پیشنهادهای علیرضا آسایش (٢٣٦)
ارگوتامین سی، ترکیب دو داروی ارگوتامین و کافئین که در میگرن کاربرد دارد
ارگوتامین، دارویی که در میگرن کاربرد دارد
نوعی دارویی که در میگرن کاربرد دارد
ترکیب داروی ارگوتامین و کافئین که در میگرن کاربرد دارد
نوعی دارویی که در صرع کاربرد دارد
نوعی دارویی که در صرع کاربرد دارد
نوعی دارویی که در صرع کاربرد دارد
ریواستیگمین ( دارویی که برای آلزایمر استفاده میشود )
ممانتین، دارویی که برای آلزایمر استفاده میشود
دونپزیل، دارویی که برای آلزایمر استفاده میشود
نام تجاری داروی دونپزیل، داروی ضدآلزایمر
گاباپنتین نوعی داروی ضدصرع که در دردهای نوروپاتیک نیز استفاده میشود
نوعی داروی ضدصرع
بعضی ها به داروی پروپرانولول میگن پرانول ( نوعی داروی قلبی (
دپاکین نام تجاری سدیم والپروات نوعی داروی ضدصرع
نوعی داروی ضدصرع
فنوباربیتال نوعی داروی ضدصرع
Dad به معنی بابا و خودمانی است ولی father باادبانه تر و رسمی تر است
Something that is very importance and must be dealt with before other things.
ورزش کردن
گذشته از همه ی این حرفا. . . .
full of people
Moon =ماه
بستگان، خویشاوندان
متن ها
تازه کردن
بخت، اقبال
غذا های مضر پرچرب
محفل
( مجازاً ) مردم، مملکت
نوعی داروی ضدجنون
نوعی داروی ضدجنون
دارویی از خانواده بنزودیازپین ها با خاصیت خواب آوری
خانواده ای از داروهای ضدجنون که جدیدتر اند
خانواده ای از داروهای ضدجنون که قدیمی تر اند
ضدجنون ( دارو )
سایکوز، جنون
آمی تریپتیلین نوعی داروی ضدافسردگی
ایمی پرامین نوعی داروی ضدافسردگی
به معنای رفع محدودیت ها یا موانع است. معمولاً در زمینه های سیاسی یا نظامی استفاده می شود و به این معناست که یک کشور یا گروه، محاصره یا محدودیت های ا ...
منحل کردن ارتش
آتش بسی که ناپایداره و ممکنه بزودی شکسته بشه a temporary agreement between opposing parties to stop fighting or arguing, but where the underlying te ...
درگیر جنگ شدن. جنگ کردن
جنگ کردن . دعوا کردن . نزاع کردن
بهم زدن یا قطع کردن یه رابطه عاطفی ( معمولا ناگهانی و غمگینانه )
to cause someone to become confused, bewildered, or disoriented کسی رو گیج کردن
to cause someone to become confused, bewildered, or disoriented کسی رو گیج کردن
بوز ( بر وزن موز ) در لهجه یزدی یعنی زنبور
در لهجه یزدی یعنی گنجشک
در لهجه یزدی یعنی گنجشک