نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
take into account: در نظر گرفتن, مد نظر قرار دادن
٤ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
replenish: شارژ مجدد
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
coming: در شُرفِ, در پیش رو
٣ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
ingenuity: خلاقیت
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
defining: تعیین کننده و سرنوشت ساز
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
harness: استفاده ی بهینه بردن از چیزی
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
backward: ( در مورد لباس و کلاه ) زمانیکه برع ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
extrapolate: تعمیم دادن ( نتیجه ی یک عمل یا آزما ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pave the way: شرایط را فراهم کردن
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
submissive: مطیع, فرمان بردار
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
nestle: احاطه شدن توسط چیزی, محصور شدن
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stack up: در یک ردیف قرار دادن یا قرار گرفتن
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
jump in: مشارکت کردن, خود را دخیل کردن
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
raid: یورش بردن, یورش
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
converge: هم سو شدن, هم جهت شدن ( افکار, اهدا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
witty: بامزه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

انتخاب عکس پروفایل

-
همه
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pilfer: دزدیدن ( اموال کم ارزش )
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pilfer: دزدیدن ( اموال کم ارزش )
١١ ماه پیش
نوع مدال

اولین لایک کردن

-
همه
١١ ماه پیش
نوع مدال

اولین دیسلایک کردن

-
همه
١١ ماه پیش
نوع مدال

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-
همه
١١ ماه پیش
نوع مدال

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١١ ماه پیش
نوع مدال

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
plunder: غارت کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
purloin: دزدیدن, دزدی کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
raid: هجوم بردن ( به قصد دزدی کردن )
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
raid: هجوم بردن ( به قصد دزدی کردن )
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
raid: یورش بردن, یورش
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
snaffle: قاپیدن, تصاحب کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
case the joint: دید زدن یک مکان جهت دزدی کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
case the joint: دید زدن یک مکان جهت دزدی کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
wotcha: سلام و تعارف, خوش آمد گویی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
manuscript: متن یا نوشته ی پیش نویس
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
keep fixating on: قفلی زدن روی یک چیز خاص
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be on your own: روی پای خود ایستادن, مستقل بودن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
extrapolate: تعمیم دادن ( نتیجه ی یک عمل یا آزما ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
coming event: اتفاق یا رویدادی که در شرف رخ دادن ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put spotlight on: تمرکز خود را روی چیزی قرار دادن, مت ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
bank branch: شعبه ی بانک
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
frantically: شتاب زده و با هیجان بالا
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give something a miss: کاری را انجام ندادن, نرفتن به جایی ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
binge: کاری را یکسره و بدون وقفه انجام داد ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
trimester: دوره ی سه ماهه ( در دوران بارداری )
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
trimester: دوره ی سه ماهه ( در دوران بارداری )
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
jump in: مشارکت کردن, خود را دخیل کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
desperate need: نیاز مبرم, نیاز بسیار زیاد و شدید
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
desperate need: نیاز مبرم, نیاز بسیار زیاد و شدید
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ceiling effect: [داروشناسی] حداکثر دوز موثر دارو
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
assert yourself: خودی نشان بده to behave in a determ ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
assert yourself: خودی نشان بده to behave in a determ ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
transmissible: معادل کلمه ی contagious می باشد
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
supermarket chain: فروشگاه زنجیره ای
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
فروشگاه زنجیره ای: Supermarket chains
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
crowd out: کم رنگ کردن ( اثر یا اهمیت یه چیز ن ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
may their memory be a blessing: یادشان گرامی باد ( در مورد اموات و ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bless: may their memory be a blessing یاد ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
peace: may they rest in peace: روحشان قرین ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
let yourself go: 1. راحت بودن, استراحت کردن 2. به خو ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
grow out of something: 1. کوچک شدن ( بودن ) لباس ها به خاط ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
grow out of something: 1. کوچک شدن ( بودن ) لباس ها به خاط ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
it figures: تعجبی نداره! , میدونستم!
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
sustainability: فاقد اثر مخرب بر محیط زیست
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
concrete things: هر چیز ملموس, هر چیز یا وسیله ای که ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
blot: ساختمان یا بنای زشتی که منظره ی یک ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
endure: پا بر جا بودن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
perception: نگرش, دیدگاه
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
interim period: دوره ی موقت و گذرا
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
flame: ارسال کردن یک پیام به فرمی که بی اد ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
phishing: کلاهبرداری اینترنتی از طریق دزدیدن ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
retractable: دارای قابلیت جمع شدن به سمت داخل ( ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
retractable: دارای قابلیت جمع شدن به سمت داخل ( ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
flock: هجوم بردن, سرازیر شدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ingenuity: خلاقیت
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cut off: از دسترس خارج بودن, سخت بودن امکان ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
draw a blank: بی نتیجه ماندن, نتیجه نداشتن, به جو ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
withdrawal: حذف کردن یا پایان دادن ( مثلا تحریم ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take into account: در نظر گرفتن, مد نظر قرار دادن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
prescribed: تعیین شده, مشخص شده
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
high fidelity: با کیفیت بالا
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in awe of somebody: تحسین کردن و احترام گذاشتن به کسی ( ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
oriented: منطبق بر , . . . محور ( مثلا صادرات ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
subtle: زیرکانه
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be unpopular with: مورد استقبال قرار نگرفتن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
quote: برآورد هزینه ها ( عمدتا جهت ساخت و ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fiddle around: وقت خود را بیهوده هدر دادن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
acoustic: غیر الکترونیکی یا الکترومکانیکی ( د ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
overladen: بیش از ظرفیت مجاز پرشده
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
overladen: بیش از ظرفیت مجاز پرشده
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
erode: دچار فرسایش شدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
come into one: مفید و موثر واقع شدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
veraciously: با اشتیاق فراوان
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a word: با کسی صحبت کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have a word: با کسی صحبت کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
indiscriminate: نسنجیده
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
disproportionate: غیریکنواخت
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
sense of purpose: احساس هدفمند بودن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
introduction: عرضه ( کالا یا خدمات جدید )
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
converge: هم سو شدن, هم جهت شدن ( افکار, اهدا ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
oestrus: دوره ی جفت گیری و لقاح
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tertiary education: تحصیلات دانشگاهی
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tradition bound: مقید و پایبند به سنت ها
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
justifiable homicide: قتل غیرعمد ( که دلیل قابل توجیه داش ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
culpable homicide: قتل غیرعمد ( بدون دلیل قابل توجیه )
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
run around like a headless chicken: مشغله ی کاری داشتن, درگیر انجام کار ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
look out: دید داشتن به سمتِ, مشرف بودن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
pick up: اموختن, فرا گرفتن ( یک مهارت )
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get cross with somebody: از دست کسی عصبانی یا ناراحت شدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sweep somebody off their feet: کسی را عاشق و شیفته ی خود کردن ( در ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
can’t help doing something: وقتی که کسی نتواند از انجام کاری دس ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
defining: تعیین کننده و سرنوشت ساز
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put your oar in: مشورت دادن به کسی ( بدون درخواست دی ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
polarize: دو دستگی ایجاد کردن, دو دسته شدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
submissive: مطیع, فرمان بردار
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
panache: تسلط, تبحر, چیرگی
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
swipe card: کارت عابر بانک ( یا هر کارت دیگری ک ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
swipe card machine: دستگاه کارت خوان
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
like a rabbit caught in the headlights: ترسیدن یا متعجب شدن ( به حدی که توا ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
like a rabbit caught in the headlights: ترسیدن یا متعجب شدن ( به حدی که توا ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get out of the wrong side of the bed: از دنده ی چپ بلند شدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be on the way: قریب الوقوع بودن, اتفاق افتادن در آ ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
preferred: دل خواه
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
didactic credit: واحد درسی تئوری
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
drag foot: تعلل کردن, دست دست کردن, انجام دادن ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fiendishly: به شدت, خیلی, بسیار زیاد معادل extr ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
kiss someone's arse: چاپلوسی کردن, پاچه خواری کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
family beef: دعوای فامیلی, اختلاف خانوادگی
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do the legwork: تحقیق و بررسی کردن, ارزیابی کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت اولین پیشنهاد

-
دیکشنری
-
١١ ماه پیش