دیکشنری
جدیدترین پیشنهادها
بد، کیری، تخمی، مزخرف، زشت و زننده، افتضاح، در مواردی میتونه با واژه nasty مترادف باشه. 1. His dickish behavior towards his colleagues made it di ...
بسته به واژه های همراه مفاهیم متفاوتی را ارائه میدهد. کیری مقام: شخص پست و بی ارزش کیری فیس: شخص زشت و بد ریخت اعصاب کیری: عصبانی و اعصاب خورد غذای ...
دیگه میخوام باهاش رک باشم، حرف حساب رو نشون کسی دادن، حساب کسی رو کف دستش گذاشتن، 1. I was so frustrated with my coworker's constant interruptions ...
از جای دیگری خدمات گرفتن/خرید کردن 1. If you're not satisfied with our services, feel free to take your business elsewhere. 2. We value our custome ...
از بین رفتن جوش وآکنه 1. I started using a new skincare routine that has really helped clear up my acne. 2. Drinking plenty of water and eating a b ...
جدیدترین ترجمهها
زندگی آنها همیشه هم بر وفق مرادشان نبوده است.
جان تازه ای گرفت و دوباره شروع به دویدن کرد.
کلاغی که تربیتش میکنی، یه روز چشمانت رو درمیاره ( خیانت )