دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
٢٨٨
رتبه در دیکشنری
٧,٤٢٨
لایک
٣٥
دیسلایک
٣١
جدیدترین پیشنهادها
٨ ماه پیش
١
ذوب شده ( برای مثال، ذوب کردن پیه گوسفند. . . ) غلامحسین آرام
٩ ماه پیش
٠
غلامحسین آرام کار شده
١٠ ماه پیش
٠
غلامحسین آرام آهن منگنز دار
١٠ ماه پیش
٠
غلامحسین آرام بهم فشرده ها
١٠ ماه پیش
٠
غلامحسین آرام بهم فشردن
جدیدترین ترجمهها
٢ سال پیش
She wore a brace to correct her gappy teeth.
٠
او یک بست برای اصلاح دندان های فاصله دارش گذاشته است
٥ سال پیش
The car slid off the road and onto the embankment.
١
اتومبیل از روی جاده به سمت خاکریز سر خورد
جدیدترین پرسشها
٠
رأی
١
پاسخ
١٦٩
بازدید
متن انگلیسی را که واردمیکنم سطرها منقطع وارد میشود و ترجمه درست در نمیآید. شاید علت کوچک بودن صفحه ورود متن باشد
١ سال پیش
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.