know you'll pass all your exams: من می دانم که تو تمام امتحاناتت را ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sth must be up: حتماً یه مشکلی هست
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what the fuck do i do now: حالا چه خاکی به سرم بریزم! حالا چه ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she may have difficulty in passing urine: او ممکن است در دفع کردن ادرار مشکل ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm not really expecting to pass first time: من واقعاً انتظار ندارم که بار اول ق ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's not like sara to be so rude: سارا نمیتونه انقدر بی ادب باشه ( تو ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if you're passing blood you ought to see a doctor: اگر داری خون بیرون می دهی [اگر خون ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you will not pass: قبول نخواهی شد.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how did your suitcase beat you here: چطور ساک هات زودتر از خودت اینجان؟
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she passed me in the street: او در خیابان از کنار من گذشت.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what the fuck is going here: چه غلطی میکردین اینجا؟!!
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to pass belief: فراتر از باور بودن
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i had good chance of beating it: من شانس خوبی برای شکست دادن آن داشت ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i passed him on the stairs this morning: امروز صبح در راه پله از کنار او گذش ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to pass understanding: فراتر از فهم بودن
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if it can beat the others: اگر بتواند از دیگران پیش بیفتد
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
who the fuck are you: کدوم خری هستی؟
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
did you pass any stores on your way: آیا سر راهت از کنار مغازه ای نگذشتی ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am dead beat: من بی جون و خسته شدید هستم
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
six months passed: شش ماه گذشت
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to pass a remark: نظر دادن
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
global beats: ضرب آهنگ های جهانی
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fuck everything: لعنت به همتون در اوج ناراحتی و عصبا ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a week passed: یک هفته گذشت.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to pass remarks: نظر دادن
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
come and have a bite: بیا و یک گاز بزن
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you got me red handed: منو گوشه رینگ گیر آوردی و جوابی ندا ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i can't eat another bite: دیگه نمیتونم حتی یه لقمه بخورم.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bite nail: ناخن جویدن
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pass the cake: کیک رو بهم بدید
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the rat started to bite the rope with its sharp teeth: موش شروع به بریدن ( جویدن ) طناب با ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am just saying: همینجوری گفتم از ما گفتن بود فقط ن ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i hope to pass the test: من امیدوارم که امتحان رو قبول شم
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
l managed to beat everyone in that race: من توانستم همه ی افراد حاضر در مساب ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a low flying plane passed over the stadium: هواپیمایی با ارتفاع کم از بالای ورز ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
weather starts to bite: هوا داره سرد میشه. اگر درمورد هوا ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what do you fucking man: داری چه غلطی میکنی مرد؟
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't touch it: بهش دست نزن. دست نزن بهش. بهش نخو ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
an otherwise hopeless situation: یک موقعیت به جهاتی ناامید کننده
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
her plight has touched the hearts of people around the world: مصائب اون خانم قلب مردم جهان را جری ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she could sense his concern and it touched her: اون خانم می توانست درک کند نگرانی ا ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i have a touch of the flu: من یه کم مریضم.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't touch that: به اون دست نزن
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you must leave now otherwise you will miss your flight: باید همین حالا بروی، وگرنه پروازت ر ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the project was well organized otherwise it was a disaster: پروژه به خوبی سازمان دهی شده بود؛ د ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
please come again: لطفا یبار دیگه بگین ( متوجه نشدم )
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
for such an opportunity to come again: دوباره همچین فرصتی پیش بیاد
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
come again i didn't hear what you said: چی گفتی؟ متوجه حرفت نشدم. دوباره ت ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the outcome was otherwise: نتیجه چیز دیگری بود.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
touch with people: با مردم در ارتباط باش با مردم در تم ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you should better not to touch meal: بهتر است به غذا ناخنک نزنی
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
can you tell me what was going on: میتونی بهم بگی جریان چی بود؟
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we cant pretend otherwise: ما نمیتونیم خودمون رو ب اون راه بزن ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a touch of luck: کمی شانس
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
every touch is like the strongest drug: ترجمه تحت اللفظی: هر لمس مانند قوی ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
someone spilled coffee on it: یکی قهوه ریخته؟ — دارم تمیزش می کنم ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a touch of something: مقدار کمی از چیزی
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we need that report by noon — on it: اون گزارش رو تا ظهر می خوایم — گرفت ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
an otherwise glorious vacation: تعطیلات افتضاح ( با اینکه از قبل ا ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get in touch with something: درک و فهم چیزی نظیر احساسات و نگرش ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
haven't you lost your touch: حستو از دست ندادی؟
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is otherwise normal: او از هر جهت دیگر نرمال است.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get in touch with people: برو تو رابطه با مردم
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
city blossoms: یک سازمان غیرانتفاعی است که هدف آن ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his sad story touched us: داستان ناراحت کننده وی ما را متاثر ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i don't go on until the final act: من تا اجرای آخر روی صحنه نمی روم
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
can you fix the printer — i'm on it: می تونی پرینتر رو درست کنی؟ — الان ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
unless otherwise stated: مگر اینکه خلاف آن ذکر شده باشد
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a knock came on someone's door: درب خانه کسی کوبیده شدن
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't knock it till you try it: تا خودت امتحانش نکردی، ازش بدگویی ن ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't knock online dating till you've given it a shot: تا آشنایی اینترنتی رو تجربه نکردی، ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't knock the movie till you've seen it yourself: تا خودت فیلم رو ندیدی، نگو بد بود.
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't knock country music till you've been to a live concert: تا به کنسرت زنده موسیقی کانتری نرفت ...
٢ هفته پیش