عباس نعمتی فر - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kindergartener: بچه ای که به کودکستان می رود

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kindergartner: بچه ای که به کودکستان می رود

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cinematography: فیلم سازی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cinema scope: یک روش فیلمبرداری است.

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

idle: درجا کار کردن ( موتور اتومبیل ) ، ر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

idle: بیکار کردن The company has idled a ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

final resort: گزینه آخر، آخرین چاره

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

of no avail: بیهوده، بی فایده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deliberate: آرام و بادقت He approached her with ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wear on: ( به کندی ) سپری شدن As the drought ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smokey the bear: ( امریکا ) تصویر خرس کلاه برسر ( نش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

confirmed bachelor: فرد مجرد ( ی که از قصد ازدواج ندارد ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

confirmed: خوگرفته ( به سبکی از زندگی ) a co ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

level off: ( از رشد یا افول ) بازایستادن و ثاب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arsonist: فرد آتش افروز، شخص حریق زا

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disinherited: محروم از ارث

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

swarm with: مملو از . . . بودن The museum was s ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

swarm with: مملو از . . . بودن The museum was s ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

return a verdict: ( دادگاه و غیره ) حکم دادن، اعلام ح ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

return a verdict: ( دادگاه و غیره ) حکم دادن، اعلام ح ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shipwrecked: کشتی شکسته و غرق شده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bail out: آب بیرون ریختن ( از قایق ) He had ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

depart: ( کار خود را ) ترک کردن He departed ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

depart from: تغییر رویه یا عقیده در مورد/ یا نسب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scald: جوشاندن شیر ( خیلی گرم کردن شیر بدو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

call up: احضار کردن ( روح ) She can call up ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give somebody the cold shoulder: با کسی برخورد سرد داشتن I thought s ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the head of something: جلو چیزی Jenny marched proudly at t ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vertebrae: جمع vertebra، مهره های ستون فقرات

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ventilate: هوارسانی کردن، اکسیژن رسانی کردن Bo ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ventilate: هوارسانی کردن، اکسیژن رسانی کردن Bo ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ventilate: ( احساسات و نظر خود را پیش همگان ) ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vital: بسیار مهم و ضروری These measures ar ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vital: حیاتی the body’s vital processes vi ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vital: پرانرژی، سرزنده، پویا، پرشور و نشاط ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intemperate: ( رفتار یا کلام ) خارج از کنترل، غی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intemperate: ( رفتار یا کلام ) خارج از کنترل، غی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

precedent: رسم، سنت The judgment on pension ri ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

motion: پیشنهاد، طرح to table/make a motion ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

weight watcher: کسی که ( برای کنترل وزن ) رژیم غذای ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

land: گیر آوردن ( کار یا موقعیت خوب که اف ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wing: یکی از بخش های یک ساختمان ( بزرگ ) ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nominate: منصوب کردن=appoint Next year Mr Jen ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

beset: ( با مشکل یا خطر ) مواجه کردن، ( کس ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beset: ( با مشکل یا خطر ) مواجه کردن، ( کس ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beloved: خیلی محبوب

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

municipal council: شورای شهر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

endure: پایدار ماندن، دوام آوردن friendship ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the interest of something: برای رسیدن ( یا تأمین چیزی ) In th ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in the interest of something: برای رسیدن ( یا تأمین چیزی ) In th ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

constitution: اساسنامه Some members were proposin ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cast a ballot: رأی دادن Fewer than 20% of the vote ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cast a vote: رأی دادن Fewer than 20% of the vote ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cast a vote: رأی دادن Fewer than 20% of the vote ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blame: مسئولیت ( اشتباه یا یک کار بد ) ، ت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

the elements: آب و هوای بد Are we going to brave ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

CE: بعد از میلاد مسیح He died during ga ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

CE: بعد از میلاد مسیح He died during ga ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

CE: بعد از میلاد مسیح He died during ga ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wobble: مردد بودن The president appeared to ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wobble: لرزیدن صدا ( ناشی از ترس یا تردید ی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

saturate: کاملاً خیس کردن The continuous rain ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feature: مقاله ( روزنامه و مجله ) a special ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

skyrocket: ( قیمت یا مقدار یا . . . ) به سرعت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

henchman: مرید، پیرو، سرسپرده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

henchman: مرید، پیرو، سرسپرده

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the dead of night: نیمه شب، نصف شب

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the dead of winter: وسط زمستان

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

live off the fat of the land: خیلی ثروتمند بودن، یک زندگی راحت دا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

new year’s resolution: تصمیمی که در شروع سال جدید گرفته می ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the pledge of allegiance: سوگند وفاداری ( به پرچم آمریکا )

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

two man: دونفره It looks like a two - man ra ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

up against: در مواجهه با، مواجه با ( یک مسئله ج ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

up against: در مواجهه با، مواجه با ( یک مسئله ج ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lend an ear: ( صبورانه و مشفقانه ) گوش دادن He’s ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

word processor: واژه پرداز، ویرایشگر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

word processor: واژه پرداز، ویرایشگر

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

spinster: پیردختر، دختر ترشیده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

doorway: ورودی، درگاه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bunny: خرگوش ( در زبان کودکان )

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

counterfeit: تقلبی، جعلی counterfeit watches cou ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

counterfeiter: جاعل، سازنده پول یا کالای تقلبی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

counterfeiter: جاعل، سازنده پول یا کالای تقلبی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gas guzzler: ماشین پرمصرف ( از نظر سوخت )

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gas guzzler: ماشین پرمصرف ( از نظر سوخت )

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

devour: با اشتیاق فراوان خواندن یا تماشا کر ...

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

life’s work: مسیر شغلی، حرفه اصلی Her garden was ...

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

life’s work: مسیر شغلی، حرفه اصلی Her garden was ...

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

well liked: خیلی محبوب دوست داشتنی a well - lik ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sports medicine: طب ورزشی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rave review: نقد تمجیدآمیز، نقد یا مقاله مثبت H ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come around: دوباره اتفاق افتادن My birthday see ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wither: 1. پژمرده شدن The spring flowers we ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

untamed: ( سرزمین ) دست نخورده، ( حیوان ) را ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

roundabout way: راه غیرمستقیم، راه فرعی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knowing: ( نگاه یا لبخند یا . . . حاکی از ) ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pass along: دست به دست کردن چیزی، بازگو کردن مط ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

powder keg: یک موقعیت خطرناک ( و مستعد ایجاد خش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

relieve: کسی را جایگزین کردن ( وقتی نفر اول ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

powder keg: یک موقعیت خطرناک ( و مستعد ایجاد خش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

abandon: دست کشیدن ( از تلاش یا ادامه و اتما ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turn away: رو برگرداندن I took one glance at t ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take away from: کاستن از ( ارزش یا میزان موفقیت یا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

goodly: به طور قابل ملاحظه بزرگ یا زیاد Whe ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

insurance policy: بیمه نامه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

win fame: به موفقیت رسیدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

benevolent: خیرخواه، مهربان

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

win fame: به شهرت رسیدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reservation: قطعه زمین اختصاصی ( برای سرخ پوستان ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get rich quick: طرحی ( عمدتاً نامطمئن و غیرمعقول ) ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

contempt: تحقیر و بی اعتنایی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

application letter: نامه درخواست کار ( که توسط فرد برای ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

grief: ماتم

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

application letter: نامه درخواست کار ( که توسط فرد برای ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

strike: ناگهان اتفاق افتادن ( و صدمه و لطمه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

letter of application: تقاضانامه کار ( که فرد برای یک شرکت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

abroad: شایع، همه گیر ( چیزی که غالب مردم آ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

letter of application: تقاضانامه کار ( که فرد برای یک شرکت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

land: کشور، ( ادبیات ) زادگاه، سرزمین

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

arts and crafts: هنرهای دستی، مانند خیاطی، سفالگری، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

call on: فراخواندن، درخواست کردن ( از فرد یا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arts and crafts: هنرهای دستی، مانند خیاطی، سفالگری، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

suspicious: کسی که به چیزی شک دارد، شاک ( مشکوک ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rave review: نقد تمجیدآمیز، نقد یا مقاله مثبت H ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

awkward: معذب کننده، مایه خجالت، شرمنده کنند ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mouthful: یک قلپ، یک لقمه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

awkward: سخت و اذیت کننده

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a bag of tricks: هر آنچه ( از روش ها یا ابزارها ) که ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

no matter how: مهم نیست چقدر . . .

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

devour: با اشتیاق فراوان خواندن یا تماشا کر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tale: داستان ( تخیلی و پرماجرا )

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mystical: 1. روحانیِ رمزآلود و معنوی 2. عرفان ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come together: به هم رسیدن the place where two riv ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

roundabout way: راه غیرمستقیم، راه فرعی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

send over: فرستادن ( از طریق دریا یا هوا یا از ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

send over: فرستادن ( از طریق دریا یا هوا یا از ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

let through: اجازه عبور دادن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

relieve: آزاد کردن شهر یا قلعه یا . . . An ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

relieve: از شدت مشکلی کاستن programs aimed a ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

on the horns of a dilemma: یک دوراهی که انتخاب هریک ناخوشایند ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

send word: پیغام فرستادن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

send word: پیغام فرستادن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

abandon hope: امید خود را ( نسبت به وقوع چیزی ) ا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drop: ( عمداً یا سهواً کسی را از یک تیم ) ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

insurance policy: بیمه نامه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

proceed to do something: بعد از یک کار به کار جدیدی اقدام کر ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rarely if over: خیلی به ندرت ( =چی بشه که این کار ر ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

raise an objection: مخالفت کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stamp out: ( با اعمال قدرت و فشار یک چیز ناخوش ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

recently remodeled: تازه بازسازی شده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

architect: بنیان گذار، طراح ( اصلی ) Tinoco w ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marriage license: عقد نامه، سند ازدواج

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

marriage license: عقد نامه، سند ازدواج

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go sour: ناموفق شدن، رضایت بخش نبودن، دیگر خ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go sour: ناموفق شدن، رضایت بخش نبودن، دیگر خ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

turn sour: ناموفق شدن، رضایت بخش نبودن، دیگر خ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turn sour: ناموفق شدن، رضایت بخش نبودن، دیگر خ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

slow up: آرام تر کردن، کم کردن فعالیت، کاهش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slow up: آرام تر کردن، کم کردن فعالیت، کاهش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

numb: بهت زده، هاج و واج، دچار ترس یا شوک ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

on the heels of: بلافاصله بعد از ( کسی یا چیزی ) TV ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the heels of: بلافاصله بعد از ( کسی یا چیزی ) TV ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

prom queen: ملکه مهمانی آخر سال، دختری که در جش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prom queen: ملکه مهمانی آخر سال، دختری که در جش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prosecute: تلاش کردن وکیل برای اینکه اثبات کند ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tiler: کاشی کار

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tiler: کاشی کار

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no matter how: مهم نیست چقدر . . .

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drown: کاملا خیساندن

١١ ماه پیش

مدال‌های عباس نعمتی فر