پیشنهادهای amelie (٢٥)
١٦٤
٦ ماه پیش
٠
طولی نکشید که. . .
٧ ماه پیش
٠
به حالت امری: برو حیوون!
٧ ماه پیش
١
در حالت اسمی : آموخته learnings: آموخته ها
٧ ماه پیش
٠
دندان گیر ( اسباب بازی )
١١ ماه پیش
٠
عطف توجه
١١ ماه پیش
٢
می توان بسته به جمله، �منظور داشتن� هم ترجمه کرد: مثلا: i refer to you منظورم تویی.
١ سال پیش
١
نیز
١ سال پیش
١
همه روزه
١ سال پیش
٠
قوم و خویش نزدیک کسی بودن
١ سال پیش
١
در مورد ملک و زمین: مشاع
١ سال پیش
١
رد کردن مثلا شما دارید توی اینستاگرام می چرخید، یک محتوایی میاد و scroll، ردش می کنید.
١ سال پیش
٠
مصداق
١ سال پیش
١
یکپارچه ساز
١ سال پیش
١
به نقل از هزاره: زیادی مهم شده، با اسم دهن پرکن
١ سال پیش
-١
بردن مثلا این لباس دو متر پارچه می برد.
١ سال پیش
٣
یک معنای کنایی و با بار منفی هم داره که می شه این طوری ترجمه اش کرد: �دم و دستگاه�
١ سال پیش
٠
جا انداختن
١ سال پیش
٠
با عقل جور آمدن
٣ سال پیش
٩
pulp magazine: نشریات زرد
٤ سال پیش
٠
ردیاب نوترینو
٤ سال پیش
١٧
می تونه به معنای �عکس رادیولوژی� هم باشه
٤ سال پیش
٠
( مغالطه ) تصدیق تالی
٤ سال پیش
٥
فرضی - قیاسی
٤ سال پیش
٣
در فلسفه: حقیقت بی تبیین
٤ سال پیش
٠
در فلسفه: مُبیّن