علیرضا خلیلیان - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

technical: چیزی که با علوم کاربردی و صنعتی سر ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yearning: آرزو یا حسرت دیرینه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

well documented: سندیت دار: چیزی که بین افراد خوب شن ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tactic: راهکُنِش: طرح یا اقدامی برای حصول ه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

technology: فن، فن سازه و فن شناسی: سال هاست که ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

interoperability: تعامل پذیری، هم کنش پذیری

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

workaround: پیراکار: پیرا پیشوندی به معنای پیرا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

biophilia: زیست گرایی، زیست دوستی: اریک فروم ر ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

infosphere: رایاکُره: ناحیه ای فرافیزیکی از داد ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lock in: جاخوش کردن: این ترجمه در فصل هفتم ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

methodology: روشگان. پسوند 《گان》به معنی مجموعه ا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

psychosis: روان پریشی پیشنهاد امیرحسین آریان پ ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

server: کارساز: این ترجمه پیشنهاد انجمن انف ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

notation: نمادگان، نشانگان

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

menu: گزینه گان

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

extenuating circumstances: شرایط مستمسک زا، موقعیت های بهانه ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extenuating circumstances: شرایط مستمسک زا، موقعیت های بهانه ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sublunar: تحت القمری: در جهان ارسطویی، منطقه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

superlunary: فوق القمری: در جهان ارسطویی، ناحیه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mercifully: کار خدا بود که

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disciplinary matrix: بستره تنسیق، منشأ اصول و مقررات، چه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

esoteric: ثقیل، تخصصی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cloud cuckoo land: دروازه خیال آباد: ترجمه دکتر زیباکل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rickroll: ریک ترانِش یا تارترانِش: نوعی شیطان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mechanophilia: ماشین دوستی، عشق به ماشین ها، برگرف ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

synergetics: علم هم افزایی: مطالعه سیستم های درح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

inforg: رایازی: این اصطلاحی است که لوچیانو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cyborg: جاندار رایانیکی: آمیخته ای است از ع ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

re ontologize: بودبخشی از نو، باشندگی از نو، هستی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

affordance: کُنش مایه: مطابق تعریف جِیمز گیبسون ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

classic: فَرنِمون: یکی از معنی های رایج این ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thyroidology: تیروئیدشناسی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brain reading: ذهن خوانی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

psychoneurosis: روان نژندی پیشنهاد امیرحسین آریان پ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hypnotiser: خواب انگیز: پیشنهاد امیرحسین آریان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gnosiology: دانش شناسی، فلسفه دانش و شناخت، متر ...

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

state of the practice: پیشرفته ترین روش کاربردی

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

instrumentation: ( کامپیوتر و آزمون نرم افزار ) فراک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

instrumentation: ( کامپیوتر و آزمون نرم افزار ) فراک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hodgepodge: تلنبار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

remit: حدود وظایف، مسئولیتها، اختیارات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chorus: بند ترجیع؛ عبارت، مصراع یا گروهی از ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the field: حین انجام کار سیستم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

explicative: بیانگر، مبیّن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in the field: حین کار در محیط واقعی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

metaheuristic: فراچابک یابی: این الگوریتم فراابتکا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

metaheuristic: فراچابک یابی: این الگوریتم فراابتکا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bug: بهتر است این کلمه را اشکال ترجمه کن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fault: بهتر است در علم کامپیوتر آن را منحص ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

corruption: در علم کامپیوتر معمولاً به معنی تخر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

memory corruption: در علم کامپیوتر معمولا تخریب حافظه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

best practice: به روش، بهترین تجربه ها، الگوهای سر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bagging: در شاخه داده کاوی از علم کامپیوتر، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bagging: در شاخه داده کاوی از علم کامپیوتر، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go by: قضاوت کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

formalism: صوری نما ( نشان دهنده نمایش صوری )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

formalism: صوری نما ( نشان دهنده نمایش صوری )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pass: در ادبیات آزمون نرم افزار: اجرای مو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

error prone: خطاخیز؛ در ادبیات آزمون و اشکال زدا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

error prone: خطاخیز؛ در ادبیات آزمون و اشکال زدا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

literal: ثابت عینی؛ در کامپیوتر، حرف یا نماد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

literal: ثابت عینی؛ در کامپیوتر، حرف یا نماد ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

Log: در کامپیوتر: کارنگاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

Log: در کامپیوتر: کارنگاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

regression: پس نمایی؛ بنابر پیشنهاد انجمن انفور ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

emulator: همانندساز؛ در علم کامپیوتر و انفورم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

emulator: همانندساز؛ در علم کامپیوتر و انفورم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

transpiler: مترجم هم سطح: در علوم کامپیوتر نرم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

transpiler: مترجم هم سطح: در علوم کامپیوتر نرم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hard wired: تعبیه شده به طور دائمی و غیرقابل تغ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

formalization: صورت بندی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

formalization: صورت بندی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

script: پردازه؛ در کامپیوتر، رشته دستورالعم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

script: پردازه؛ در کامپیوتر، رشته دستورالعم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

brain storming: اندیشه باران، طوفان فکری، یورش فکری ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

server: کارساز: این ترجمه پیشنهاد انجمن انف ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

technopoly: فن سالاری: جامعه ای که در آن فناوری ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

technopoly: فن سالاری: جامعه ای که در آن فناوری ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

constructive: سازه ای: در ریاضی Constructive proo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

constructive: سازه ای: در ریاضی Constructive proo ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bigram: همایند دوتایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bigram: همایند دوتایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

goodware: نیک افزار: نرم افزاری که به طور رای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

technical: چیزی که با علوم کاربردی و صنعتی سر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

histogram: پیشینه نما

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

infotainment: آگاهی دهی سرگرمی وار: ارائه و همه پ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

infotainment: آگاهی دهی سرگرمی وار: ارائه و همه پ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

platform: بُن سازه، رایابُن: یکی از معنی های ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cookie: ردنما؛ فایل داده ای است که توسط یک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

oracle: حَکَم: در ادبیات آزمون و اشکال زدای ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fuzz: Fuzz test: دژآزمون؛ در محدوده آزمون ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fuzz: Fuzz test: دژآزمون؛ در محدوده آزمون ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

island: Island grammar: دستور زبان ناحیه ای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

blind: Single - blind peer review: بازبینی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intron: میانه، ناحیه بین ژنی، توالی مداخله ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intron: میانه، ناحیه بین ژنی، توالی مداخله ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bucket: داده دان: در رایانش به مجموعه ای از ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

podcast: وب آوا، پادپخش: فایل های صوتی ( یا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mother ship: مهد، خاستگاه: جایی به عنوان پایه، م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mother ship: مهد، خاستگاه: جایی به عنوان پایه، م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

synthesis: هم نهش: آمیختن و ترکیب کردن چند چیز ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

listing: ریز برنامه، صورت برنامه: در علم کام ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

listing: ریز برنامه، صورت برنامه: در علم کام ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

memetic: یاده ای

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

meme: یاده: واحد یا بخشی از فرهنگ که عملک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scopus: دیده ور، تماشاگر، نام کوهی است در ش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scopus: دیده ور، تماشاگر، نام کوهی است در ش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

embarrassingly parallel: به سهولت قابل موازی سازی. در محاسبا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

embarrassingly parallel: به سهولت قابل موازی سازی. در محاسبا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

embarrassment: علاوه بر معنای لغوی، این واژه در عب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cache: سرعت گاه: در رایانش به حافظه ای گفت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cache: سرعت گاه: در رایانش به حافظه ای گفت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flaky: اتکاء ناپذیر: در شاخه آزمون نرم افز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

specificity: ویژه واری: مثلاً در پزشکی، به میزان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

guideline: طرزالعمل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

methodology: روشگان. پسوند 《گان》به معنی مجموعه ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

extremistan: کرانستان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mediocristan: میانستان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

epistemocracy: شناخت سالاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

autism: درخودماندگی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

randomness: تصادف یا بختانگی: دکتر محمدابراهیم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

memoize: به یادآوری: یک فن بهینه سازی است بر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

memoize: به یادآوری: یک فن بهینه سازی است بر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

challenge: عبارت Challenge - Response Authenti ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

well defined: خوش تعریف: در ریاضی یعنی بدون ابهام

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

well documented: سندیت دار: چیزی که بین افراد خوب شن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ground truth: درستی مبنایی؛ اشاره به درستی مطلق چ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

graph theoretic: وابسته به نظریه گراف

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

little endian: کم ارزش گرا: نمایش سخت افزاری که اب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

interoperability: تعامل پذیری، هم کنش پذیری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

forum: نظرگاه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

blog: وب نوشت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mashup: آمیزه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

correct by construction: صحیح بنابرساخت، صحیح در حین ساخت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

start up: کسب و کار نوپا و نوآفرین: شرکتی در ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fund: عبارت publicly funded: تحقیقات با ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

instructor: مربی: در آمریکا و کانادا، مدرس دانش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gamification: بازی نمایی: استفاده از بازی برای حل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

handout: دست برگ:یک یا چند برگ کاغذ حاوی اطل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

zero day: ناشناخته یا ملاحظه نشده، برای افراد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

zero day: ناشناخته یا ملاحظه نشده، برای افراد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

analytics: فراکافت، واکاوش: تحلیل محاسباتی و ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

online: همگاه، رایاخواه، رایامند: متصل به ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

off line: تحت کنترل یا متصل به کامپیوتر یا ای ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

snowballing: جست و جوی انبوهشی: روشی است در مطال ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snowballing: جست و جوی انبوهشی: روشی است در مطال ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bookmark: نشانک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bookmark: نشانک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

code surfer: کُدگرد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

milestone: رویدادگاه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

symbol manipulator: نمادگردان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

human competitive: رقابت کننده با انسان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

home page: صفحه آغازه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

home page: صفحه آغازه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

depth first search: جست و جوی ژرفایی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

breadth first search: جست و جوی پهنایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

exploit code: کد بهره جو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

computationally intensive: پرمحاسبه، محاسبه بر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

software intensive system: سیستم نرم افزاربر : برای کارهایش خی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ill formed: بدشکل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ill formed: بدشکل

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

serialization: پیاپی سازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

serialization: پیاپی سازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

on the fly: حین انجام عمل: وقتی فعالیت در حال ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cyber physical system: سیستم رایافیزیکی: سیستم هایی معمولا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

code smell: نابسامانی کد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

code clone: همسانه کد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hard coded: حکاکی شده: نرم افزاری که نمی توان آ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hard won: دشواریاب: چیزی که فقط با سختی و کوش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

running example: مثال ادامه دار: مثالی که در یک مقال ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

language agnostic: مستقل از زبان خاص، خنثی نسبت به زبا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mock object: شی بدلی: در برنامه سازی شی گرا، نمو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

event handling: رویدادگرانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cross site scripting: پردازه گذاری فراوب گاهی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

faultiness: عیب داری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

repair: تعمیر: هر چند ترمیم هم درست است اما ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

catalizador: کنش یار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

incerto: عدم قطعیت، ریسک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

practitioner: فرد اجرایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

episteme: واژه ای در رشته فلسفه با ریشه یونان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

episteme: واژه ای در رشته فلسفه با ریشه یونان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lead: در خبر و روزنامه: سرخط

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sound bite: بریده منتخب مطلب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

curse of knowledge: اسارت در دام دانش ( برگرفته از ترجم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tactic: راهکُنِش: طرح یا اقدامی برای حصول ه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

strategy: راه برد: علم و هنر استفاده از نیروه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reserve: پیش گزینی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

visionary leadership: رهبری داهیانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

heuristic: چابک یابی، میانبر محاسباتی، میانبر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

entropy: تَراَفشانگی: این واژه را آشوب، درون ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scenario: نمودگان: این واژه در معنای اول اشار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

paradigm: بُنواره: این واژه به معنای شیوه ای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

share: این واژه را معمولاً به اشتراک گذاری ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

subjective: برداشت گرا: معنای این واژه برگرفته ...

١ سال پیش

مدال‌های علیرضا خلیلیان