when all is said and done

پیشنهاد کاربران

عزیزان، �با این تفاصیل� درست است، نه تفاسیر.
یعنی با این همه شرح و بسطی که داده شد. . . . روی هم رفته. . .
با همه این حرفا
ولی خب . . . .
They may seem a strange couple, but when all's said and don, they're really happy together.
با همه این صحبت ها
با در نظرگرفتن این تفاسیر
با تمام این تفاسیر. . .
گذشته از همه ی این حرفا. . . .
درپایان نکته حائزاهمیت این است که. . .
آنچه حائز اهمیت است این است که. . .
در یک مکالمه یک نفر دلایل متعددی را می آورد و طرف مقابل برای"یادآوری و تاکید" می گوید: when all is said and done یعنی با همه این حرفها " مثال واضح تر در فارسی اینگونه است که : "بابا جان کاملا می فهمم چی می گی اما با همه این حرفها من عاشقشم"
با همه این حرفا . . .
بعد از همه این حرفها. . . مهمتر از همه اینکه . . . . . در نهایت . . . . نهایتا اینکه. . . . . . . . . همه این حرفها به کنار. . . . همه این چیزها به کنار. . .
. When all’s said and done, he’s only a kid
مهمتر از همه اینکه . . . .
after considering or doing everything —used for a final general statement or judgment
"وقتی تکلیف همه چی مشخص شد و همه چی تموم شد". یا مثلا وقتی می خوایم مهم ترین قسمت یه ماجرا یا صحبت رو بگیم از این جمله استفاده می کنیم.
After everything else; remember this
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس