نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you're a keeper: تو ارزشمندی کاردرست - ارزشمند
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she's always complaining about her job: او همیشه از شغلش شکایت می کند.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is definitely spun: کاملاً معلومه که تحت تأثیر مواده.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
check on someone: وضع کسی رو بررسی کردن ( منظور تا ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if this information is captured by someone: اگر این اطلاعات به دست کسی بیافتد ی ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hunt for a lost book: جست و جو برای یک کتاب گمشده جستجو ک ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you are a keeper: تو ارزشمندی هستی
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we should be basing our decisions on solid facts not inclinations and hunches: ما باید تصمیمات خود را بر اساس حقای ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was so stressed i felt totally spun: اون قدر استرس داشتم که کاملاً گیج ش ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the hotel was booked solid all of december: هتل در ماه دسامبر به صورت تام ( تما ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
solid career: شغل ثابت و مطمئن
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
click your tongue: "نچ" گفتن.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
is that right you eat raw fish for your lunch: این درسته که شما برای نهار ماهی خام ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what are you muttering: چی با خودت داری غرولند میکنی/زیر لب ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be struck by sth: به چیزی برخورد کردن، تصادم کردن ( ب ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he lacks confidence: او اعتماد به نفس ندارد.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wholemeal bread: نان کامل
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
customer affair: امور مشتری
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i met her at school and we just clicked: توی مدرسه دیدمش و از هم خوشمون اومد ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i slept for eleven solid hours: یازده ساعت یکسره خوابیدم.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they lack the necessary skills: آنها مهارت های لازم را ندارند.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
then we split the earth making fissures in it: سپس ما زمین را شکافتیم، در آن شکافه ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she looked spun out after the breakup: بعد از جدایی، کاملاً داغون به نظر م ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
math wizard: خوره ریاضی ( ریاضی براش آب خوردنه ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
for a solid 20 minutes: برای بیست دقیقه ی تموم برای بیست دق ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a piece of bread: یک تکه نان
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the whole affair caused a scandal: تمام این ماجرا رسوایی به بار آورد. ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
their chemistry clicked: آنها مجذوب یکدیگر شدند
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
financially the club is very solid: از نظر مالی باشگاه بسیار مطمئن است.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there is a lack of evidence: نبود مدرک وجود دارد.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we were told to put our affairs in order: به ما گفته شد که به امورمان نظم بده ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he was thrown into jail: او به زندان افتاده بود.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if you want to complain blame your x: اگه ناراحتی، x رو سرزنش کن اگه اعتر ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what struck me: آنچه مرا تحت تاثیر قرارداد
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
transverse processes: زائده عرضی ( ستون فقرات ) process= ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
at the town hall everyone got a chance to say their piece about the new law: تو جلسه عمومی، همه فرصت داشتن نظرشو ...
٤ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
solid sphere: کُره توپر
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
david has a solid muscular body: دیوید بدنی توپر و عضلانی دارد.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my hands were raw with cold: دست هایم از سرما باد کرده و تیر می ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she was jailed for killing her husband: او بدلیل کشتن شوهرش زندانی شده بود.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the state of affairs: چگونگی اوضاع
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be struck by something: به چیزی برخورد کردن، تصادم کردن ( ب ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
click on it: روش تقه بزن یا روی اش تقه کن
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a raw cut: بریدگی متورم و دردناک
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
after flying all night he was glad to be on solid ground: پس از تمام شب پرواز ، خوشحال بود که ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
firm and well made: استوار ، محکم محکم و خوش ساخت
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i can't complain: نمی تونم شکایتی داشته باشم
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the baby plopped the toy into the bath: بچه اسباب بازی را با یک صدای چلپ تو ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that music is solid: آن موسیقی باحال/ بی نظیر است solid= ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i found a small piece of glass on the floor: من یک قطعه کوچک شیشه روی زمین پیدا ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't meddle in her affairs: در کارهای او مداخله نکن!
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
plop of rain: چکه باران ( با صدای مشخص )
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a frog plopped into the pond: یک قورباغه با صدای چلپ داخل برکه اف ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she's been on edge all day waiting for the exam results: تمام روز به خاطر نتایج امتحان عصبی ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
reporting period pre dates x: دوره گزارش دهی به پیش از ایکس برمیگ ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
signs of distress: نشانه های اضطراب
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
transparent flattering: چاپلوسی تابلو
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that he struck you: که اون بهت حمله کرده ؛ که اون مرد ب ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she's an expert in foreign affairs: او یک متخصص در امور خارجی است.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the committee member said his piece and let the discussion move on: عضو کمیته نظرشو گفت و گذاشت بحث ادا ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
plop into: با صدای چلپ داخل چیزی افتادن
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
all the performers showed solid musicianship and technique: همه اجراکنندگان نوازندگی و شگردهای ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the door was solid as rock: در مثل سنگ محکم بود
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't complain just do it: غرغر نکن فقط انجامش بده
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that she struck you: که اون بهت حمله کرده ؛ که اون مرد ب ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's been on edge all day waiting for the exam results: تمام روز به خاطر نتایج امتحان عصبی ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
transparent facade: ظاهرنمایی تابلو
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she's the company's director of public affairs: مدیر امور عمومی شرکت است. [=کسی که ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
after the argument she said her piece and walked away: بعد از بحث، حرفشو زد و رفت. say yo ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a solid red dress: یک لباس قرمز کامل ( یکنواخت ) / یک ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a raw irritated throat: گلوی ملتهب و خراشیده شده
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a chest made of solid oak: صندوقی تماما ساخته شده از بلوط
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he plopped down on the couch after work: بعد از کار با یک ضمه صدا روی مبل اف ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
relations between them are based on a solid foundation of friendship and trust: روابط بین آنها بر پایه محکم دوستی و ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the government's policy has solid support from this country people: سیاست این دولت از حمایت همه جانبه ( ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
transparent person: آدم بی غل و غش، ساده، بی شیله پیله، ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
changes occur in the body because of the process of ageing: به دلیل فرایند پیری ، در بدن تغییرا ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
plop in: با صدای توپ افتادن داخل چیزی
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a strong friendship: دوستی پایدار ( محکم، استوار )
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we heard plops of rain on the roof: صدای تاپ تاپ قطره های باران روی سقف ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
distress conditions: شرایط اضطراری
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in the piece: توپ ( پارچه ) به صورت توپ
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his circumstances were bleak but he survived: شرایط او ناامید کننده بود اما او جا ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
plopping sound: صدای چلپ چلپ
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
everyone was on edge after hearing the bad news: همه بعد از شنیدن خبر بد عصبی و پرتن ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
plop yourself: خود را با بی حواسی انداختن
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
few of the town's fine buildings predate the earthquake of 1755: تعداد کمی از ساختمانهای خوب این شهر ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be struck on: از چیزی ( یا کسی ) شوکه شدن، جا خور ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
transparent case: نمونه ی بارز
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we just clicked: رابطه خوبی داشتِم یعنی get on well ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
after the war the government focused on its own domestic affairs: پس از جنگ، دولت بر روی امور داخلی خ ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the bank has reported solid earnings for the year: این بانک سودهای دارای استانداردهای ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
maxillary process: برجستگی فک بالا process در آناتومی ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a firm friendship: دوستی پایدار ( محکم، استوار )
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you will be transferred to the london office: شما به دفتر لندن منتقل خواهید شد
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i have just transferred money in your current account: من به تازگی پول به حساب جاریت جا به ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the stone plopped out of his hand: سنگ با یک صدای توپ از دستش افتاد.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
plop out: با صدای توپ افتادن خارج چیزی
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the plopping sound of water droplets was relaxing: صدای چلپ چلپ قطره های آب آرامش بخش ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
plop down on: روی چیزی ولو شدن
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is a bleak day: روزِ سردی است bleak=سرد = cold
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
future looks bleak: آینده نا امیدکننده به نظر می رسد b ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she plopped herself in the chair exhausted: او خسته و بی حال خودش را توی صندلی ...
٤ روز پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the bus runs on a regular schedule: اتوبوس طبق برنامه منظمی حرکت می کنه ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he has regular check ups with his doctor: او با دکترش معاینات منظمی داره.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's been training hard for the race for several weeks now: او چند هفته ای می شود که برای مسابق ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his heartbeat is strong and regular: ضربان قلب او قوی و منظم است
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a real spook: یک شبح واقعی
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
train in: فراگیری
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
is he your regular doctor: آیا او پزشک همیشگی ( معمول ) شما هس ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get spooked: وحشت زده شدن
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the place was full of spooks and secret agents: اون جا پر از مأمور مخفی و جاسوس بود ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to train a telescope on the moon: متمرکز کردن یا تنظیم کردن تلسکوپ بر ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he used to work as a spook for the cia: قبلاً به عنوان جاسوس برای سازمان سی ...
٤ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
chitter: از سرما لرزیدن اواز خواندن چهچه زد ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
people admire or respect them: مردم آنها را تحسین می کنند یا به آن ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he didn't mean to spook you: قصد نداشت بترسونتت
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the loud noise spooked the horse and it ran away: صدای بلند، اسب رو ترسوند و اون فرار ...
٤ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
braced bay: دهانه مهاربندی شده
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
kids love stories about spooks and haunted castles: بچه ها عاشق داستان های ارواح و قلعه ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
settle sth: حل کردن مشکل و یا یک اختلاف
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
settle with one' s enemies: با دشمن کنار آمدن ( کنار گذاشتن اخت ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i saw a spook in the hallway last night: دیشب یه شبح توی راهرو دیدم.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i drunk some tea to settle my nerves: من کمی چای نوشیدم تا اعصابم را آرام ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
after my stomach settles: بعد از این که معده ما آروم شد
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
spooky atmosphere: فضای ترسناک یا وهم آلود
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the body regulates blood pressure to keep us healthy: بدن فشار خون را تنظیم میکند تا ما س ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be gunning for someone or something: معنی حسادت کردن هم میده و اینکه دار ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that's how you train your attention muscle: به این گونه، توانایی ِ توجه کردنت ر ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
her heart melted: قلبش به درد اومد یا دلش سوخت
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is wandering garden: داره پرسه زنان میره به باغ
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
spooky sound: صدای ترسناک
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be gunning for somebody or something: معنی حسادت کردن هم میده و اینکه دار ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you should read the regulation before you start: باید قبل از شروع، قانون را بخوانی.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep your eyes trained on something: به چیزی چشم دوختن، به چیزی نگاه کرد ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
spooky night: شب ترسناک
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
our company has many safety regulations: شرکت ما مقررات ایمنی زیادی دارد. R ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he trains horses: او اسب ها را تعلیم می دهد.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
could i have a lift: اجازه میدین من همراه شما با اتومبیل ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
spooky house: خانه ترسناک
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take the medicine regularly three times a day: دارو رو به صورت منظم سه بار در روز ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the aid workers trained local people to give the injections: کارکنان کمک های اولیه به افراد محلی ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
spook easily: زود ترسیدن
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she offered me a lift to a concert: او بهم پیشنهاد داد که با ماشینش منو ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
regularity in exercise is key to my improvement: پیوستگی یا نظم در ورزش کلید پیشرفت ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
spook story: داستان ترسناک یا مربوط به ارواح
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lift something right out: پاک کردن و از بین چیزی د ر چشم به ه ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we are wandering from the point: ما داریم از موضوع منحرف می شویم.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that's a pretty regular sized car: اون یه ماشین با اندازه کاملاً عادیه ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i heard your uncle used to be a spook: شنیدم عمو ت قبلاً مأمور مخفی بوده.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he was giving the customer convincing reasons to buy his product: او دلایل قانع کننده ای برای خرید مح ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i just lifted the whole intro from wikipedia: کل مقدمه رو از ویکی پدیا کش رفتم. ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they realized they had wandered into a minefield: آنها متوجه شدند که در یک میدان مین ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i just want a regular coffee no fancy stuff: من فقط یه قهوه معمولی می خوام، چیز ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't be such a baby: این قدر بچه بازی درنیار اینقدر بچه ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there is ocean beneath the the earth's crust: اقیانوسی زیر پوسته ی زمین وجود دارد
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be gunning for sb or sth: معنی حسادت کردن هم میده و اینکه دار ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't let the children wander too far: اجازه ندید کودکان زیادی دور شوند ( ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
school was beneath me but it was a good place: مدرسه در حد و اندازه من نبود، ولی ج ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there are no spooks in this house: توی این خونه شبحی وجود نداره.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the article was criticized for lifting entire paragraphs from other sources: مقاله به خاطر برداشتن پاراگراف های ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this law regulates how companies hire employees: این قانون نحوه ی استخدام کارکنان تو ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be gunning for somebody or sth: معنی حسادت کردن هم میده و اینکه دار ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they wandered down the street: اونا خیابان را پرسه زنان گذراندند ( ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's beneath your dignity: در شان تو نیست
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i lifted a few sentences from a book to use in my presentation: چند جمله از یه کتاب برداشتم برای ار ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it totally spooked me: حسابی ترسوندم
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be gunning for someone or sth: معنی حسادت کردن هم میده و اینکه دار ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was just wandering around the house: داشتم اطراف خونه می پلاسیدم ( پرسه ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is beneath your dignity: در شان تو نیست
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his heart melted: قلبش به درد اومد یا دلش سوخت
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bored with staying indoors: کسل به خاطر در خانه ماندن
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he must get very bored with her job she does the same thing every day: او باید از شغلش خیلی ناراضی باشد. ا ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
let's go for a wander: بیا برویم یه گشت و دوری بزنیم.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lift sth right out: پاک کردن و از بین چیزی در چشم به هم ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you're way off: سخت در اشتباهی
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was bored and tired when we arrived: من وقتی رسیدیم بی حوصله و خسته بودم ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the road wanders along the shore: جاده در امتداد خط ساحل دریا می پیچد ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you need to exercise on a regular basis: باید به صورت منظم/مرتب ورزش کنی.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it will lift the stain right out: خیلی سریع اون لکه روی لباست رو از ب ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my father was convinced by me to stop smoking: پدرم توسط من متقاعد شد که سیگار را ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tom is way off about jenny if he thinks she's the type to rat us out: تام اشتباه میکنه اگه فکر کنه اون ما ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the child wandered off: بچه گم شد
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
plain soda will lift the stain right out: نوشابه گازدار غیرالکلی لکه روی لباس ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it was just a regular tuesday nothing special happened: فقط یه سه شنبه معمولی بود، اتفاق خا ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was spooked: مثل سگ ترسیده بودم
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's hard to convince stubborn people: قانع کردن مردم لجباز سخت است.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i hope the stain comes out: امیدوارم که این لکه ی روی لباسم از ...
٤ روز پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in a related vein: به همین سیاق به همین ترتیب
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
at the same vein: به همان سیاق به همان روش
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the rabbit hid in its burrow: خرگوش در سوراخ خود پنهان شد.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
some fish burrow into the mud at the bottom of the lake and lay eggs there: برخی ماهیان، گل ته دریاچه را سوراخ ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that's a juicy story: آن یک داستان پر آب و تاب است.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that is a juicy story: آن یک داستان پر آب و تاب است.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this steak is very juicy: این استیک خیلی آبدار است.
٤ روز پیش