تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

cut : بریدن i cut my finger yesterday من دیروز انگشتم را بریدم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سیبیل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

زدی تو خال، ( دقیقا ) خودشه، زدی به هدف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

I had an informant on the inside

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

موفقیت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

بی وقفه - پشت سر هم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

چیز دیگه ای نمیخواهید؟

پیشنهاد
٢

جایی که نمک خوردی نمکدون نشکن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

colour به معنی رنگ در بریتیش است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

بدون سختی چیزی به دست نمی آید ( نابرده رنج گنج میسر نمی شود )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

قسمت خوب قضیه رو دیدن - the good part of something

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

بس است - کافی است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

you just sit back and enjoy the party شما فقط بنشینید و از مهمانی لذت ببرید