زهره مرصوص - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

king david: ( با K بزرگ ) حضرت داوود

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

relational intelligence: سواد رابطه

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

set the wheels in motion: ترتیب کارها را دادن ( برای شروع چیز ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

exhibition game: ( ورزش ) بازی دوستانه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

run the clock down: ( در ورزش ) وقت کُشی

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

big hole: دردسر

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take chances: دل به دریا زدن

٣ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

right as rain: ( محاوره ) [شخص] سرحال، سردماغ، قبر ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

self preserving: خودصیانتی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

only when: تازه وقتی که

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

proud to present: با افتخار تقدیم می کند

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

compassionate: مشفقانه

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sedge: وج، اگیر ترکی یا سوسن صغیر با نام ع ...

١٠ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

animus: ( در مکتب روانشناسی یونگ ) آنیموس ( ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slitty: ( چشم ) باریک و کشیده

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slitty eyed: چشم تنگ ( اصطلاحی توهین آمیز برای ت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quarter life: جوانی ( معمولاً دهۀ 20 و 30 سالگی )

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

right as rain: ( محاوره ) [شخص] سرحال، سردماغ، قبر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

right as rain: ( محاوره ) [شخص] سرحال، سردماغ، قبر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

participation mystique: ( روانشناسی ) راز همراهی - اشتراک ر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

call sth even: ( حساب ) صاف شدن، صاف کردن، بی حساب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

holdfast: به چیزی پایبند ماندن، روی چیزی پافش ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hop into: دست به کار شدن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

white knuckle: ترسناک، تنش زا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

white knuckle: ترسناک، تنش زا

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cool under fire: خونسرد، بی خیال، خوش خوشان

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wood frog: قورباغۀ چوبی (

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sooty shearwater: کبوتر دریایی دودی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gorged himself with: از خود پذیرایی کردن - دلی از عزا در ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feeding frenzy: جنون ( حرص ) غذا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

polar night: شب قطبی ( که بیش از 24 ساعت طول می ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

suck dry: شیرۀ کسی/چیزی را کشیدن - رسِ کسی/چی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

suck dry: شیرۀ کسی/چیزی را کشیدن - رسِ کسی/چی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gorge on: تا خرخره خوردن - خود را خفه کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

safety in numbers: الله مع الجماعه - خدا با جماعت است ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rockhopper pinguin: پنگوئن صخره پر

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

carbon sink: مخزن کربن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

carbon sink: مخزن کربن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

predatory fish: ماهی دد - دد ماهی - ماهیان زنده خوا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rob sb blind: کلاه سر کسی گذاشتن - کسی را تلکه کر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rob sb blind: کلاه سر کسی گذاشتن - کسی را تلکه کر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mother superior: راهبۀ اعظم - رئیس صومعه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sacristan: شماس - خادم ( کلیسا ) - متولی ( کلی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

newborn intensive care unit: واحد مراقبت ویژۀ نوزادان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

baby wipes: دستمال مرطوب کودک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

baby wipes: دستمال مرطوب کودک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

be led to believe: به کسی باوراندن که . . . ، کسی را م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

creature: زبان بسته، حیوان، ( آدم ) جیره خوار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take chances: دل به دریا زدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hall of fame: تالار مشاهیر

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just the thing: درست همین کم بود!

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

proud to present: با افتخار تقدیم می کند

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

make a stab at: خود را در کاری آزمودن - زور خود را ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

clamworm: کِرم صدفی - کِرم شمع

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overrate: دست بالا گرفتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

paragon of virtue: مظهر فضیلت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

paragon of beauty: مظهر زیبایی - نماد زیبایی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

deadening: بازدارنده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

run on the bank: هجوم به بانک ها ( برای خالی کردن حس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in the eyes of the beholder: اگر بر دیدۀ مجنون نشینی، به غیر از ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cover a distance: پیمودن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

powder puff: بیهوده - بی اثر - باد هوا

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

function of: پیامد ( چیزی ) بودن تابع ( چیزی ) ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

function of: پیامد ( چیزی ) بودن تابع ( چیزی ) ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

it is all one to me: همه شون برای من یکیه فرقی نداره

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

worldwide fame: شهرت جهانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shootout or shoot out: تیراندازی؛ تیر و تفنگ، جنگ و دعوا، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

then: حالا که اینطوره

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

be oneself again: ( شخص ) خودش را جمع و جور کردن - ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

purple: کبود - کبودفام

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bullet shaped: دوکی شکل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

more or less: بگی نگی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pinewood: کاجستان

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های زهره مرصوص