تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پارسی درون مایه ساز نهفته ساز اربی : محتوا ساز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هزوارش پسوند گر = هزوارنده تفسیر کننده ، مفسر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تراوشگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دربایست آنگونه که بیهقی می نویسد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

درایت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

نخسته نا هم سوی پایانه ابتدا و انتها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اندوه=غم سار=سر یعنی در اندیشه و سر خود غم دارد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هنگامه ی گسستن یا جایگاه آن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عمق

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خاستمان واژه بسیار بهتری از قیام است خاستن ریشه خیزیدن مان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

دیدمان به معنای مشاهده و مشاهدات دیدمان هاست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیدمان همان مشاهده است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

شاید که کفش خود ریشه پارسی داشته باشد ولی پاژنگ درست است برای هم ارز آن در لغت نامه دهخدا نیز آمده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بودمان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

ارزندگی برای ارزیابی ناموران net worth به کار می رو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سخن گزاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

ترند به معنای زبانزد شدن یا در عرف نمودار کرده است پس فرنمود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پایشگاه کنترول :پایش پنل : محل ، جایگاه ، قسمت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

اسم مصدر فرهیختن به چم تربیت کردن از مصدر پرهیختن هست که با تعریب واژه "پ" آن ف گشته

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

اسم مصدر نوشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مصدر پیروزی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

آهیختن برابر آن به معنای بیرون کشیدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

انفرادی : خویش سپاری انفراد خویش سپاردن منفرد: خویش سپار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

کنام جایگاه جانداران

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

آزمونی برای سنجش و پذیرش به دانشگاه ها ، میتواند هم ارز پارسی اش پذیرآزمون باشد و آزمون هایی که تنها برای سنجش باشه رو میتون سنج آزمون باشد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

پاینده برای دسته های بازی یا کنترل تلویزیون