احمد رضا علوی بختیاروند - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cabbage: کلم

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

additionally: Furthermore علاوه بر این

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

worried: Not able to relax

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

catch: بدست آوردن یا گرفتن، مخالف miss ( ا ...

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

upset: مضطرب ونگران، unhappy and angry

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

soonest: زودترین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

soonest: زودترین

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

safely: با اطمینان، به طور امن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

safely: با اطمینان، به طور امن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jogging: Slow running آهسته دویدن، پیاده روی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tidy: مرتب و tidy up یعنیput things awayه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drawers: کشو

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

detached: جداگانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bat: چوب چوگان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

Make: باعث شدنmske health, , درست کردنmak ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سکشن گذشته: Past section

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بیدار شدن: Get up or wake up

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بیدار شدن: Get up or wake up

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

SO: پس، بنابراین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

looking for: جستجو کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

popular: پرطرفدار، محبوب و پرطرفدار ، مشهور ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cabbage: کلم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cabbage: کلم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

prawns: میگو، ، ، امریکایی shrimp

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

prawns: میگو، ، ، امریکایی shrimp

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

assistant: فروشنده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

strengthen: مقوی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

routine: روال، همیشگی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

routine: روال، همیشگی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quickest: بیشترین سرعت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quickest: بیشترین سرعت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

busiest: شلوغ ترین، پر مشغله ترین

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

prettier: زیبا تر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prettier: زیبا تر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lost weight: لاغر شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lost weight: لاغر شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

present: Gift

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

followers: دنبال کننده ها

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نمیتونم: I can't

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نمیتونم: I can't

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

to be: باشم. I believe good skills to be a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

to be: باشم. I believe good skills to be a ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i look forward to hearing from you: بی صبرانه منتظر جواب شما هستم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i look forward to hearing from you: بی صبرانه منتظر جواب شما هستم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

additionally: Furthermore علاوه بر این

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

adults: افراد بیشتر از 22سال ) ( Teenager ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gain: ( Get ( something positive

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

opposite: Face to face

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stringhopper: Which is metal piece of equipment w ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stringhopper: Which is metal piece of equipment w ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take away: غذای آماده میگیریم و میرم ( گرفتن و ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

demolished: Knocked down

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

demolished: Knocked down

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

knocked down: Demolished

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

relocate: Moved to a different place

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come in: بیا داخل

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

elbow: ارنج

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

elbow: ارنج

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

approximately: Almost

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

enrich: Make better. , improve, increase

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

enrich: Make better. , improve, increase

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

settle in: Start sth new happily

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wasteland: Ground without water and plant

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wasteland: Ground without water and plant

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

workplace: صنعت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

workplace: صنعت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

attending: Going to

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

growth: Increase

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

frustrated: Hopefully مخالف، ، ، ، و مترادف hop ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

frustrated: Hopless = disappointed

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

punctuation: نقطه گذاریHave I checked my spellin ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cuisine: دستپخت، ، ، ، she began her career ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

did: انجام شده بود گذشتهdo

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take away: A takeaway is a meal you buy in a r ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cashless society: Is one where people use debit or cr ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cashless: Cashless society , Is one where peo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cashless: Cashless society , Is one where peo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

govern: Control the affairs of a city or co ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

lend: Lend قرض دادن و borrowمیشه قرض گرفت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

savory: Savory food tastes salty or spicy, ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

claim: To state that something is true, ev ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

knut: Name of dog

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leave out: To leave out is exclude شامل نشدن، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tuition: Tuition is money used to pay for te ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

adapt: سازگار کردن یا شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

planetarium: a building where lights on a curved ...

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های احمد رضا علوی بختیاروند