جدیدترین پیشنهادها
جدیدترین ترجمهها
جدیدترین پرسشها
جدیدترین پاسخها
کوزهٔ سربسته اندر آب زفت از دل پر باد فوق آب رفت مولانا
کوزه سربسته اندر آب زفت از دل پرباد فوق آب رفت بادِ درویشی چو در باطن بود بر سر آب جهان ساکن بود مقصود از کوزه سربسته باطن و دل درویش است به شرطی که دهانِ دل را بسته نگاه دارد « پس دهان دل ببند و ...
در بیت "تو را با غیر میبینم، صدایم در نمیآید"، شاعر چه نوع احساسی را بیان میکند و چرا صدایش در نمیآید؟ تو را با غیر میبینم، صدایم در نمیآید دلم میسوزد و کاری ز دستم بر نمیآید
شاعر نوعی احساس سرخوردگی و ناامیدی رو بیان میکنه، غیر در اینجا به نوعی رقبای عشقی محسوب میشن و وقتی شاعر میبینه که معشوق به رقیب بیشتر تمایل داره دیگه شکایت چه حاصلی داره؟ همین میشه که شاعر ناامیدانه سکوت پیشه میکنه
بیت عاقبت بینست عقل از خاصیت نفس باشد کو نبیند عاقبت چگونه تضاد بین عقل و نفس را توضیح میدهد و مولانا چگونه عقل را به عنوان وسیلهای برای دیدن عاقبت معرفی میکند؟
بدون اینکه تعریف مولانا از عقل رو بررسی و شرح کنیم پاسخ این سوال امکان پذیر نیست، مولانا عقل رو دارای مراتبی جداگانه میدونه، عقلِ کل که خاص انبیا و اولیاست و عقل معاش یا عقل جزئی یا عقل تحصیلی که تع ...
ضربالمثل 'خشت اول چون نهد معمار کج، تا ثریا میرود دیوار کج' کنایه از چیه ؟
کنایه از اهمیت گامهای ابتدایی در آغازِ کارهاست. اگر کاری بدون فکر و مقدمه صحیح آغاز بشه در ادامه هم مداوم غلط اندر غلط خواهد شد. همون اصطلاح معروف که تو خیاطی میگن اول اندازه بگیر بعدش ببر.
در بیت "آن دو زلف کافر خود را بگو / کای یگانه اهل ایمان را مکش" چرا شاعر زلف معشوق را به "کافر" و مخاطب را به "اهل ایمان" تشبیه کرده است؟
کافر یعنی کافر به مذهب و آیین عشق، یعنی مراعات عاشقان رو نمیکنی و هیچ آداب و ترتیبی برای تو مهم نیست و بیمحابا دل میبری، چرا؟ چون نسبت به آیین عشق کافری، اگر به عشق ایمان داشتی مردمی و دلداری میکردی دلهای عاشقان رو. عاشقان هم طبعا اهل ایمانند، اگر به عشق کافر بودند که اصلا عاشق نمیشدند…