اب سر چشمه گل الود استاب شدن و به یا در زمین فرورفتناب شده رفته تو زمیناب غوره گرفتن یا غوره چکاندناب نطلبیده مراد استاب نمی بینه اگر نه شناگر قابلی استاب نکشیدهاب ها از اسیاب افتاداب و روغن یا اب وروغن قاطی کردناب ورنگ داشتناب کردناب کسی با دیگری به یا توی یک جوی یا جوب رفتناب کفن کسی خشک نشدناب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجباب که زیاد یک جا بمونه بو می گیرهاب که سر بالا بره قورباغه ابوعطا می خونهاب یا ابی زیر پوست کسی رفتنابتدابه ساکنابرو امدن یا انداختنابرو برای کسی نگذاشتن یا ابروی کسی را ریختن یا به باد دادنابرو پاچه بزیابرو ترش کردنابرو ی کسی را خریدنابغوره گرفتنابمان در یک جو نمی رودابوالحسن نجفیابی از کسی گرم نشدنابی ازش گرم نمی شهابی با کسی گرم کردناتش اول خودش را می سوزانداتش به خرمن کسی افتادناتش بیار معرکهاتش زیر خاکستراتش که بیفتد خشک و تر با هم می سوزداتفاق کردن بر کسی یا چیزیاتمام حجت کردن با کسیاتو دست کسی دادناتو کشیدهاتوباثاث خونه به صاحب خونهاجاره نشین خوش نشینهاجاق کسی کور بودناجاق کور بهتر از بچه بی نوراجراجل دور سرش می چرخداجمالتیماحمد نباشه یار من الله بسازه کار مناخرابتیماخم را توی هم کردن یا درهم کشیدن یا به هم کشیدناخم وتخم کردن یا اخم وتخم چیزی را برای کسی اوردن