تاریخ
١٢ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

عجین شدن They're woven into our lives. توی زندگی مون عجین می شن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در مورد عطر اگه گفته بشه، یعنی عطری که ماندگاری و پخش فوق العاده ای داره

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کُشتن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ذات خوب

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به معنای گروه حیوانات هم می شه. A pride of lions

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پوست اندازی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اثر چیزی شروع بشه. My medicine just started kicking in: داروهام تازه اثر کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قتلی که در آن دو نفر کشته شده باشن. قتل دو نفر

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سپرده شدن left at the mercy of God: به رحمت خدا سپرده می شدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یه شرط داره

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرباز باتجربه. کهنه سرباز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

اعجوبه. متخصص. حرفه ای. ماهر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مایعی که پس از کریستالیزه شدن یک ماده باقی می ماند ( مثل شکر )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

نوشیدنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

توی نقشت فرو برو!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنی وابستگی فامیلی هم می ده. یا ارتباطات فامیلی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آزمون ورودی دانشگاه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دور زدن. He skirted the law: قانون رو دور زد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

وضعیت بد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دوستدارت. معمولا انتهای نامه یا نوشته میاد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مدعی العموم. توی دادگاه The People به معنای نمایندۀ دولت یا همون مدعی العموم هست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

روش های بالینی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦٣

به خودت بیا