دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
١,٠٥١
رتبه در دیکشنری
٢,٩٣٠
لایک
١٠٥
دیسلایک
٢
جدیدترین پیشنهادها
١ سال پیش
٣
1 - نیمه متلاطم، نیمه مواج 2 - ناهموار، دارای پستی بلندی 3 - پر نوسان ( بازارهای مالی )
١ سال پیش
١
کارشناس، صاحب نطر، تحلیل گر، مفسر
١ سال پیش
٢
1 - [چیزی] برای [کسی] کوچک شدن 2 - با بزرگتر شدن/ گذشت زمان/افزایش سن [عادت قدیمی/علاقه به چیزی] را ترک کردن/کنار گذاشتن/ از دست دادن/ دست برداشتن 3 ...
١ سال پیش
٢
1 - ابطال کردن، باطل کردن، ملغی کردن، لغو کردن 2 - خنثی نمودن/ کردن، بی اثر کردن، بی ارزش کردن
١ سال پیش
١
1 - خنثی کردن/ نمودن ، بی اثر/بلا اثر کردن 2 - نفی کردن، انکار کردن، منکر شدن
جدیدترین ترجمهها
١ سال پیش
Two companies were moved up to reinforce the front line.
٢
دو گروهان برای تقویت خط مقدم اعزام شدند.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.