پیشنهادهای علیرضا تحریری (١٣)
٣١
١ سال پیش
١
cut : بریدن i cut my finger yesterday من دیروز انگشتم را بریدم
١ سال پیش
٠
سیبیل
٢ سال پیش
٥
زدی تو خال، ( دقیقا ) خودشه، زدی به هدف
٢ سال پیش
٠
I had an informant on the inside
٢ سال پیش
-١
موفقیت
٣ سال پیش
٤
بی وقفه - پشت سر هم
٣ سال پیش
٥
چیز دیگه ای نمیخواهید؟
٣ سال پیش
٢
جایی که نمک خوردی نمکدون نشکن
٣ سال پیش
٩
colour به معنی رنگ در بریتیش است
٣ سال پیش
٥
بدون سختی چیزی به دست نمی آید ( نابرده رنج گنج میسر نمی شود )
٣ سال پیش
٧
قسمت خوب قضیه رو دیدن - the good part of something
٣ سال پیش
٦
بس است - کافی است
٣ سال پیش
٦
you just sit back and enjoy the party شما فقط بنشینید و از مهمانی لذت ببرید