آزاده - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bachelors button: گل اشرفی گل اشرفی با نام علمی Coreo ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bachelorship: بی زنی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bachelor chest: قفسه ی کشودار ( برای نگهداری پیراهن ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

efficiency apartment: آپارتمان یک اتاقه، آپارتمان کوچک

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bachelor apartment: آپارتمان یک اتاقه، آپارتمان کوچک

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bachelor of applied science: graduate with a bachelor's degree i ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mixed end: تار اشتباه تار مخلوط در پارچه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bloody flux: اسهال خونی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chimney breast: برآمدگی دیوار در اطراف بخاری چوب سو ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fruitery: انبار میوه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bloody fight: جنگ خونین جنگ سخت

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

checking side: طرفی از ماشین بافندگی که جعبه های ت ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bloody clashes: fighting in which blood is shed

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chimney stalk: ان قسمت از دودکش که ازسقف بیرون است

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

checking motion: دستگاه ترمز و توقف ماکو در جعبه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bloody sputum: mixture of saliva and mucus contain ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chimney breeching: مجرای دودکش

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

template matching: تطبیق الگوها

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chimney pot: کلاهک دودکش سر دودکش

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chimney rock: ستونی سنگ دودکش جن؛ یک ستون دودکشی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

strander: ماشین طناب بافی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swallowtail: دم چلچله ای

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chimney corner: گوشه ای از اتاق که شومینه و چند صند ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swallower: قورت دهنده

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swallow tailed: دم چلچله ای

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swallow dive: شیرجه در آب با دستان گسترده

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bridewell: زندان دارالتادیب

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bed and board: بستر و خوراک اتاق و سه وعده غذا

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bedazzlement: بُهت

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bedabble: سراسر آلودن

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bed assise: اصطلاحی که در مورد پل ها وراه های ش ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

expenses and income: outgoing and incoming funds ( in an ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

expenses payable: current obligations that a business ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stranded ship: ship that is stuck in a sandbank

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fruity wine: باده ای که مزه انگور بدهد

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stuck in his throat: delayed held back stopped

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fruit bat: موش کور

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fruiting body: تخمدان، هاگدان

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

check indicator: نماینده مقابله [کامپیوتر]

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fruiter: درخت میوه، درخت بارور

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

expenses analysis sheet: کارت تجزیه و تحلیل هزینه ها

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

padding expenses: falsely increase amount of money sp ...

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

turn and turn about: به طور مرتب و منظم

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

turn and bank indicator: ( هواپیما ) سرش نما ( turn - and - ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

embarrassed with debts: زیر بار بدهی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

embarrassed him: made him feel self - conscious

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

embarrassedly: in an embarrassed manner

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

staying expenses: costs for lodging in a place away f ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

staying the night: spending the night

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

luminaria: ( مکزیک و جنوب غربی ایالت متحده - ا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kissy: اهل ماچ و بوسه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

parking need: تقاضای پارکینگ

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

parking occupancy: اشغال پارکینگ

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

parking volume: حجم پارکینگ

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

parking usage: کاربری پارکینگ

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

parking turnover rate: میزان جابجایی پارکینگ

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

parking surplus: مازاد پارکینگ

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

parking study: مطالعه پارکینگ

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

parking layout: نحوه گستردگی پارکینگ

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

twisted nematic liquid crystal display: صفحه نمایش بلور مایع رشته ای - تابی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

twisted ring counter: شمارنده ی حلقوی تابیده ثبات جا به ج ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nicene council: ( تاریخ مسیحیت ) شورای نیسا ( در سا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nice chap: nice man

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

parking place: جای نگاهداری اتومبیل درخیابان

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

parking area layout: نحوه گستردگی محوطه پارکینگ

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

parking characteristics: ویژگیهای پارکینگ

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

parking angle: زاویه پارکینگ

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

parking lot arrangement: آرایش محوطه پارکینگ

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

peelable fruit: fruit which has a rind that can be ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

peel test: آزمون پوسته پوسته شدن

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

peel off solder resist: لحیم مقاوم قابل برداشت

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

i am entirely: i am absolutely

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

i am afraid that: i'm sorry but

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

i am warning you: i am telling you now so you will kn ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

i am bend on going: مصم هستم بروم

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

i am wholly: i am completely

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

i am about that: من در این خصوص دلواپس هستم

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

i am very hungry: i really need to eat

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

i am totally: i am entirely

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this's right up your alley: مناسب خودته راست کار خودته

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

idiomatical: مصطلح

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

retardance: کُندی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

retard motion: حرکت کند شونده حرکت تأخیری

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ladies' day: ( امریکا ) روز ورود مجانی برای بانو ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ladies outer wear: لباس روی زنانه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

see you soon or see you soon or see you soon or sys: به زودی می بینمت

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

t beam: تیر آهن T شکل

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

beam lobe switching: کلید زنی گلبرگ باریکه نوعی روش جهت ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

functional breakdown structure: ساختار شکست وظیفه ای

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

that is right: صحیح است درست است

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lookup function: عمل مراجعه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

look up table: جدول مراجعه ای

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mouthpart: اندامگان دهانی ( اندام دور دهان که ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mouthbreeder: انواع ماهی های کوچک که تخم و بچه ها ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mushistonite: نوعی کانی - فرمول شیمیایی: ( Cu, Zn ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cabbage palm: نخل کلمی ( انواع نخلک ها و نخل های ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

be seasoned to: be used to

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

crasher jaw: سنگ شکن فکی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

as long as your arm: کاملا مثل هم

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

just so stories: stories that tell about exactly how ...

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ratio control: کنترل نسبت کنترلی که در آن نسبت از ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ratio of similitude: نسبت تجانس، نسبت تشابه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am so proud of you: من به تو خیلی افتخار می کنم

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

take pepper in the nose: become angry

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

i am the best: i am better than everybody else

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

i am behind in my rent: کرایه خانه ام عقب افتاده است

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adverseness: مغایرت مخالفت

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adverse enjoyment: مرور زمان مملک در اثر تصرف، از مصاد ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

enjoyably: in an gratifying manner

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

discardable: can be thrown away

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pussy boy: [اصطلاح] پسر یا مردی که مطیع، نرم و ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

going from bad to worse: getting even worse

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mailer: نامه رسان کسی که کارش نوشتن نشانی و ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

going concern continuity: فرض تداوم فعالیت

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

going concern or continuity assumption: فرض تداوم یا استمرار فعالیت

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

provoked a quarrel: started an argument

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bustlingly: in a active and noisy manner

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

last man: آخرین نفر ( عملیات نظامی )

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

untomb: از گور دراوردن

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

propositional function: تابع گزاره ای

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

propositional calculus: حساب گزاره ای

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

illiterateness: بیسوادى

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pastless: combined form of past

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am bored to death: حوصلم حسابی سر رفته

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chippendale: ( وابسته به سبک مبل سازی متداول در ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chip or chips or chips: تراشه، صفحات ترک های گلی در حالت در ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

male ego: part of a man that is conscious of ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snap back fibre: لیف ارتجاعی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'll face it: با آن روبرو خواهم شد

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i will face it: با آن روبرو خواهم شد

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

toddy: ( شیره ی گیاهی برخی نخل های هند و ا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

toddy palm: نخل تادی ( انواع نخل هایی که از شیر ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

young talents: young people which discover special ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm tired of being strong: از قوی بودن خسته ام

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am tired of being strong: از قوی بودن خسته ام

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i will pass: من صرف نظر میکنم رد کردن درخواست

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

willie waught: جرعه عمیق، یک جرعه کامل از ابجو و غ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

privacy enhanced mail: standard for electronic mail on the ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fowler nordheim tunnelling: تونل زنی فاولر - نوردهایم فریاندی ک ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fowlerite: نوعی رودونیت روی دار. رودونیت ( به ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scopes: family name; john t. scopes ( 1900 ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mother of emerald: نام کلسدونی از کلمه کلسدون ( Chalce ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mother of vinegar: ( ماده ی غلیظ و انگم مانند که توسط ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

crooked hole man: متخصص چاه منحرف

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

crookery: dishonest dealings

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flowerage: گل ها، گل و بته ها

١ ماه پیش

مدال‌های آزاده