دیکشنری
مترجم
بپرس
فهرست واژگان در فرهنگ مترادف ها و متضادها با حرف پ - صفحه 10
پشتیبان
پشتیبانی
پشتیوان
پشم
پشمینه پوش
پشک
پشیز
پشیزه
پشیمان
پشیمانی
پف
پفو
پفیوز
پگاه
پگاه خیز
پل
پل معلق
پلاتین
پلاریزه
پلاژ
پلاس
پلاستیک
پلاسما
پلاسیده
پلاک
پلشت
پلنگ
پله
پلی گامی
پلیتیک
پلید
پلیدی
پلیس
پلیس مخفی
پماد
پمپ
پملا
پناه
پناه جویی
پناهگاه
پناهنده
پنبه زن
پنبه زنی
پنجره
پنجه
پند
پندار
پنداری
پنداشت
پنداشته
6
7
8
9
10
11
12
13
14
15