علی حیدر - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crimes prosecuted: جرایمی که تعقیب میشوند.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crimes with less victim: جرائم با کمترین قربانی.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

criminal act: عمل مجرمانه.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

criminal actions: اعمال مجرمانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

criminal bankruptcy: ورشکستگی جنایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

criminal behavior: رفتار جزایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

criminal behavior: رفتار جزایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

criminal career: عمل مجرمانه.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

criminal case: پرونده کیفری _ دعوای جزایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

criminal charges: اتهامات جزایی.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

criminal charges: اتهامات جزایی.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

criminal conduct: رفتار جزایی.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

criminal conviction: محکومیت کیفری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

criminal conviction: محکومیت کیفری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

criminal court: دادگاه جنایی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

criminal jurisdiction: صلاحیت کیفری.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

criminal justice system: نظام عدالت کیفری.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

criminal justice system: نظام عدالت کیفری.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

criminal offences: جرائم کیفری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

criminal procedure: آیین دادرسی کیفری = آ. د. ک.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

criminal responsibility: مسئولیت کیفری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

criminal trial: محاکمه کیفری _ دادرسی جزایی.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

criminal trial: محاکمه کیفری _ دادرسی جزایی.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

criminal's wrong deeds: اعمال نادرست مجرم.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

criterion: معیار.

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

crock: فرد مدنی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cross examination: سوال از شاهد طرف مقابل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crown court: دادگاه سلطنتی _ دادگاه عالی کیفری.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crown prosecutor: دادستان سلطنتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cruise home: به سمت خانه رفتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

culprit: مجرم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

culprit: مجرم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cumulative sentences: مجازاتهای جمعی _ مجازاتهای مضاعف _ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

current arguments: مباحثات جاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

customary international law: حقوق بین الملل عرفی.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

customary rules: قواعد عرفی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

damage goods: صدمه دیدن کالا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

damage property: خسارت وارد کردن به مال.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

damage suffered: خسارت وارده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

damages: جبران خسارت.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

damages caused to another: خسارت وارده به دیگری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dangerous criminal: مجرم خطرناک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dark number: رقم سیاه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

date set by the court: تاریخ تعیین شده به وسیله دادگاه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

de facto: عملاً _ بالفعل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

death of the deceased: مرگ متوفی.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

debt note: قبض بدهی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

راسا: مستقیماً

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

debtor's property: اموال بدهکار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

decade: دهه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

deceased person: متوفی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deceased: متوفی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deciding: تصمیم گیری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deciding judge: قاضی تصمیم گیرنده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

decision by court: حکم دادگاه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

decision on jurisdiction: تصمیم و رأی دادگاه به هنگام رسیدگی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

decline to treat: محسوب نکردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

defamation: افترا ( بطور عام )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

defamation: افترا ( بطور عام )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defamation of deceased person: هتک حرمت متوفی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defame the person: بد نام کردن شخص

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

defaulting party: طرف متخلف

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

defence: دفاع _ وکیل مدافع

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نفیا و اثباتا: نفیاً = رد نمودن ادعا اثباتاً= قبول ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مباشرت: پرداختن به عملی بالمباشره. . . معن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مقرر: معلوم شده _ تعیین شده.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

device: حیله _ ترفند

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

devise: اندیشیدن_ بیان کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dichotomy: تضاد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

different from: متفاوت از

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

different sentences: مجازاتهای مختلف

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diligently: دقیق برای مثال : Diligently prosecu ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diminished responsibility: مسئولیت مخففه _ مسئولیت مخدوش _ مسئ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

derogation: تخلف

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

divorceable: قابل کشف _ دست یافتنی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

discretionary power: اختیارات اختیاری.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disguise: تغییر چهره دادن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dishonest appropriation: تصاحب متقلبانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dismissal: حکم مختومه کردن دعوی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dispatch of the goods: ارسال کالا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disposal: اتلاف _ انتقال

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dispose of property: انتقال اموال

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dispose of property: انتقال اموال

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dispossess: بیرون رفتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dispossess: بیرون رفتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dispute settlement clause: شرط حل و فصل اختلاف

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dispute settlement clause: شرط حل و فصل اختلاف

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

doctrine of privity: اصل نسبی بودن قرارداد.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

doctrine of nulla poena sine lege: اصل قانونی بودن مجازات.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

doctrine of nulla poena sine lege: اصل قانونی بودن مجازات.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

doctrine of nullum crimen sine lege: اصل قانونی بودن جرم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

doctrine of nullum crimen sine lege: اصل قانونی بودن جرم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dominancy: سلطه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dominancy: سلطه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

واخواهی: محکوم علیه غایب حق دارد به حکم غیاب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

واخواهی: محکوم علیه غایب حق دارد به حکم غیاب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

early state of development: اول راه توسعه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

early state of development: اول راه توسعه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

early release: آزادی زود رس

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

earnest money: پیش پرداخت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

earnest money: پیش پرداخت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

elspse: منقضی شدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مصانعه: صوری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مصانعه: صوری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کلاله: منظور از > خویشان در خط اطراف و به ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

عرصه واعیان: منظور از عرصه زمینی است که ساختمان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

منعزل: ساقط شدن قهری است.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aborting: سقط جنین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strict: Complete مثال strict entitlement = ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

made: Model Type

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خسارت بحری: آواری خاص : خسارت فیزیکی و خساراتی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خسارت بحری: آواری خاص : خسارت فیزیکی و خساراتی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

انعزال: عزل یعنی اعمال اراده و حاکمیت برای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

انعزال: عزل یعنی اعمال اراده و حاکمیت برای ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

صلح محاباتی: صلح محاباتی عقد معوضی است که به طور ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

صلح محاباتی: صلح محاباتی عقد معوضی است که به طور ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

غرما حصه ای: بستانکارن عادی که به غرما مشهور شده ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

غرما حصه ای: بستانکارن عادی که به غرما مشهور شده ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

متولی: شخصی که از طرف واقف برای اداره وقف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

وقف: وقف هنگامی محقق میشود که مالک با شر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مهر و موم کردن: مهر و موم عبارت است از فهرست برداری ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مهر و موم کردن: مهر و موم عبارت است از فهرست برداری ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inconvenient: غیر مقتضی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unserved: دست نخورده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

party prejudice: طرف لطمه دیده .

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ignorantia juris baud execaust: جهل به قانون رافع مسئولیت نیست .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ignorantia juris baud execaust: جهل به قانون رافع مسئولیت نیست .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

confidental: The confidental relationship روابط ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

canvasser: رای جمع کن فروشنده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

canvasser: رای جمع کن فروشنده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

collector salesman: مسئول فروش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

collector salesman: مسئول فروش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dishonoured cheque: چک بی محل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

naturally: موارد طبیعی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pecuniary compensation: خسارت پولی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

predetermined: از قبل تعیین شده .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

استصحاب: اعتبار حالت سابق

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اصل صحت: اگر در فعل کسی به لحاظ حکم وضعی، تر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اصل صحت: اگر در فعل کسی به لحاظ حکم وضعی، تر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wished: خواستار شد .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

publish: ارایه کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کیفرخواست: کیفرخواست ادعایی است که دادستان درب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

all purpose: همه جانبه کلی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

استطلاع: اطلاعی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

redressible: قابل جبران .

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

علی الراس: مالیات علی الراس مالیاتی است که بوس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

علی الراس: مالیات علی الراس مالیاتی است که بوس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

علی الراس: بر حسب اطلاعات اکتسابی.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wrongdoing: خطا

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

malicious prosecution: پیگرد یا تعقیب از روی سوء نیت .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

malicious prosecution: پیگرد یا تعقیب از روی سوء نیت .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

frequent: رایج .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

avail: بهره بردن سود بردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حق سرقفلی: حقی است که به موجب آن مستأجر متصرف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حق سرقفلی: حقی است که به موجب آن مستأجر متصرف ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

further distinction: وجه تمایز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

further distinction: وجه تمایز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سهام مؤسس: سهم موسس یا انتفاعی سهم موسس یا ان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سهام مؤسس: سهم موسس یا انتفاعی سهم موسس یا ان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سهام انتفاعی: سهام انتفاعی زمانی به شما تعلق می گ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سهام انتفاعی: سهام انتفاعی زمانی به شما تعلق می گ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

constituting: به وجود آوردن .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

making: تدوین

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تنزیل اسناد تجاری: بانک به منظور تامین مالی کسب و کار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تنزیل اسناد تجاری: بانک به منظور تامین مالی کسب و کار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مکره: تهدید کننده .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

التزام: به عهده گرفتن انجام امری ، خواه در ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تعهد: بر عهده گرفتن انجام یا ترک عملی در ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

الزام: وادار ساختن شخص به انجام یا ترک عمل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

الزام: وادار ساختن .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تعهد: به عهده گرفتن و خود را مدیون و موظف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تعهد: تعهد یعنی یک نفر ملزم است در قبال د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

وجه التزام: یعنی اینکه طرفین قرارداد شرط می کنن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقتضای ذات عقد: نظر فقها و حقوقدانان، مقتضا جوهر اص ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مقتضای ذات عقد: نظر فقها و حقوقدانان، مقتضا جوهر اص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پذیره در وقف: پذیره وجهی است که به هنگام ایجاد ار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

منصوص التولیه: متولی منصوص کسی است که برابر وقفنام ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

منصوص التولیه: متولی منصوص کسی است که برابر وقفنام ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مفاصا حساب: عبارات مفاصا حساب در زبان انگلیسی ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بیمه گر: بیمه گر شخصی حقوقی است که در مقابل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقتضای عقد: اثر عقد .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مقتضای عقد: اثر عقد .

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقتضی عقد: علت عقد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کارسازی: واریز نمودن به حساب .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

واخواست: همان اعتراض که به صورت کتبی میباشد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

منظور از تصریح جهت معامله چیست: منظور علم طرف است .

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عقد مختلط: عقدی که از چند عقد تشکیل شده عقد مخ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عقود ازاد: قراردادهایی را که دو طرف نخست با گف ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عقود ارشادی: عقود ارشادی عقودی هستند که گاهی طرف ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عقود تحمیلی: گاهی دولت در تجاوز به اصل آزادی قرا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عقد جمعی: گاه حفظ نظم و منافع عمومی اقتضا می ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پیمان جمعی کار: پیمان دسته جمعی کار عبارت است از پی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قرارداد ارفاقی: قرارداد ارفاقی میان طلبکاران ورشکست ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قرارداد ارفاقی: قرارداد ارفاقی میان طلبکاران ورشکست ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عقد انی: عقد آنی عقدی است کهد اثر آن اصولاً ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عقد مستمر: عقد مستمر عقدی است که اجزای مورد عق ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عقد اصلی: عقد اصلی عقدی است که وجود آن تابع و ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به نفس اشتراط: عبارت به نفس اشتراط در ماده 236 ق. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

به نفس اشتراط: عبارت به نفس اشتراط در ماده 236 ق. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

استفاده بلاجهت: دارا شدن ناعادلانه .

١ سال پیش

مدال‌های علی حیدر