نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جرم حمل سلاح: felony firearm
١ سال پیش
نوع مدال

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-
همه
١ سال پیش
نوع مدال

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جای پا باز کردن: establish a foothold
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اقدام به حمله: conduct a raid
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
حفره هوته: Houte Abyss
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دور زدن تحریم ها: busting sanctions
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
موضوع در جریان است: The issue is in the works.
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرخصی پزشکی زندانی: medical furlough
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مسئولیت کاری را به عهده گرفتن: claim resposibility for something
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اعزام نیرو: mobolise troops
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ناکام گذاشتن: foil an attempt
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مکان نامشخص: undisclosed location
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به خشکی رسیدن: set foot on landfall/dry land
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تبادل زندانی: prisoner swap
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
writ of habeas corpus: حق دفاع از خود ( در دادگاه )
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پیش خدمت رئیس جمهور: president's valet
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زیر ساخت های فرسوده: crumbling infrastructure
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به خود غره شدن: rest on your laurels
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
غره شدن: to rest on your laurels
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روی کسی را کم کردن: shame someone
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
سر بسر کسی گذاشتن: prank someone
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
statute of limitations clock: مهلت قانونونی رسیدگی به پرونده
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زمان بندی شده: phased
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفع محدودیت: lift restrictions deconfine
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نظارت شدید: robust surveillance/vigilance
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
همسو با: in line with
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
قابل انتقال: transferable
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چپه تراش کردن: shave against the grain
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خواب فرش: carpet grain
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ادامه نظارت: maintain vigilance
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تلاش ها بر باد رفت: efforts were lost
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تسهیل کردن رفت و امد: facilitate travel/mobility/ movemen ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
سفر تفریحی: leisure trip
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
سفر تفریحی: leisure trip
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
برداشتن مرحله ای محدودیت ها: phase out restrictions
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اقدامات مرحله ای: phased measuers
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خودش را به پلیس معرفی کرد: He turned himself in to the police. ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در زمره چیزی قرار گرفتن: fall within something
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
حوزه اختیارات: jurisdiction remit
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب را چپه کن توی قابلمه: upend the water into the pot
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چپه کردن: upend "she upended a can of soup ov ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
به جایی نرسیدن: fall short Her efforts to garner th ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
سازمان هواشناسی: Met Office
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
کفل سمت راست: right butt cheek
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
متهم فراری: fugitive on the run
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ابلاغ کردن حکم: to serve a verdict on someone
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bearer negotiable instrument: اسناد مالی قابل پرداخت
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بخشنامه: directive
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
بخشنامه: directive
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در این میان: in the interim
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
در این فاصله: in the interim
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در این بین: in the interim
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
اعزام کردن: dispatch
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست داشتن: to be complicit in
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
کنار گذاشتن اختلافات: set aside differences
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به نفع: to someone's advantage
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
به نفع: to someone's advantage
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خنثی کردن انتقادات: blunt criticism
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چرخ وفلک: Ferris wheel
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
چرخ وفلک: Ferris wheel
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پر از خطر: fraught with danger
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
توافق نظر: consensus
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
توصیه می شود: is recommended/advisable/indicated
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
حمایت از مصرف کننده: consumer advocacy
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
حاکم شدن: win a case/lawsuit
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
فراخواندن کالا: recall a product
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
عدم پی گیری در دادگاه: drop a case
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
از بازار جمع شده است: It is off the market.
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت اولین پیشنهاد

-
دیکشنری
-
١ سال پیش