رضا ابراهیمی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mushroom: در قالب فعل به معنای زیاد شدن با سر ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

debridement: از debris می آید که به معنای لاشه ی ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prophylaxis: pro ینی قبل phylaxis ینی protection ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

when pigs fly: when hell freezes over; never in a ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

immerse: با immense به معنی زیاد اشتباه نگیر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

groundbreaking: بعضی از کلمات مشابه که همه به معنی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

down to earth: 3 Libby took her usual robust view ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

run in: ارثی بودن obesity runs in my family

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plateau: کفه ( روی نمودار ) به کفه رسیدن ( ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

concomitant: con ینی هم comitant هم که از come م ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

surplus: اضافی، چه به عنوان صفت چه به عنوان ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stifling: oppressive سلطه گرایانه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

retention: چند معنی مرتبط دارد نگهداشتن به طو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

respite: relief

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

regurgitation: در پزشکی به معنای جریان خون عکس جهت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

underlying: underlying pulmonary disease بیماری ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ceiling: ceiling of treatment شدید ترین و ته ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

distinction: تمایز برتری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

breather: informal reaching the top of the hi ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

de roofed blister: intact blister تاول دست نخورده tor ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bank: حریم رود خانه river bank

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

throw a monkey wrench in the works: throw a ( monkey ) wrench in the wo ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bounce off: • You can bounce ideas off them and ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in its infancy: • the early stage in the developmen ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

palpitation: وقتی آدم ضربان قلب خودش متوجه بشه م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plot: the president's brother was accused ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conspire: con یعنی با هم. این ریشه را در کلما ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

driven by: . Extreme weather events are on the ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clue in: آشنا کردن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give sb the lowdown on s th: روی دایره ریختن، اطلاعات مهم را داد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

recollection: the action or faculty of rememberin ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fulminant: درمورد یک بیماری به معنی برقاسا و ه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

notwithstanding: despite

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deprivation: هم ینی فقر ( مثلا the cause of the ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concomitant: con ینی هم comitant هم که از come م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clear cut: شسته رفته

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bruit: شایعه یا یه گزارش ( البته این معنی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bruit: شایعه یا یه گزارش ( البته این معنی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

immerse: با immense به معنی زیاد اشتباه نگیر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overcome: از پس چیزی بر آمدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

retention: چند معنی مرتبط دارد نگهداشتن به طو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

restraint: The security forces exercised ( = u ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mold: To guide or determine the growth or ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

if my memory serves: if my memory serves me ( also if my ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

transude: the solution transuded through the ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

propensity: a propensity for violence با حرف ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ad hoc: در خصوص ریشه آن باید گفت ad همان at ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

delimit: بااینکه de معنی منفی به کلمه میده م ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

save the day: The Christmas tree was on fire, but ...

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

parley: یحتمل parliment هم از همین کلمه است

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

run in: ارثی بودن obesity runs in my family

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lissom: منعطف

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sprout: به سرعت رشد کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

increscent: surplus, superfulous, undue

١٠ ماه پیش

مدال‌های رضا ابراهیمی