آزاده - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antisense technology: فناوری آنتی سنس ( این اصطلاح تخصصی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antisepsis: گند زدایی ، جلوگیری از چرک و عفونت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antiseptics: عمل جراحی مطابق روش ضد عفونی و در ش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiplasmin antituberculotic: ضد سل ( این اصطلاح تخصصی مربوط به ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiserotonin: ماده ای که قادر است سروتونین ( sero ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antiserum: سرمی که حاوی پادتن است ( این اصطلا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antisialagogue: داروئی که از ترشح بزاق ممانعت بعمل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antisialic: جلوگیری کننده از ترشح بزاق ( این ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiperistalsis antistine: نام تجارتی فرآورده های آنتازولین که ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antistalsis: موجهای انقباضی که بعضی وقتها بطور ط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antistine: نام تجارتی فرآورده های آنتازولین که ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antistreptococcic: ضد عفونت استرپتوکوکی ( این اصطلاح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antisudoral: ضد تعریق ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antisympathetic: ضد سیستم سمپاتیک ، 1 - تولید کننده ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antisyphilitic: ضد سیفیلیس ( این اصطلاح تخصصی مربو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antitabetic: ضد تابس ، ضد آتاکسی حرکتی ، ( تابس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antithenar: واقع در جهت مقابل کف دست یا کف پا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antithrombin: ضد ترومبین ، موادی که در خون وجود د ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antithromboplastin: ماده ای که ترومبوپلاستین را خنثی کر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antithyroid drugs: داروهای ضد تیروئیدی که از زیادی ترش ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antitoxic: پادزهری ( این اصطلاح تخصصی مربوط ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antitragus: برآمدگی مقابل زبانه گوش ( این اصطل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antitrope: یکی از دو ساختمانی که مشابه یکدیگر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antitropic: مربوط به antitrope ( این اصطلاح تخ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antitrypsin: ضد تریپسنین ، آنزیمی که بر خلاف عمل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antitryptase: یکی از مواد موجود در خون که پلاسمین ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antiphlogistic: 1 - ضد التهاب 2 - عامل یا دارویی که ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiphthisic: ضد سل ( این اصطلاح تخصصی مربوط به ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anti pigmentation: ضد - رنگدانه سازی ( این اصطلاح تخص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiplasmin: یکی از مواد موجود در خون که پلاسمین ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antiplastic: نامساعد برای شفا یافتن دیر التیام ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiplatelet agents: داروهای ضدپلاکتی ( این اصطلاح تخصص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antipneumotoxin: ضد سموم مترشحه از باکتری های ذات ال ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiprotease: یکی از مواد موجود در خون که پلاسمین ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anti proliferative activities: فعالیت های ضدتکثیری ( این اصطلاح ت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiplasmin entiprothrombin: ضد پروترومبین ، ماده ای که تولید پر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiprothrombin: ضد پروترومبین ، ماده ای که تبدیل پر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiprotozoal: ضد تک یاخته ها ( این اصطلاح تخصصی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiprotozoan antiprotozoan: ضد تک یاخته ها ( این اصطلاح تخصصی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiprotozoan: ضد تک یاخته ها ( این اصطلاح تخصصی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anti puffiness: ضد پف کردگی ( این اصطلاح تخصصی مرب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antipyic: ضد چرک ، مانع چرک کردن ( این اصطل ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antipyrine: آنتی پیرین ، ترکیبی است متبلور به ف ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antipyrotic: 1 - موثر در درمان سوختگی 2 - دارویی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antipyrotic effect: اثر ضد التهابی ( این اصطلاح تخصصی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antirabic: ضد هاری ، 1 - آنچه برای جلوگیری از ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antiradiation: قادر به بی اثر کردن تشعش ، دافع آسی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anti rejection drug: داروهای ضد رد پیوند ( این اصطلاح ت ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antimongoloid: ضد صفات سندرم دان ( Down's syndroma ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antioncotic: ضد ورم ( این اصطلاح تخصصی مربوط به ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antinephritic: آنچه در درمان بیماریهای کلیه سودمند ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiopsonin: ماده ای که اپسنین را بی اثر می کند ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antineuraigic: مسکن درد عصبی ، ضد ( neuralgia ) ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiovulatory: مانع تخمک گذاری ( این اصطلاح تخصصی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antineuritic: ضد التهاب عصبی ( این اصطلاح تخصصی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antioxidant effect of melatonin: اثر آنتی اکسیدانی ملاتونین ( این ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antinion: قطب پیشانی سر ( این اصطلاح تخصصی م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antioxidation: مانع اکسیداسیون ( این اصطلاح تخصصی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiobium: لاله گوش ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anti oxidative: آنتی اکسیدانی ( این اصطلاح تخصصی م ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antiparalytic: از بین برنده نشانه های فلج ( این ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiparalytix: از بین برنده نشانه های فلج ( این ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiparasympathomimetic: وقفه دهنده پاراسمپاتیک ، ‎ - 1 ایجا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

parasympatholytic antipathic: مخالف در ماهیت ( این اصطلاح تخصصی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antipathic: مخالف در ماهیت ( این اصطلاح تخصصی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antipeotone: پپتونی که در اثر گوارش از آنتی آلبو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antipepsin: آنتی آنزیمی که پپسین را بی اثر می ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antipeptone: پپتونی که در اثر گوارش از آنتی آلبو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antiperiodic: ضد مالاریا یا ماده جلوگیری کننده از ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiperistaisis: موجهای انقباضی که بعضی وقتها بطور ط ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antiperistalsis: موجهای انقباضی که بعضی وقتها به طور ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiketogenesis: ضد ستونها ، جلوگیری کننده از تشکیل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiketogenetic: ضد ستونی ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiketogenic: جلوگیری کننده یا کاهنده ستونها ( ke ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antilactase: ضد لاکتاز ، ماده ای که از اثرات ( ل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antileukocytic: ضد گلبول سفید ، خراب کننده گویچه ها ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anti lewisite: dimercaprol دیمر کاپرول ماده بیرنگی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dimercaprol antilithic: ضد تشکیل سنگ ( این اصطلاح تخصصی مر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antimicrobic: ضد میکرب ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antimicrobiosis: جلوگیری کننده از رشد و نمو موجودات ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antilipemic: کاهنده چربی خون ( این اصطلاح تخصصی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antilobium: لاله گوش ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antilogia: ترکیبی از علایم ضد و نقیض که تشخیص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antilysin: ضد لیزین ، پادتنی که لیزین ( lysin ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antilysis: جلوگیری از لیزه شدن ( این اصطلاح ت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antilytic: مربوط به ( antilysis ) 2 - جلوگیری ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antimere: یکی از قطعات بدن که به وسیله سطوح ص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antimetropia: آنتی متروپی ، دوربینی یک چشم همراه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antimicrobial: ضد میکروب ، کشنده میکروارگانیسم ها ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antihypertensive: ضد فشار خون ( این اصطلاح تخصصی مرب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antihyptensive: ضد کم فشاری خون ، مقابله کننده با ف ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anti icteric: ضد یرقان ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anti immune: ضد ایمنی ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anti isolysin: ماده ای که ایزولیزین را بی اثر می ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antikenotoxin: ماده ای که اثر کنوتوکسین یا سم حاصل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiepithelial: خراب کننده یاخته های پوششی ( این ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antihemophilic: ضد هموفیلی ، عمل کننده برخلاف هموفی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiesterase: عاملی که عمل آنزیمهای استرولیتیک ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antihidrotic: anhidrotic ‎ - 1 ضد عرق ، مانع تعری ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antifebrile: ضد تب ( این اصطلاح تخصصی مربوط به ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anhidrotic antihistamine: ماده ای که قادر است اثرات دارویی هی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antifebrin: acetanilid استانیلید ، گردی است متب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antihistamines: آنتی هیستامین ها ماده داروئی ضد هیس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acetanilid antifertilizin: ماده ای که روی سطح اسپرماتوزوئید قر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antifertilizin: ماده ای که روی سطح اسپرماتوزوئید قر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antihistaminic: 1 - جلوگیری کننده از اثرات دارویی ه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antifibrinolysin: یکی از مواد موجود در خون که پلاسمین ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antihormone: ضد هورمون ، ماده ای که هورمون را بی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiplasmin antifibrinolytic: مانع فیبرینولین ضد ( fibrionolysis ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antihydropic: ضد خیز ، آنچه خیز را از بین می برد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antifibrinolytic: مانع فیبرینولیز ضد ‎fibrinolysis ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antihypercholesterolemic: 1 - ضد زیاد شدن کلسترول خون 2 - عام ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antifungal: 1 - مانع رشد قارچ 2 - عاملی که رشد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antihyperglycemic: ضد هیپرگلیسیمی ، مقابله کننده با سط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antigalactic: کاهش دهنده ترشح شیر ( این اصطلاح ت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antigenicity: استعداد یا توانایی یک ماده برای وجو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiglobulin: ضد گلوبولین ، نوعی ماده رسوب دهنده ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antigoitrogenic: ضد گواتر ، جلوگیری کننده از پیشرفت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antigoitrogeniv: ضد گواتر ، جلوگیری کننده از پیشرفت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antihallucinatory: ممانعت از ایجاد وهم و هذیان ( این ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antihelix: حاشیه خمیده که در برابر حلزون گوش ق ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antihelmintic: anthelmintic ‎ - 1 ضد کرم ‎ - 2 دار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anthelmintic antihemolysin: ماده ای که از همولیزین را خنثی می ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antihemolysin: ماده ای که همولیزین را خنثی میکند ، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anticreatinine: نوعی لوکومائین که از کرآتینین به دس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anticritical: ضد کریز و بحران ( این اصطلاح تخصصی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anticus: جلوئی ، قدامی ، واقع شده در سطح جلو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anterior anticytolysin: ضد سیتولیزین ( این اصطلاح تخصصی مر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anticytolysin: ضد سیتولیزین ( این اصطلاح تخصصی مر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anticytotoxin: ضد سیتوتوکسین ( این اصطلاح تخصصی م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antidiabetic effects: اثرات ضد دیابتی ( این اصطلاح تخصصی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antidinic: ضد سرگیجه ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antidipsia: مخالف با بلع مایعات ( این اصطلاح ت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antidiuresis: ممانعت از ترشح ادرار از کلیه ها ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antidotal: پادزهری ( این اصطلاح تخصصی مربوط ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antidromic: رهبری و هدایت امواج و تحریکات در جه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antidysenteric: ضد اسهال ، ضد دیسانتری ( این اصطلا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiedemic: 1 - خنثی کننده یا از بین برنده خیز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anti epileptic drugs: داروهای ضد صرع ( این اصطلاح تخصصی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anticariogenic anticatarrhal: ضد نزله نزله:درحالی که زکام به سلام ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anticatarrhal: ضد نزله ( این اصطلاح تخصصی مربوط ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiamebic: 1 - از بین برنده آمیب یا جلوگیری کن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

anticathode: سپر مقابل کاتد ، آن قسمت از لوله خل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anticheirotnous: خمیدگی شدید و غیر ارادی انگشت شست ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiamylase: ضد آمیلاز ، ماده ای که عمل و اثر آم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anticheirotonus: خمیدگی شدید و غیر ارادی انگشت شست ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antianaphyioctin: ضد آنافیلاکتین ، پادتنی که از آتافی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antianaphylactin: ضد آنافیلاکتین ، پادتنی که آتافیلاک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antianaphylaxis: حساسیت نداشتن با پادگن ها ( این اص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anticholagogue: عاملی که از ترشح صفرا ممانعت به عمل ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antianemic: ضد کم خونی ، هر عاملی که در جلوگیری ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

anticholinesterase: ماده ای از عمل کلینستراز جلوگیری می ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anticomplement: ماه ای که مکمل را بی اثر یا خنثی می ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anticoagulant drugs: داروهای ضد انعقادی ( این اصطلاح تخ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiangina drugs: داروهای ضد آنژین قلبی ، داروهای ضد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiantibody: ضد پادتن ، ماده ای که پادتن را بی ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiapoplectic: ضد سکته ( این اصطلاح تخصصی مربوط ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anti coagulant medications: داروهای ضد - انعقاد ( این اصطلاح ت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

anticoagulin: ماده ای که از انعقاد خون جلوگیری کر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anterior horn: شاخ قدامی ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antalgesic: analgesic ‎ - 1 برطرف کننده درد ‎ - ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anterior pyramidal c: کاتاراکت یا آب مروارید هرمی جلوئی ، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiblennorrhagic: ضد سوزاک ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

analgesic antalkaline: ضد قلیا ، خنثی کننده قلیا ( این اص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anteroclusion: ارتابط مرضی بین قوس دندانی و قوس آر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antibrachium: ساعد ( این اصطلاح تخصصی مربوط به ر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anthypnotic: مانع خواب ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anteroinferior: جلویی - پایینی - قدامی - تحتانی ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anthysteric: ضد هیستری ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anteromedian: جلوئی - میانی ، قدامی ، میانی ، واق ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antibromic: deodorant ‎ - 1 بر طرف کردن بوی نام ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiabortifacient: 1 - جلوگیری کننده از سقط جنین یا حا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anterosuperior: جلوئی - بالایی ، قدامی - فوقانی ، د ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deodorant anticachetic: 1 - ضد کاشکسی 2 - عامل که لاغری و ض ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anti ageing: ضد - پیری ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

anthelix: حاشیه خمیده که در برابر حلزون گوش ق ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anticachectic: 1 - ضد کاشکسی ‎ - 2 عاملی که لاغری ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiagglutinin: ضد آگلوتینین ، ضد چسبیدن ذرات به هم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antihelix anthelmintic: 1 - ضد کِرم 2 - دارو یا عاملی که کِ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anticalculous: ضد تشکیل سنگ ( این اصطلاح تخصصی مر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anti aging massager: ماساژور ضد - پیری ( این اصطلاح تخص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anthelone: ماده ای است که از ادرار انسان و پست ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anti cancer effects: اثرات ضدسرطانی ( این اصطلاح تخصصی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antihemorrhagic anthocyanin: رنگدانه های قرمز در ریشه چغندر ( ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antialbumate: آنتی آلبومات ، محصولی از گوارش ناقص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anticanitic: ضد خاکستری شدن مو ( این اصطلاح تخص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antialbumose: محصولی که از هضم و گوارش معدی آنتی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anticanltic: ضد خاکستری شدن مو ( این اصطلاح تخص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antialexin: ماده ای که مخالف عمل آلکسین عمل می ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

anticarious: جلوگیری کننده از پوسیدگی دندان ( ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anticonvulasant: ضد تشّنج ( این اصطلاح تخصصی مربوط ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antiallergic: آنتی آلرژیک ، ضدحساسیت ( این اصطلا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antiamboceptor: ماده ای که بر خلاف عمل یک جسم ایمنی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anovulatory m: قاعدگی بی تخمک ، خونریزی ماهانه از ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antecurvature: خمیدگی کم به جلو ( این اصطلاح تخصص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antefebbrile: تب مقدم ( این اصطلاح تخصصی مربوط ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anovular anoxemia: عدم وجود اکسیژن کافی در خون ، کمی ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anthracycline: آنتراسکلین ، دسته ای از آنتی بیوتیک ...

١ سال پیش

مدال‌های آزاده