skirted

جمله های نمونه

1. he skirted around the issue of wage increase
از اشاره به موضوع اضافه دستمزد خودداری کرد.

2. the boat skirted around submerged obstacles
قایق از موانع زیر آبی احتراز کرد.

3. an iron fence skirted the house
یک نرده ی آهنی دورادور خانه را گرفته بود.

4. the lake is skirted by high mountains
دریاچه توسط کوه های بلند احاطه شده است.

پیشنهاد کاربران

دور زدن.
He skirted the law: قانون رو دور زد
یا گذشته ی فعل skirt هست و یا صفت ( adj ) به چَم "دامن دار". مانند "پیراهن دامن دار"

بپرس