پیشنهادهای علیرضا آسایش (٢٥١)
to make someone feel confused or unhappy ذهن کسی رو مشغول کردن - خاطر کسی رو مشوش کردن
to make someone feel confused or unhappy ذهن کسی رو مشغول کردن - خاطر کسی رو مشوش کردن
to make someone feel confused or unhappy ذهن کسی رو مشغول کردن - خاطر کسی رو مشوش کردن
used for referring or speaking to someone in a slightly insulting but friendly way, especially someone you like
used for referring or speaking to someone in a slightly insulting but friendly way, especially someone you like
بمب بی اثر - خنثی شده
آدم عجیب و غریب
مجلات مبتذل
an insulting word for a person from a low social class; کلمه ای با بار معنایی منفی و تحقیرآمیز برای طبقات محروم و پایین جامعه
نوعی دارو ( که در ms استفاده میشود )
پرشهوت - هوسران - کسی که میل جنسی زیادی داره
هوس - شهوت
تبعیض جنسیتی
پنی سیلین
قابل سکونت، مسکونی
ارگوتامین سی، ترکیب دو داروی ارگوتامین و کافئین که در میگرن کاربرد دارد
ارگوتامین، دارویی که در میگرن کاربرد دارد
نوعی دارویی که در میگرن کاربرد دارد
ترکیب داروی ارگوتامین و کافئین که در میگرن کاربرد دارد
نوعی دارویی که در صرع کاربرد دارد
نوعی دارویی که در صرع کاربرد دارد
نوعی دارویی که در صرع کاربرد دارد
ریواستیگمین ( دارویی که برای آلزایمر استفاده میشود )
ممانتین، دارویی که برای آلزایمر استفاده میشود
دونپزیل، دارویی که برای آلزایمر استفاده میشود
نام تجاری داروی دونپزیل، داروی ضدآلزایمر
گاباپنتین نوعی داروی ضدصرع که در دردهای نوروپاتیک نیز استفاده میشود
نوعی داروی ضدصرع
بعضی ها به داروی پروپرانولول میگن پرانول ( نوعی داروی قلبی (
دپاکین نام تجاری سدیم والپروات نوعی داروی ضدصرع
نوعی داروی ضدصرع
فنوباربیتال نوعی داروی ضدصرع
Dad به معنی بابا و خودمانی است ولی father باادبانه تر و رسمی تر است
Something that is very importance and must be dealt with before other things.
ورزش کردن
گذشته از همه ی این حرفا. . . .
full of people
Moon =ماه
بستگان، خویشاوندان
متن ها
تازه کردن
بخت، اقبال
غذا های مضر پرچرب
محفل
( مجازاً ) مردم، مملکت
نوعی داروی ضدجنون
نوعی داروی ضدجنون
دارویی از خانواده بنزودیازپین ها با خاصیت خواب آوری
خانواده ای از داروهای ضدجنون که جدیدتر اند
خانواده ای از داروهای ضدجنون که قدیمی تر اند