علی جابریان - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

don't take it out on me: دق دلیتو سرمن خالی تکن

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

will you cut it out: میشه بس کنی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

will you cut it out: میشه بس کنی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't play hard to get: ناز نکن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

don't play hard to get: ناز نکن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

has the penny dropped: به قول حشمت فردوس. . . افتاد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can't go alone with you: نمیتونم باهات کناربیام

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't take it out on me: دق دلیتو سرمن خالی تکن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

don't take it out on me: دق دلیتو سرمن خالی تکن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chin up: خودتو نباز

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wish nobody ill: بد هیچ کس رونخواه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wish nobody ill: بد هیچ کس رونخواه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i didn't catch your name: اسمتونو متوجه نشدم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i didn't catch your name: اسمتونو متوجه نشدم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

good fences make good neighbors: مواضب مالت باش همسایه ات را دزدنکن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

good fences make good neighbors: مواضب مالت باش همسایه ات را دزدنکن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blow your nose: دماغتو پاک کن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inexpensive: مقرون به صرفه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inexpensive: مقرون به صرفه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stalker: شخص زیگیل یا آویزان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hang in there: تحمل کن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hang in there: تحمل کن با کنایه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

thingy: فلان چیز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thingy: فلان چیز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mason: بنا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's the big deal: قضیه چیه. . موضوع چیه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what's the big deal: قضیه چیه. . موضوع چیه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

call it even: بی حساب شدیم

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های علی جابریان